در ادامه، هیئت داورانی برای این دوره انتخاب شد که اولین ویژگیشان بی حاشیه بودن است و وجدانی که از آنها سراغ داریم.
شکی نیست که امسال یکی از سختترین دوران جشنواره فجر برای محک زدن فیلمها بود. فیلمهایی که به دو دسته تقسیم می شدند. "فیلم های خیلی خوب" و "فیلم های خیلی بد" و در پیوست دو سه فیلم متوسط.
فیلمهای خوب به اندازهی ویژگیهای نزدیک به هم داشتند که انتخاب را بسیار دشوار میکرد اما تدابیری هم بود که اگر داوران در نظر میگرفتند (که طبیعی است فشار روحی و جسمی در پیک تماشای فیلمهای جشنواره و محک زدن آنها ضریب خطا را بالا میبرد ). اما چیزی که مسلم است این گروه داوری هیچ جانبداری و نگرش سفارشی در انتخابها نداشتند؛ گرچه در دورههای بعد باید افراد تخصصی در شاخههای دیگری چون انیمیشن یا جلوه های ویژه هم به صورت مشاوره داوران را همراهی کنند تا لااقل این صاحب نظران صاحبدل، فرق بین جلوههای بصری و میدانی را بدانند که "ارشا اقدسی" در بخش جلوه های میدانی کاندید نشود !!! تا خود او یادداشتی بنویسد و توضیح دهد که تخصص او جلوه های میدانی نیست!!!.
اما از نگاهی دیگر ...
این طبیعی است که در این دو روز، ما هم خودمان را جای آنها بگذاریم و بگوییم که باید چنین میشد و چنان نمیشد.
تئوریسین و منتقد بودن لذت خاصی دارد که همهی ما هم تئوریسین هستیم و هم منتقد، مگر خلافش ثابت شود. همانطور که شما هم حتما با من هم عقیدهاید، فاصله بین طرح و فکر تا ساخت و عمل موجب شده که منتقدین سینما کمتر سمت فیلمسازی بروند. چرا که اینجا مشخص میشود فاصله ی بین گود و بیرون گود کم نیست. و در این گونه مواقع، ما هم از آن مستثنی نیستیم .
حال ، فرصت مناسبی است تا تیتر بزنیم و بنویسیم: "اگر ما اعضای هیئت داوران بودیم".....
نکته ی اول:حضور نام بزرگی چون " علی نصیریان" نه فقط به دلیل پیشکسوتی بلکه به این دلیل که او همچنان استاد بازیگری است؛ خود کتگوری مخصوصی میطلبید.
یعنی سیمرغ بلورین ویژهی بازیگری به "استاد علی نصیریان"
تا هم جایگاه وی را قدر نهاده باشیم و هم شانس را از بازیگران نقش مکمل نگیریم.
مورد بعدی، حضور کودکان در نگاه داوری جشنواره امسال بود که یقینا نوآوری و تصمیم به جایی است؛ ( من بعد از دیدن بازی "مهدی قربانی" در سه فیلم "ابد و یک روز"، " بیست و یک روز بعد" و "تنگه ابوقریب"، ؛قربانی شدن بازیگری او را در داوری دیدم) اگر صرفا به یک لوح تقدیر و در کتگوری مختص این بازیگران تعلق می گرفت تا سهم دیگر بازیگران خوب و با سابقهی نقش مکمل امسال کم نشود.
چرا که در حقیقت با دو انتخاب نامناسب در بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن،
شانس این بازیگران مهم و با سابقه سینما به نصف کاهش پیدا کرده بود.
مورد بعدی اینکه "نوید محمدزاده"در هر دو فیلم "سرخپوست: و "متری شیش و نیم: بازیگر نقش اول است؛ درست مثل موقعی که( رابرت ردفورد و پل نیومن در یک فیلم قرار میگیرند) و معرفی وی به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد به صورت مشترک در این شاخه، موجب میشد تا برای مثال نگاهی هم داشته باشیم به بازی" شهرام حقیقت دوست "در فیلم معکوس.
و اما در مورد فیلم "سرخ پوست" که هر چه فکر میکنم نمیتوانم بفهمم که چطور یک فیلم در انتخاب نهایی اینطور با بیمهری رو به رو می شود اما سیمرغ ویژه میگیرد!!!
به نظرم بد نبود که عوامل فیلم "سرخپوست" یک سرخ پوست را به سن دعوت میکردند تا به جای "همایون غنی زاده" روی سن می رفت و از روی برگه ای می خواند: "سرخ پوست خوب، سرخ پوست مرده است"؛ البته با یک سیمرغ ویژه.
و در مورد تنها جایزه"بخش نگاه نو" جشنواره سی و هفتم که چقدر خوب میشد تا داوران در همان ساعات اجرای مراسم و حرکت ناشایست، غیر موجه و خودنمایانه "همایون غنی زاده" ، تصمیم میگرفتند و نام فیلم خوب "مسخره باز" را از این سیمرغ پاک میکردند و به فیلمی (حتی نمادین) اهدا میشد که در رقابت تنگاتنگ با "مسخره باز" بود.
این اتفاق عجیب که کارگردان خوب تئاتر را وادار کرد تا عقدهی کاستی.های حقوق این روزهای "نمایش" را سر "تصویر" پیاده کند ، توهین مسلمی به داوران، جشنواره و سینما،بود که ضایع کردن حق دیگری، حتما نیاز به برخورد آنی داشت.
عرض دیگری ندارم....