محمد کارت ادامه راه مستند سازانی شد که پایه گزار سینمای قصه گو و پر دغدغه بودند. گاه بیشتر زحمت می کشیدند اما چون ساخته هایشان ستاره ای نداشت تا بدرخشد، مسیر راه روشن نمیشد.
و محمد کارت به خوبی از عهدهی این کار بر آمد و به شایستگی و در زمانی مناسب از سینمای مستند به سمت ساخت فیلم داستانی سوئیچ کرد. آن هم با فیلم تحسین برانگیز شنای پروانه.
اثری که مهمترین عنصر یک فیلم قصه گو، یعنی تعلیق و روایت درست را داشت. تعلیقی که تا پایان، مخاطب را با حجت و خانوادهش همراه میکرد.
و از دیگر ویژگی مهم آن ، بازیهای درخشان بازیگرها بود که نشان داد کارگردانِ مستند، بلد است بازیگران را همراه کند تا بازی نزدیک به واقعیت داشته باشند. شاید بهترین بازی جواد عزتی که در حقش اجحاف شد و البته بازی خوب علی شادمان هم غیر قابل انکار است. همه با بازی هایی خوب، آنقدر که به بازیگران واقعی در قصه های واقعی سینمای حقیقت نزدیک باشند.
و حالا و اما یاغی...
سریال وایرال شدهی محمد کارت که تا کنون سه قسمت آن از پلتفرم فیلیمو پخش شده است، چه ویژگی هایی دارد؟ وسوسه ی ساختن سریال نمایش خانگی برای پلتفرمی پر مخاطب و از نظر درآمد هم تضمین شده تر از یک مستند و یا فیلم سینمایی.
کارت "یاغی" را در سکوت خبری کلید زد. پارسا پیروزفر را به عنوان برگ برنده خود در شروع تبلیغات سریال معرفی کرد و بعد هم طناز طباطبایی که در شنای پروانه خوش درخشید نیز در کنار پارسا پیروزفر قرار گرفت و در نهایت به علی شادمان، جوان اول سریال رسید.
یاغی را پدرامپور امیری، حسین دوماری و محمد کارت با نگاهی آزاد به رمان سالتو، اثر مهدی افروزمنش به نگارش درآوردهاند.
داستانی است که نمیتوان گفت تا به حال گفته نشده و یا شنیده نشده است. چه در سینمای ایران و چه در سینمای جهان. قصه ای که ما به ازای عینی آن همیشه وجود داشته، به خصوص در حوزهی ورزشهای انفرادی مانند کشتی و بوکس.
اما سوالی که در ذهن مخاطب به وجود میآید، این است که در این سه قسمتی که از یاغی پخش شده است چه چیز بیشتر از همه نظرمان را جلب کرده است به غیر از بازی نابازیگران یا بهتر است بگوییم بازیگران بی چهره، سوپراستارهای سریال یاغی حداقل در دو قسمت ابتدایی که حکم سیلی برای مخاطب را دارد. به حز این مورد کجای یاغی ما را به نهایت کنجکاوی برای پیگیری آن می کند؟
بقیه ی شاخصه ها چه دستاوردی برای "یاغی" داشتند؟ حتی سوپراستارها. چه شگفتی را پیش کش مخاطب کردهاند؟ در ادامه، آیا تا به اینجا، جایی از سریال بوده که برای مخاطب قابل حدس نباشد؟ سکانسی که حس کنیم قبلا ندیدهایم.
تاکید می کنم، حتی در سینمای قبل از انقلاب، چند بار با سکانس های نحوه ناشیانه غذای اعیانی خوردن و خرید از مراکز گرانقیمت و لباس های مارکدار برای یک طعمه شهرستانی یا پایین شهری مواجه شدیم؟
چیزی که دقیقا در قسمت سوم بیش از پیش نمود پیدا میکند. صحنههایی که طناز طباطبایی برای حاشیهنشینی همچون "جاوید" خرید میکند و حتی دکوپاژ و میزانسن هم تکراری است.
به راحتی هم میتوان احساس کرد شاید در ادامه علاقهای بین این دو شخصیت داستان شکل بگیرد، مگر اینکه نویسندگان و محمد کارت شگفتی دیگری برای به چالش کشیدن شخصیتها در چنته داشته باشند.
