سی و یک نما – "گربه سیاه" به کارگردانی کریم امینی و تهیهکنندگی و بازی بهران رادان از هفته گذشته اکران آنلاین خود را آغاز کرده است، اما به جز این دو نفر، دیگر عامل اصلی یعنی نویسنده ی فیلمنامه گربه سیاه، دغدغه ی اصلی نوشتن این یادداشت محسوب می شود. نام "علی اصغری" نویسنده ای خوش ذهن که باور اینکه "گربه سیاه" را او نوشته باشد دشوار است. علی اصغری ای که یکی از تحسین شده ترین فیلمنامه هایش، "دهلیز" ساخته ی بهروز شعیبی است. حال چطور او می تواند چنین فیلمنامه ی بی در و پیکری بنویسد سوال مهمی است، اگرچه در لا به لای آن می توان امضای کمرنگی از او را دید. اما با نگاه وی نسبت به قصه نویسی کاملا در تضاد است. او نگاه به درد جامعه را بلد است و به رشته ی تحریر درآوردن یک درد از دردهای جامعه را در بستر تعلیق و خرده پیرنگ های به جا می شناسد. برای مثال در همین گربه سیاه، معضل- شاید از نگاهی موجه- "ملاقات های خصوصی" در زندان که خود عواقبی به دنبال دارد را به جا در قصه گنجانده است. قانونی شرعی که گاه موجب تولد بچه ای می شود که هیچ آینده روشنی در پیش روی او نیست و خانواده ای از هم پاشیده با نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی، حالا باید عضو جدیدی را به این مصیبت زدگی و ناهنجاری اضافه کنند. یک خرده قصه ای خوب که فیلم به سرعت از آن عبور می کند.