نمایش موارد بر اساس برچسب: معرفی فیلم

هما گویا/ سی و یک نما - از ویژگی های درام در آثار ویلیام شکسپیر این است که در طول زمان  میشود آنها را، بارها و بارها به روی صحنه برد، به تصویر کشید، بستر قصه ای نو ساخت و حتی به روز کرد در حالی که  همچنان پرکشش و دیدنی باقی بماند.

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا /سی و یک نما - ارل استون (کلینت ایستوود) یک پرورش دهنده زنبق است که کارش را به خانواده ترجیح می دهد تا جایی که در انتخاب بین حضور در مراسم ازدواج تنها دخترش و شرکت در مسابقه ی "زنبق طلایی"، دومی را بر می گزیند و گر چه این جایزه را تصاحب می کند اما در عوض خانواده اش را از دست می دهد. پس از دوازده سال در حالی که ارل در سن 90 سالگی، با یک پیشنهاد کاری پر درآمد مواجه می شود. اوکه ادعا می کند بیشتر ایالات آمریکا را با رانندگی طی کرده حالا قرار است که اجناسی را جا به جا کند. ارل به زودی متوجه می شود که حمل کننده ی یک کارتل مواد مخدر در مکزیکی شده است و این انتخاب خوبی برای قاچاقچیان است چرا که هیچکس به یک پیرمرد فرتوت با وانت فورد قدیمیش شک نمی کند. در این بین یک مامورویژه پلیس مبارزه با مواد مخدر به نام کالین بیتس (برادلی کوپر) مامور کشف چگونگی جا به جایی این حجم بزرگ از مواد مخدر می شود.

منتشرشده در سینمای جهان

پانیذ اسمعیل لو /سی و یک نما - هالی(جولیا رابرتز) با بچه ها از خرید شب کریسمس بر می گردند. او پشت فرمان است و دختر سفیدپوست نوجوانش کنار دستش نشسته و دو کودک سیاه پوست هم در صندلی عقب ماشین به چشم می خورند. هالی وسط جاده ماشین را متوقف می کند. جوانی رو به روی اوست، او پسر بزرگ هالی است و "بن برگشته".

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا/ سی و یک نما – مرد در نمایی دور وارد یکی از اتاق های هتل می شود و ساک قرمز رنگ را در زیر کف پوش اتاق جاسازی می کند. معلوم است که منتظر کسی است. چهره اش را از نزدیک نمی بینیم. مرد دیگری از راه می رسد (چهره ی این مرد هم واضح نیست) و بی درنگ از پشت سر با گلوله ای او را از پا درمی آورد. زمان ده سال جلو می رود و دوباره همان هتل مرزی بین دو ایالت آمریکا یعنی کالیفرنیا و نوادا، که رونق چندانی ندارد. هتلی به نام «ال رویال».

منتشرشده در سینمای جهان

پانیذ اسماعیل لو(سی و یک نما) – مالوری (ساندرا بولاک) با چشمان بسته ، دو فرزندش را به سمت قایق می برد و در راه مرتب به آنها گوشزد می کند، تحت هیچ شرایطی نباید چشمانشان را باز کنند و از حس شنوایی خود در مسیر به جای حس بینایی هم کمک بگیرند.

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما - فیلم (سرعت کشتار) Speed Kills 2018  یکی از فیلم های مورد انتقاد منتقدین در سالی که آخرین روزهایش سپری می شود بود که شانسی هم برای بازی جان تراولتا نداشت. فیلمی که خوب شروع  اما در میانه راه به سردی و بی کششی مبتلا شد.

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما – فیلم Apotheosis به نویسندگی و کارگردانی مارک هارتلی درست مثل ترجمه عنوانش پیچیده و پرابهام و نمادین است.
تیتراژ با موسیقی دلهره آور و سیاه و سفید آغاز می شود و بعد، داروین و دختری را در رستوران می بینیم که اولین قرار دوستانه شان را گذاشته اند و چندان شناختی نسبت به هم ندارند همراه نریشین روی فیلم که به نظر شخص سومی است و انگار این دو را زیر نظر دارد.
داروین، دختر را به خانه اش دعوت می کند. خانه ای نسبتا شیک در محله ای آبرومند اما نامرتب. این دو، شب را با هم می گذرانند اما دختر که به نظر میرسد چندان تعادل روحی ندارد، نیمه شب خانه را ترک می کند.

منتشرشده در سینمای جهان

هما گویا (سی و یک نما) – "خانواده من دوست داشتند که من دکتر بشم و یا در نهایت مهندس و خودم می خواستم یک وکیل شوم و در کنارش یک کمدین. به این ترتیب گزینه های من از نظر خانواده ام این بود : اول، پزشک / دوم، مهندس / سوم، وکیل / چهارم : عضو داعش و پنجم / یک کمدین"

فیلم کمدی – رمانتیک "بیمار بزرگ" از آن دسته فیلم هایی است که شاهکار محسوب نمی شود اما بسیار حالمان را خوب می کند. بخصوص ما که ایرانی هستیم و فرهنگی نزدیک به فرهنگ کشور پاکستان داریم ومسئله مهاجرت و فاصله بین جهان خود و جهان غرب را با فرستادن بچه هایمان برای پیشرفت و ادامه تحصیل و یا کوچ دست جمعی به معنای واقعی درک می کنیم. درکی که در لابه لای دیالوگ های این فیلم می توانیم به آن برسیم.

024a_tbs_sg_30719-h_2017.jpg

فیلم بیمار بزرگ با نگاهی به یک داستان واقعی ساخته شده و از دو نویسنده وام گرفته که یکی پاکستانی تبار و دیگری آمریکائی است و این بسیار در واقعی شدن شخصیت ها و شخصیت پردازی درست فیلم موثر بوده است.به خصوص که در واقع این فیلم بخشی از زندگی خود بازیگر اصلی فیلم یعنی "کمیل نانجیانی" است.
کمیل نانجیانی بازیگرپاکستانی - آمریکایی در نقش شخصیت اول این فیلم که بسیار بازی درخشانی از خود ارائه داده ، یکی از نویسندگان این اثراست که باعث شده تا شاهد فیلمی خلاقانه با وفاداری به فرهنگ شرقی را در قاب تصویر بی هیچ بی انصافی و سیاه نمایی ببینیم.از مزیت های نانجیانی به این نیز باید اشاره کرد که چهره ای به شیرینی و دلپذیری اجرای استندآپ ها و بازی هایش در فیلم و سریال دارد.
کمیل که از هنرپیشه های محبوب سریال های تلویزیونی است در این فیلم بیش از پیش توانائی هایش را به رخ بیننده می کشد و از آنجا که خود یک "استندآپ کمدین" مطرح است و در این فیلم هم نقش خودش (جوان پاکستانی را بازی می کند که همین شغل را دارد) می توانیم از استندآپ کمدی او که خارج از هر نوع ابتذال و لودگی است و مهمترین دغدغه هایش را در بستر طنز به چالش می کشد لذت ببریم و می تواند کلاس درسی باشد برای کسانی که می خواهند درک درستی از استندآپ داشته باشند.

 

thebigsick-hunterromano.jpg
صحنه ها و دیالوگ های بی نظیری در این فیلم وجود دارد. مثل وقتی که کمیل در یکی از استندآپ هایش می گوید:
"خانواده من دوست داشتند که دکتر بشم و یا در نهایت مهندس و خودم می خواستم یک وکیل شوم و در کنارش یک کمدین. به این ترتیب گزینه های من از نظر خانواده ام اینطور بود : اول، پزشک / دوم، مهندس / سوم، وکیل / چهارم : عضو داعش و پنجم / یک کمدین."
و یا دیالوگ بسیار خوب دیگری که در پاسخ به خانواده اش وقتی مادر می گوید:"ما به خاطرتو مهاجرت کردیم. پدرت مجبور شد تا دوباره امتحان بده و به دانشگاه بره و در سن پنجاه سالگی کنار هم کلاسی های بیست ساله بنشینه و... و ..."
کمیل در پاسخ می گوید : "من مدت هاست نماز نمی خونم و اسلام را هم می خواهم با نگاه خودم پیدا کنم و به آن ایمان داشته باشم و نه اینکه به خاطر شما مسلمان باشم. این یک حقیقتی است، وقتی فرزندتان را به اینجا می آورید هر کاری هم بکنید اوتحت الشعاع فرهنگ کشور جدید و پیشرفته قرار می گیرد و دیگر صرفا به فرهنگ و آداب و رسوم زادگاهش تعلق ندارد و این انتخاب خود شما بوده و نه من"
و خیلی از دیالو گ ها و موقعیت هائی که حتما از آن لذت خواهید برد.

 

050A_TBS_day_024_5914.0.jpg
فیلم بیمار بزرگ داستان عشق کمیل و امیلی (با بازی" زو کازان" نوه کارگردان بزرگ الیا کازان)است که در ادامه امیلی به یک بیماری سخت ویروسی دچار می شود و به کما می رود. در کشاکش این بیماری ما با خانواده های این دو آشنا می شویم و با شخصیت پردازی های بسیار خوب و بازی های درخشان آنها (بخصوص هالی هانتر در نقش مادر امیلی) وارد زندگی پر چالش والدین می شویم.

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما – جورج برادر کوچکتر ویلیام در حالی که باران می بارد با قایق کاغذی که ویلیام برای او ساخته بازی می کند. قایق در فاضلاب می افتد و جورج به دنبال بدست آوردن قایق کاغذی در فاضلاب با موجود وحشتناکی مواجه می شود.پس از مرگ جورج ، ویلیام که خود را مسبب مرگ برادر کوچکش می داند گروه هفت نفره ای را با نام « باشگاه بازندگان» تشکیل می دهد تا انتقام برادرش را بگیرد. این گروه در یک خصوصیت با یکدیگر مشترک هستند و این ویژگی، ترسی است که دروجودشان پنهان است و رازی که موجب ترس آنها می شود. 

منتشرشده در سینمای جهان

سی و یک نما- برخلاف قدیم که دریغ خوردن برای گذشته نوعی بیماری تلقی می‌شد، ظاهراً امروز اغلب معتقدند این احساس نتایج بسیار مثبتی برای فرد به همراه دارد، با ایجاد ارتباط بین گذشته و حال به زندگی معنی می‌بخشد و احساسی هیجان آور به دنبال دارد. هر انگیزشی از طریق حواس چندگانه می‌تواند ما را به جایی برگرداند که خاطره‌ای از آن داریم، در دنیای سینما نیز با توسل به حس بینایی، فیلم های در ذهن ما حالت نوستالژیک به خود گرفته اند، فیلم هایی که می توانند با صحنه های به یادماندنی توانسته اند حضور خود را در زندگی کنونی ما تداوم بخشند. در این لیست سعی کرده ایم ده فیلمی را که بیشتر به موضوع نوستالژیک پرداخته اند را با هم مرور کنیم.

منتشرشده در سینمای جهان
صفحه60 از88