سی و یک نما - شهرام گیل آبادی رئیس هیات مدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران خبر داد: همزمان با خانه سینما پیگیر برگزاری آیین بدرقه نویسنده کارگردان و بازیگر شناخته شده آتیلا پسیانی هستیم. کمیتهای برای استقبال از پیکر مرحوم و برگزاری مراسم خاکسپاری تشکیل شده است.
سی و یک نما - مراسم تشییع و گرامیداشت "فردوس کاویانی" با حضور هنرمندان و مردم در "خانه هنرمندان" برگزار شد. از چهرهها و گفتهها میشد فهمید که او در دلها جای داشت، گر چه مدتها بود که در دیدهها عیان نمیشد.
آرمیتا دختر او اشاره کرد که پدرش متولد ماه مهر، در ماه مهر و نزدیک جشن آیینی آنها (زرتشتیان)، "جشن مهرگان" از دنیا رفت. آرمیتا کاویانی گفت که پدرش پر از عشق بود، عشق به ایران و معنی کینه و بدخواهی را نمیدانست.
در این مراسم، "آژانس دوستی" بود اما "همسران" نیامده بودند.
گزارش تصویری سی و یک نما را ببینید.
عکسها از: رها هاشمی
مراسم تشییع پیکر هنرمند فقید، مدیر فیلمبرداری برجسته سینما و تلویزیون مرتضی پورصمدی، صبح روز دوشنبه ۱۳ شهریور ماه ۱۴۰۲ با حضور هنرمندان این عرصه در ساختمان شماره دو خانه سینما برگزار شد.
سی و یک نما - مراسم تشییع پیکر احمدرضا احمدی شاعر، نویسنده، مترجم،گوینده و نقاش، امروز پنجشنبه 22 تیر ۱۴۰۲ با حضور خانوادۀ او و جمعی از هنرمندان در مقابل کانون پرورشفکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
هما گویا - فریماه فرجامی از خانه هنرمندان تشییع شد. او خیلی وقت بود که مُرده بود و شاید خیلی وقت بود که خودش را کشته بود! اما جالب اینکه از جایگاه او به عنوان بازیگر برجسته کم نشد و این تنها شانسی است که در حرفهی بازیگری آورد و لیاقتش را هم داشت. حالا تشییع میشد بعد از بیست سال.
بعضی در حقش جفا کردند، فریدون جیرانی و پخش مصاحبه ضبط شدهاش با فریماه فرجامی در هفت، داریوش مهرجویی و استفاده از فریماه فرجامی برای حضوری بی دلیل در " لامینور" که گرم کردن تنور اکران فیلمش شود و گرم هم نشد، رضا درمیشیان" و به اشتراک گذاشتن آخرین جشن تولد او که سرخوشی می کرد اما سرخوش نبود و البته هر رسانهای که عکسهای چند سال اخیر فرجامی را به نمایش گذاشت.
مراسم تشییع او یک ویژگی خاص داشت، آنهایی که از او خاطره داشتند با جان و دل آمده بودند. معشوق آفاق آمده بود، آبجی کوچیکهی ماهمنیر آمده بود، آخ که امین تارخ نیامده بود و چقدر جایش خالی بود از لوکیشن "مادر” تا لوکیشن"سرب".
اما بازیگران جوان نبودند. درست است که او را از نزدیک نمیشناختند و از او خاطرهای نداشتتد، اما فیلمهایش را هم ندیده بودند؟ هرگز از تواناییهای او در بازیگری وام نگرفته بودند؟
رفقای "خوش قلم" کجا بودند؟
مرضیه برومند در میان کلامش چیزی گفت که دلم لرزید. راست میگفت:
برومند گفت: فریماه فرجامی از نسلی است که همیشه کنار مردم بودند. روسری سر کردند و نقش کارگر کارخانه رب را بازی کردند. مقنعه سر کردند و نقش همسر و کارمند را بازی کردند. چادر سر کردند و نقش مادر و همسر شهید را بازی کردند. اینها در قلب مردم ستاره هستند. ما سیاسی نیستیم ولی همواره با مردم هستیم.
اشاره خانم برومند تلنگری است. بازیگرانی که برای جلوی دوربین رفتن، باید به جای زیبا شدن، زشت میشدند و فریماه فرجامی که برای بعضی از فیلمها باید خوشرنگی چشم هایش را با لنز میپوشاند.
ببینیم امروز چه خبر بود:
سی و یک نما - در آخرین روز اردیبهشتماه، پیکر رضا حداد کارگردان تئاتر که دو روز قبل براثر ایست قلبی از دنیا رفت، در میان اندوه و ماتم و اشکهای خانواده و دوستانش در محوطه اصلی خانه هنرمندان برگزار شد.
سی و یک نما - حسین زمان خواننده مشهور که اخیراً به بیماری سرطان پیشرفته کبدی مبتلا شده بود، در سن ۶۴ سالگی درگذشت.
سی و یک نما - صبح امروز جمعه ۱۵ اردیبهشت مراسم خاکسپاری "حسام محمودی" بازیگر جوان و توانا در میان اندوه هنرمندان و مردم برگزار شد.
سی و یک نما - خاکسپاری کیومرث پوراحمد انگار فرق داشت. هم باشکوه بود و هم تفکربرانگیز. هر چه بود احترام بود و سوک اما امید بخش و قدرشناسانه. انگار آمده بودیم با هم آشتی کنیم. چه خوب که هنوز زندهایم در مصیبتها کنار هم.
گر چه بودند آنهایی که میخواستند این مراسم دلی را هم سیاسی کنند اما قصه، قصهی مجید بود و غم بود و شوک و درد مشترک. اگر سیاست هم بود اما گوشهای نشسته بود.
زندانیان سیاسی آزاد شده آمده بودند، مثل جعفر پناهی و محمد رسولاف. بازداشت شدههای آزاد شده هم بودند مثل کتایون ریاحی. چهرههای کم پیدا بودند مثل طنازطباطبایی و سروش صحت، اصولگرایان دو آتیشه هم بودند مثل حبیب احمد زاده. رفیق و همکارهای قدیمی بودند مثل مرضیه برومند مدیر عامل فعلی خانه سینما، احمد امینی یا همایون اسعدیان. بازیگران بودند و بازیگرانی که با قصههای او بیشتر شناخته شدند هم صاحب عزا بودن مثل جهانبخش سلطانی و بهزاد خداویسی. حتی محمدعلی زم هم بود. پدر روح الله زم که اعدام شد.
ممنوعالکارها بودند، ممنوعالتصویرها هم بودند. ممنوعالخروجها آمده بودند، راستی! ستارهی "شب یلدا" شاهکار پوراحمد هم بود، محمدرضا فروتن را میگویم. آنها که درونشان از همه زیباتر است هم بودند و مهمتر از همه.....
مردم بودند و اینبار نیامده بودند تا با سلبریتیها عکس بگیرند. صاحب عزا بودند در کنار خانوادهی پرشمار و عزادار کیومرث پوراحمد. دنبال برادر بزرگش میگشتم. همانکه قبل از او در کار فیلمسازی بود. ندیدمش. آنها که از اصفهان سلام بی بی را به پسرش میرساندند. مادر از راه دور هم فرزتدش را تنها نمیگذارد.
البته که مردم نمیتوانستند چندان داخل جمع شوند و امکانش نبود.
حتی دلواپسان هم بودند...
حوصلهتان سر نرود از بودند و بودند گفتنهای من.
بگذارید اسامی بعضیها را بگوییم تا ببینید که چه دورهمی تلخ و باشکوهی بود این وداع. شاید تلنگری که هنوز هم میشود از کنار هم بیاعتنا نگذشت. ما هنوز هم قدردانی و با هم بودن را بلدیم.
سی و یک نما - مراسم تشییع "شهرام عبدلی" یکی از باشکوهترین مراسم در سالهای اخیر بود. اتفاقی که نشان میدهد گرچه او در زندگی هنری خود یک بازیگر بود، اما در دلها یک سوپراستار محسوب میشد که نقش اول داشت. این بهترین نقشی است که یک هنرمند میتواند بازی کند. هر که هم آمده بود، برای خودش آمده، نه برای دوربین و نه برای پرستیژ. هر که هم میگریست، از ته دل زار میزد.
اینبار عزاداری، در فضای مجازی و با خاطره تعریف کردن و نوار مشکی تمام نشد.