دوشنبه, 21 خرداد 1403 00:06

چرا ساخت فصل دوم سریال "افعی تهران" یک ضرورت است؟

نوشته شده توسط هما گویا
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
چرا ساخت فصل دوم سریال "افعی تهران" یک ضرورت است؟ چرا ساخت فصل دوم سریال "افعی تهران" یک ضرورت است؟ سی و یک نما

سی و یک نما - مایکل چیمینو را با فیلم درخشان "شکارچی گوزن" می‌شناسیم اما او یک تریلر مهجورمانده به نام Sunchaser محصول سال 1996 دارد که در گیشه شکست خورده اما فیلم بسیار خوبی است.

داستان یک جوان قاتل سرخپوست که به اعدام محکوم است اما انگار که حتی زمانی هم برای اعدام شدن ندارد چرا که به سرطان مبتلاست و آخرین روزهای زندگی‌اش را سپری می‌کند. او همچون اجدادش به تناسخ روح معتقد است و باور دارد که اگر به کوه مقدس برسد و آنجا بمیرد، روح او در کالبد یک عقاب نسوخ می‌کند. او نمی‌خواهد در زندان بمیرد و به همین خاطر پزشک زندان را به گروگان می‌گیرد و فرار می‌کند و در ادامه راه پزشک تا آنجا به باورهای پسر نزدیک می‌شود که همه‌ی تلاشش را می‌کند تا این "قاتل" که هیچ اشاره‌ی مبسوطی به جرم او در فیلم نمی‌شود به خواسته‌اش برسد و ما نیز در طول تماشای این فیلم دو ساعته همین را می‌خواهیم.

با این مقدمه شروع کردم تا بگویم مخالفت من با پایان افعی تهران ربطی به قانون و جزا ندارد.

بازی با کلماتی مثل به دور از کلیشه‌ها، برهم زدن قاعده بازی، پایان متفاوت و... را این چند روز شنیده‌ام و نقدهای " لباس فاخر پادشاه" ی که در واقع لخت است را هم خوانده‌ام حتی آنهایی که به نظرم صرفا دوستانه آمدند اما قانع نشدم.

سریال افعی تهران یقینا یک سر و گردن بالاتر از بیشتر سریال‌هایی است که این چند ساله دیده‌ایم اما قسمت آخر آن واقعا زنگ خطری سوای نقدِ پایان یک فیلم یا سریال را شامل می‌شود.

مردی بیمار با تروماهایی از دوران کودکی که تصمیم گرفته تَرَک‌های زندگی گذشته‌اش را بتونه کند و به دیوارهای زندگی رنگ بزند و در گام نخست یک همسر و یک پدر خوب باشد و مهمتر اینکه از پدربودن و مسئولیت زندگی مشترک داشتن، نترسد و به زندگی از هم گسیخته‌ی خانوادگی خود شکل تازه‌ای بدهد و چقدر خوب. بخصوص که ما چه حس خوبی به همسر و پسرش با بازی درخشان آزاده صمدی و ماهور نعمتی داریم.

اما... در همان قدم اول به خانم روانکاو که به او کراش هم دارد پیشنهاد ادامه رابطه سوای تراپی در آینده را میدهد؟؟!!

پس او هنوز معالجه نشده و نمی‌شود او را در اجتماع رها کرد و روانکاو هم حتما کارش را بلد نیست، (سوای اینکه تعهد به اجتماع ندارد) یعنی تراپی با چشم و ابرو در چند جلسه حتما جواب نداده و چنین برداشتی یا هذیان است و یا رویا.

بگذارید خاطره‌ای بگویم:

سالی که جوکر اکران شد و بعد از چند روز به دست ما در ایران هم رسید، از مراسمی در پردیس چارسو بر‌می‌گشتم. ساعت از نیمه شب گذشته بود، در یکی از فرعی‌ها جوانهایی را دیدم که پوستر جوکر می فروختند و یکی از آنها روی کاپوت ماشین ایستاده بود و فریاد میزد. حال و روز عادی نداشتند و...

از طرفی دیگر که بسیار هم مهم است:

نوجوانها و جوانهای پر از خشم این روزهای ما، اگر از این تلفیق قهرمان و ضد قهرمان آرمان بیانی که از قضا از هر نظر کاریزماتیک و جذاب هم هست، الگو بردارند خطرناک به نظر می‌رسد. اینکه با همذات ‌پنداری بخواهند خودشان قانون بگذارند و مجری قانون شوند و چه بسا با جنس مخالف جذابی هم برخورد کنند تا تایید شوند. درست مثل تاثیر فیلم جوکر البته مسلما در اشل بزرگتر که در دنیا شاهدش بودیم و عواقب اکران "جوکر۲" را هم خواهیم دید.

و در آخر

آرمان بیانی فهمید که پدر بدی نداشته و بیشترین صدمه را از مادرش خورده...خب! در مورد چند نفر از آنهایی که به قتل رساند هم ممکن نیست اشتباه کرده باشد؟ منظورم این نیست که باید در انتها این کارآکتر عقوبت می‌شد اما حتما نباید تا این اندازه به راحتی از چنین مسیر سختی عبور می‌کرد. مسیری که پلیس هم آنقدر پلیس نیست که متوجه ویدئوی میکس شده روی پرده به سبک فیلم‌های کلاسیک شود.

افعی تهران این پتانسیل را دارد تا در فصل دوم حتی درخشانتر باشد و البته واقعی‌تر.

هما گویا

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید