در مورد شخصیت دختر نوجوان و زندگی نا بسامان او، پسری شهرستانی که حالا شاخ اینستاگرام شده و یا فرزند یک مداح که می خواهد رپر شود هم همینطور. قصه هایی که جا برای پرداختن دارند اما در آشفته بازار، کنار هم وول می خورند تا ما "سوپر استار"ی به نام بهرام رادان را بهتر ببینیم. سوپر استاری که متاسفانه تهیه کننده ی "گربه سیاه" هم هست و به گونه ای کاریکاتوری و غیر واقعی به قهرمان بی عیب ونقص بدل شده است.
از طرفی، انتخاب ترلان پروانه در نقشی نزدیک به فیلم "فراری" برای او زنگ خطری است که مبادا حضورش در سینما به یک تیپ نقش های شبیه به هم بدل شود که مخاطب او را پس بزند، گرچه او در این فیلم هم مثل فراری بازی قابل قبولی دارد و همچون دو بازیگر جوان دیگر گربه سیاه از عهده نقشی که درست و کامل نوشته نشده، بر آمده است و مسلما در کنار یکی از بدترین بازی های "بهاره کیان افشار " که نتوانسته نقش خودش را درست بازی کند قرار می گیرد.
و اما بهرام رادانی که قرار است شخصیت خود را بازی کند، کاملا به بیراهه رفته و از قاب، نقش و حتی فیلم بیرون می زند.
اما بهترین بازی در "گربه سیاه" متعلق به نامزد فریب خورده ی جوان اینفلوئنسر قصه است که به نظر می رسد خیلی روی شخصیت او زوم نشده و همین رهایی موجب گردیده تا بازی درست و به اندازه ای را که نگاهی به کارآکتر دخترک فیلم کلاسیک"مکانی در آفتاب" است از او ببینیم.
گربه سیاه به طرز عجیبی به شعور ما توهین می کند و هیچ اتفاقی که قرار است مسیرساز باشد، به واقعیت نزدیک نمی شود. واقعا رها (ترلان پروانه) چطور به سادگی می تواند به اتاق خواب خانه ی لاکچری بهرام رادان راه داشته باشد؟ آیا محافظ خانه ی این سوپر استار، یک نگهبان ساده شهرستانی است؟ آیا همه چیز برای ورود و خروج غریبه ها مهیا است؟ آیا این خانه کاخ مانند، سیستم های امنیتی کارآمد ندارند؟ آیا یک سوپر استار با طرفداری که اینفلوئنسر است، چنین رفتار صمیمی دارد؟ و....
و اما گفته شد"سوپر استار"!! بد نیست اشاره ای داشته باشیم به فیلم بسیار خوب "سوپر استار" تهمینه میلانی با بازی عالی شهاب حسینی. فیلمی که برای او سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را نیز به همراه داشت. ای کاش گروه سازنده فیلم گربه سیاه، قبل از ساختن این فیلم نگاهی به "سوپر استار" می کردند تا شخصیت های غیر واقعی تا این اندازه آزار دهنده نباشند.
وحال که اشاره ای شد به شهاب حسینی بد نیست که یکی از بدترین سکانس های "گربه سیاه" که ورود به برنامه ای نظیر برنامه همرفیق است را هم در نظر بگیریم که بیشترین لطمه را به بازی بهرام رادان و شکل تصنعی فیلم میزند در حالی که می توانست چفت و بست روند قصه باشد.
به طور کلی وقتی یک تهیه کننده، کل یک فیلمنامه و دغدغه ی آن را لمس نمی کند و به آن دل نمی دهند و صرفا طرح اولیه به نظرش جذاب می آید و در کنار آن وسوسه مطلوب گرایی یک سلبریتی متمول هم به آن اضافه می شود، به نظر می رسد دست نویسنده و کارگردان چندان باز نیست و خروجی آن هم می شود....گربه سیاه.
هما گویا