مسلما ما در ادامه با جاوید و یا یاغی دیگری روبرو میشویم. آیا قرار است از آن قهرمان گودهای شرط بندی با لهجه ی زبان مادری اش پسرکی خوش پوش و خوش صحبت پا به میدان جهانی بگذارد و لابد در آخر نابود شود؟ تا قسمت سوم، ما از سوپر استاری چون پارسا پیروزفر چه دیدهایم ؟ آیا طناز طباطباییِ میمیک و بیان متفاوتی از کارکترهای قبلیش به طلا اضافه کرده است؟ چرا او متعلق به هر قشر از حامعه که باشد، یک تیپ از بازیگری را به نمایش می گذارد. بازی خوب اما شبیه به هم.
شاید برای قضاوت زود باشد اما برای گفتن از دغدغه ای که بهانه ی این مطلب شد، زود نیست. در حقیقت هیچ کدام از اینها، دغدغهی اصلی نوشتن دربارهی یاغی نیست.
مسئله مهم و بسیار نگران کننده، "علی شادمان" است. او بازیگر خوبی است. حتی زمانی که کودک بود با میم مثل مادر هم نشان داد که مستعد است و بی شک در شنای پروانه درخشان بود و میدانستیم علی شادمان میتواند آیندهی خوبی داشته باشد. اما به واقع در یاغی و نقش جاوید از علی شادمان چه بازی دیدیم که تمام فضای مجازی دربارهی او صحبت میکند. همه جا پر از عکس های او از زوایای مختلف، عکس هایی اغراق شده و با فاصله از خودِ او.
آنقدر به وفور و غیر عادی که همه را به شک و شبهه وا داشته است. آیا این، نوعی تبلیغ و رپورتاژ است؟ چرا یک پروژه و عوامل تاثیرگزار و تاثیرپذیر از درآمد آن، باید چنین گلدرشت و ناشیانه و فقط از یک زاویه به آن بپردازند؟
آن هم کسانی که کارشان را در این نوع تجارت بلدند؟ تبلیغاتی که مسلما نه چشم هالیوود اما چشم های بالیوود را از تعجب چهار تا می کند. و مهمتر از آن، یادداشت هایی که در نورد او نوشته می شود!! یک چیز پشت این جریان توصیفهای اعجازگونه است که ما را نگران میکند؟
شاید در آینده و در همین یاغی علی شادمانی را ببینیم که خیلی متفاوت باشد و در خور تمام این توصیف باشد. ولی تا به اینجا ما چه دیدیم؟ تا به حال فقط دیده ایم که نابازیگرهای سریال با بازی شگفتانگیزشان علی شادمان و جاوید را پس زنند و قدمی از او جلوتر می ایستند.
این تعریفهای اغراقآمیز که نه دهان به دهان از مخاطب عام، بلکه کلمه به کلمه از تفکر منتقد به نگارش در آمده که حتی به نظر میرسد در باور خود نویسنده هم نیست چه رسد به دیگران از کجا ناشی میشود؟
گاه به خودمان شک می کنیم، و به جایی میرسیم که می خواهیم، یاغی را دوباره ببنیم، شاید اتفاق شگفت آوری از چشممان دور مانده باشد.
بهتر است بگوییم اگر قرار باشد یک بازیگر به این شکل دستمایه شود برای نوشتن و تمجید باید نگران رفاقت های پشت پرده باشیم یا خیر؟ البته گاه انقدر اغراق آمیز است که از رفاقت هم می گذرد.
به نظر میرسد حتی یک نفر هم نمیتواند این حد از اغراق، این تعداد از عکس مطلب های مدحگونه در فضای مجازی و رسانه دربارهی علی شادمان را توجیه کند. آنقدر که دیگر اسمی از سریال یاغی نیست، اسمی هم از محمد کارت نیست و این یک زنگ خطر است حتی اگر گونه و سبکی از تبلیغ برای سریال "یاغی" باشد هم اشتباه فاحشی است و مسلما خطرناک و پس زننده.
حال باید یاغی و سرنوشتش را در آینده ببینیم.
هما گویا