پنج شنبه, 06 آذر 1393 15:05

اگر به جای "نادر فتوره چی"، "حسین شریعتمداری" بود! / به آنجلینا جولی بیشتر غیرت نشان دادیم تا بهاره رهنما

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
به آنجلینا جولی بیشتر غیرت نشان دادیم تا بهاره رهنما به آنجلینا جولی بیشتر غیرت نشان دادیم تا بهاره رهنما اگر به جای "نادر فتوره چی"، "حسین شریعتمداری" بود!

هما گویا (سی و یک نما)- این روزها تولد بهاره رهنماست و من این یادداشت رو به همین بهانه می نویسم. همیشه با کسانی که ادعا می کنند همه فن حریفند مشکل داشته و دارم. یکی از این ها هم حتمن خانم بهاره رهنماست. سالهاست که با رویاپردازی های این بازیگر خوب و شیرین، مشکل دارم. فکر می کنم وقتی که می شنوم یکی هم بازیگر است، هم نویسنده، هم روزنامه نگار، هم کارگردان، هم حقوقدان و وکیل و ... حتمن تعریف جامعی از هیچیک از این ها ندارد.

آیا اگر بهاره رهنما بازیگر محبوب و شناخته شده ای نبود که می توانست عده ای را به سالن های نمایش بکشاند فرصت این را پیدا می کرد تا در صحنه تئاتر به عنوان کارگردان نمایشش را روی صحنه ببرد در حالی که خیلی از نمایش های خوب پشت در سالن ها چشم انتظارند؟آیا یادداشت های معمولی او در روزنامه های قدری چون "اعتماد" بدون نام او هم جائی برای دیده شدن داشتند ؟،آیا اگر او بهاره رهنمای بازیگر نبود ناشری نوشته هایش را چاپ می کرد؟ مسلمن خیر. پس تمام این توانائی ها در حقیقت دستی به آتش داشتن است و نه مهارت و این ارزان کردن مهارت هایی است که در هر کدام از آنها عده ای دارند استخوان خرد می کنند واین سرک به همه جا کشیدن نه تنها به نفع خود خانم بازیگر نیست بلکه موجب سردرگمی می شود تا توانائی های واقعی او هم زیر سوال برود.

این روزها هم او نقل مجالس شده است . اینکه او در مراسم عزاداری امام حسین روضه بخواند یا مرثیه بگوید و شبیه خوانی ، مسلمن ریا نیست و باور اوست که باید از هر چمنی گلی بچیند ضمن اینکه با شناختی که از لطافت طبع او دارم مطمئنم از ته دل اعتقاداتی دارد و به آن پایبند است ومتاسفم که در روزگاری به سر می برم که نه پایبندی بلکه دلگرمی به سنت هائی که با آن بزرگ شده ایم هم نوعی دوری از روشنفکری و یا ریا محسوب می شود.

توهین هائی که از جانب نادر فتوره چی به بهاره رهنما شد غیر قابل اغماض است و برای من باور نکردنی. گر چه متاسفانه در سالهای اخیر بارها دیده ام که بی حیائی نوعی از روشنفکری شده است و خدا را شکر کردم که روشنفکر نیستم.

منتظر عکس العمل جدی از همکاران بهاره رهنما و حتا همکاران خودم بودم. همان هائی که به بهانه مواردی کوچکتر از این بیانیه می دهند و زیرش را امضا می کنند . تعجب کردم که چرا به این راحتی از کنار بی حرمتی به نه حالا دوستشان لااقل همکار و هم صنفشون گذشتند . وقتی سلحشور به انجلینا جولی توهین کرد ، بیشتر از این ها غیرتی شدند بعضی ها. و سوال من این است که اگر به جای نادرفتوره چی ، کلماتی چون سلیطه ی حکومتی ، خوک یا کوه چربی و...از زبان حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نقل می شد هم همینطور برخورد می کردیم ؟ این همان جامعه ی مدنی و آرمانی است که به دنبال آن هستیم؟فکر می کنم بد نباشد تا کمی فکر کنیم

در ادامه بی مناسبت نیست که حرف های مهراب قاسمخانی را که روی صفحه اش به اشتراک گذاشته و از یکی از اعضای خانواده خود دفاع کرده را هم مرور کنیم:

این آقاى فتوره چى هم پدیده جذاب و با نمکیه ها. قصدم دفاع از عملکرد هنرى و اجتماعى زن داداشم نیست، که اتفاقاً از بس نظراتمون با هم مخالفه که به من میگه خواهر شوهر... میخواستم بگم که آخه اون نقد بود که تو کردى؟ آخه چرا فکر کردى استفاده از صنایع ادبى قلمبه هر مطلب خاله زنکى رو تبدیل به نقد میکنه و تو رو تبدیل به روشنفکر؟ همونقدر که هیچ نقاشى بدى با قاب خوب تبدیل به اثر هنرى نمیشه یا هیچ کود حیوانى با زرورق طلا شکلات نمیشه، مطلب تو هم با اون ادبیات فاخر تبدیل به یه نقد ارزشمند نمیشه. آخه سلیطه حکومتى؟ خوک؟ چربى؟ اونم توى یه نقد در مورد میانمایگى؟ اصلاً چطورى تونستى این واژه هاى چاله میدونى رو با اون ادبیات ترکیب کنى؟ انصافاً کار سختیه، ولى خوب نقد نیست. همونطور که اگه کسى بخواد مطالب تو رو نقد کنه خوب نیست که به کله بى موى تو اشاره کنه. البته من مشکل تو با میانمایگى رو هم خیلى متوجه نشدم. نه این که بخوام بگم میانمایگى پدیده خوبیه ها، خیلى هم بده. ولى خوب از اونجایى که قبلا هم مطالب تو رو خوندم این مقدار تمرکزت روى میانمایگى توجهم رو خیلى جلب کرد. تنفرت از میانمایگى منو یاد تنفر آقاى علیفر از دفاع خطى میندازه. البته شاید خاطره بدى در کودکى از میانمایگان دارى یا از یه میانمایه ضربه بدى خوردى که قصد ندارم وارد مسائل خصوصیت بشم ولى تعدد فعالیت هاى اجتماعى و هنرى ربطى به میانمایگى نداره، مگه این که قبول کنى که تعدد حوزه هایى که خودت در موردشون مطلب مینویسى هم تو رو تبدیل به یه میانمایه میکنه چون تا جایى که من میدونم در مورد هر مبحثى نقد مینویسى و خودت رو صاحب نظر میدونى. البته اگه قصدت نقد و تحلیل نبوده و صرفا میخواستى دیده بشى و مورد توجه قرار بگیرى معذرت میخوام چون کاملا موفق شدى ولى جان هر کى دوست دارى اداى چگوارا در نیار. بابا چهار تا حرف رکیک زدى به یه خانم. همه جاى دنیا به همچین آدمایى میگن لات و اوباش. یهو چى شد که فکر کردى به تنهایى در برابر یک جریان حکومتى وایستادى و قهرمان و آزادى خواهى؟ چه فرقى دارى با اونى که سر کوچه وامیسته به خانما متلک میگه؟ فقط اون بیچاره مثل تو از ژیژک و لاکان و فروید و غیره حرف نمیزنه. به نظرم تو هم بى خیال این ادا بازیا شو و با دل راحت به مزاحمت نوامیست برس چون گذشت اون موقع که بعضیا میتونستن با خوندن چهار تا کتاب فلسفى خودشون رو روشنفکر جا بزنن.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید