سه شنبه, 16 خرداد 1396 13:44

به بهانه اکران یک ایستگاه جلوتر پس از پانزده سال / وقتی پستچی فقط یکبار در می زند

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
به بهانه اکران یک ایستگاه جلوتر پس از پانزده سال / وقتی پستچی فقط یکبار در می زند به بهانه اکران یک ایستگاه جلوتر پس از پانزده سال / وقتی پستچی فقط یکبار در می زند

سی و یک نما – سامان استرکی را بیشتر با فیلم "صندلی خالی" می شناسیم. فیلمی که در سال ۸۷ در کنارسیمرغ بلورین اصغر فرهادی برای فیلم درباره ، وی نیزدیپلم افتخار گرفت برای صندلی خالی با بازی رضا عطاران،فریبرز عرب نیا،پانته آ بهرام،گوهر خیراندیش ، فریده فرامرزی . اما وی خیلی پیش از آن سینمای خاص خودش را تجربه کرده بود." یک ایستگاه جلوتر" اولین فیلم بلند استرکی است که پنج سال قبل از صندلی خالی و در بیست و یک سالگی ساخت که حالا و پس از پانزده سال مجال دیده شدن درگروه هنر و تجربه را پیدا کرده است.


اما هر چقدر که صندلی خالی روایتی فرمالیستی و با چهار "فیلم در فیلم"در یک فیلم بود، در یک ایستگاه جلوتر روایتی ساده و صمیمی و سیال از مرگ آگاهی ارایه می کند و حضور مسحورکننده قهرمان،رابطه مرگ و زندگی را تغزلی می کند. روایت موجز و معجز با تصویرپردازی های تاویل پذیر.
یک ایستگاه جلوترداستان عباس است که بعد از بیست سال به روستای محل تولدش بازگشته تا چند روزی را در آنجا به استراحت بپردازد. اهالی روستا مطلع می شوند که طبق تشخیص پزشکان عباس به بیماری سختی گرفتار است و چند روز بیشتر زنده نخواهد بود. اهالی با رجوع به عباس از او می خواهند نامه هایی که برای مرده هاشان می نویسند با خود به آن دنیا و نزد آنها ببرد چرا که در آن روستا عباس تنها کسی ست که از زمان مرگش با خبر شده و بدین ترتیب نامه ها در زیر خاک نمی پوسد.
هر چه به روزهای آخر زندگی عباس نزدیک میشویم شمار نامه ها و سفارش ها بیشتر میشود مادری برای فرزند شهيدش نامه می دهد پیر مردی برای همسرش گلایه می کند که بی وفا بوده و تنها هجرت کرده، مادربزرگم برای نوه اش لالایی می فرستد.
روحانی روستا با خرافه دانستن ماجرا، از اینکه عباس برای اهالی نقش پستچی آخرت را به عهده گرفته سخت ناراحت است و به عباس می غرد که عقوبت کارش را خواهد دید.
در مسیر رفت و آمد به روستا مردی عباس را متوقف کرده و از او میخواهد همسرش را به بیمارستان ببرند عباس با معاینه ی زن میفهمد که زن فوت شده و بچه ی کوچکش بی مادر شده. زن را به دهلیزی که روستاییان به جای سردخانه استفاده میکنند برده و به سردخانه چی می سپارند. نیمه شب زن به هوش میآید. سردخانه چی از ترس در را به روی او باز نمی کند و زن دوباره از ترس جان می دهد.
عباس از روستا خارج میشود و در مسیری کوهستانی ماشینش در برف گیر می کند عباس ماشین را رها کرده و با پای پیاده در برف به سمت مسیری نامعلوم و پوشیده از برف میرود شاید به سوی یک ایستگاه جلوتر
سامان استرکی در این باره می نویسد: برای هر کارگردانی ساخت اولین فیلم سینمایی اش پر از سختی ها و نگرانی و مرارت و رنج است؛ طبیعتا برای من بیست و یک ساله هم ساخت اولین فیلم بلندم آن هم در جغرافیایی غریبه و زبانی ناآشنا کاری سخت بود. کندوان تبریز با خانه هایی حفر شده در دل کوه و مردمی سخت و با غریبه ها دیر جوش بود که هوای بسیار سرد و برفی و دمای بیست و چند درجه زیر صفر داشت و در آن اقلیم فتح مسیری که انتخاب کرده بودیم همت زیادی می طلبید و ما همه به عنوان عوامل فیلم از هیچ ت شی کوتاهی نکردیم تا ماحصل ت شمان فیلمی شود به نام یک ایستگاه جلوتر که با عشق و احترام در اختیار شما گذاشتیم. باشد که قبول شما هنر دوستان و سلیقه ی سینماییتان واقع شود

رزومه کارگردان: فیلم سینمایی یک ایستگاه جلوتر 1382 کاندید بهترین فیلم معناگرا 1382 - فیلم سینمایی صندلی خالی 1386-87 برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم فجر 1387 برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم از جشنواره فیلم شهر1387 کاندید بهترین فیلم در جشن خانه سینما – کاندید بهترین فیلم از جشن منتقدین - فیلم بلند تلویزیونی «حباب» 1389 - فیلم بلند تلویزیونی «برنده» 1391 فیلم های کوتاه: - پیله داران 1380 - اونا رو نمیشه جلو دوربین گفت1385 - اولین روز سربازی یک سرباز1386 - اپیزود « جفت » 1393
عوامل یک ایستگاه جلوتر: نویسنده- کارگردان- تدوینگر- طراح صحنه و مجری طرح: سامان استرکی
تهیه کننده: علیرضا شجاع نوری سرمایه گزاران: علیرضا شجاع نوری- هوشنگ خوب بخت – سامان استرکی
مدیر فیلمبرداری: بابک بذرافشان صدابرداران: جمشید آزموده – آرش برومند مدیر تولید:ناصر فردی دستیاران: سعید حاتم خانی – بهاره پارسا صداگزاری و میکس: بهروز شهامت
بازیگران: دومان اشرفی ، زهرا سلطانی ،علی طالشی، فاطمه محمدی، حافظ کهنمویی، رعنا الهه فر

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید