به گزارش سی و یک نما به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در یکصد و نود و دومین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران فیلم "دایره مینا" به کارگردانی داریوش مهرجویی به روی پرده رفت و در ادامه با حضور محمد سریر، مسعود کیمیایی، مجید رجبی معمار و علی اکبر پورفتح الله با اهدا نشان سرو هنر و لوح تقدیر از داریوش مهرجویی تجلیل به عمل آمد. پس از آن نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور داریوش مهرجویی، امید روحانی و کیوان کثیریان برگزار شد.
هنرمندان واقعی نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت نیستند
در ابتدای این مراسم مجید رجبی معمار، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، "دایره مینا" را فیلمی تاثیرگذار توصیف کرد و گفت: این فیلم در دوران خود موجب اقدامی جدی در سطح کشور و راه اندازی سازمان انتقال خون شد که آثار و برکاتش کماکان به ما میرسد. فیلم توانسته مشکلات اجتماعی دوران خود را به خوبی و شیوه ای هنرمندانه تصویر کند و از همین جهت نیز چند سال توقیف شده است. هنرمندان متعهد و واقعی نمیتوانند نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت باشند.
وی افزود: سازمان انتقال خون مجموعه ای ارزشمند است که سالهاست خیرش به مردم رسیده است. اهداء خون نیز یکی از شریفترین جلوههای ایثار در سراسر دنیاست و انسانها در هر کجا که باشند با اهدا خون خود در واقع به دیگران زندگی میبخشند. خوشحالیم که امشب زمینه ای فراهم آمد تا از هنرمندی بزرگ در عرصه مسائل اجتماعی تقدیر کنیم.
شکل گیری سازمان انتقال خون مرهون حرکت بزرگ داریوش مهرجویی است
پس از آن علی اکبر پورفتح الله، مدیرعامل سازمان انتقال خون ایران، ضمن اشاره به تاثیرگذاری های فیلم "دایره مینا" گفت: در حال حاضر 60 درصد اهدا خون در سطح جهان، در 17 کشور صنعتی دنیا اتفاق میافتد. در واقع سهم 80 درصد جمعیت جهان از کل خون اهداء شده، 40 درصد است. این موضوع نشان دهنده توزیع ناعادلانه اهداء خون در دنیاست. همچنین در کشورهای در حال توسعه، هنوز 40 درصد از خون اهداء شده مورد آزمایش قرار نمیگیرد. میتوان گفت به جز ایران، ژاپن و کره، در سایر کشورهای آسیایی کماکان شرایطی که در "دایره مینا" دیدیم حاکم است. خوشبختانه ایران در خصوص اهداء خون توانسته همپای کشورهای توسعه یافته عمل کند و 100 درصد خون اهداء شده در ایران داوطلبانه و به شکل ایثارگرانه است. 52 درصد از کسانی که خون خود را اهداء میکنند، از داوطلبان مستمر در این عرصه هستند.
وی ادامه داد: تمام این شرایط ناشی از کار هنرمندان بزرگ در این عرصه است. در زمان ساخت این فیلم و هنگامی که دکتر علا به ایران بازگشت، بیماران هموفیلی و تالاسمی نمیتوانستند سن 10 سالگی را پشت سر بگذارند. اما امروز به همت اهدا کنندگان، شاهد گذر این بیماران از مرز 40 سالگی هستیم؛ بیمارانی که میتوانند همانند انسانهای سالم زندگی کنند و اکنون به دنبال کیفیت بالاتر در زندگی هستند. همه ما مرهون حرکت بزرگ داریوش مهرجویی در این زمینه هستیم. او علاوه بر این فیلم، سه تیزر به اسم انفاق، ایثار و بخشش نیز ساخته است که در آن زمان از تلویزیون هم پخش شده و بسیار تاثیرگذار بوده است. فراموش نکنیم با افزایش تعداد سالمندان در کشور، مصرف خون نیز افزایش پیدا کرده و نیاز بیشتری به اهداء خون خواهیم داشت. در این میان هنرمندان نقشی مهم در ترویج فرهنگ اهدا خون دارند.
مدیرعامل سازمان انتقال خون ایران در پایان و در خصوص وضعیت ایدز در ایران گفت: بیماری HIV ایدز در حال تبدیل شدن به یک معضل است، در حالی که در کشورهای غربی میبینیم آن را کنترل کردهاند و دارای سیر نزولی است. ضمن اینکه راه انتقال این بیماری به سمت روابط جنسی میرود و این موضوع در آینده مشکلات بزرگی برای ما ایجاد خواهد کرد. به دلیل برخی تابوها در ایران به اندازه کافی به این موضوع پرداخته نشده است. کشور عربستان نیز تا چند سال پیش به کلی وجود این بیماران در کشورش را انکار میکرد، اما چند سال بعد ناچار به انتشار آمار و مقابله با آن شدند. در نهایت راه حل این مشکل، آموزش و اطلاع رسانی است.
در ادامه نیز تیزری تبلیغاتی در زمینه اهداء خون با بازی فاطمه معتمدآریا پخش شد.
پس از آن با حضور محمد سریر، مسعود کیمیایی، مجید رجبی معمار و علی اکبر پورفتح الله و از طرف خانه هنرمندان ایران و سازمان انتقال خون ایران با اهداء نشان سرو هنر و لوح تقدیر از داریوش مهرجویی به پاس یک عمر تلاش بی دریغ در آفرینش آثار ماندگار به ویژه ساخت فیلم "دایره مینا" تقدیر به عمل آمد. مسعود کیمیایی نیز طی سخنان کوتاهی گفت: افرادی مانند داریوش مهرجویی کم نظیرند و چیزی نمیتوان در مورد او بگویم جز اینکه خوشحالم که روزگاری ست در کنار او فیلم میسازم.
مسائل اجتماعی تنها با افزایش آگاهی مردم حل میشود
در ادامه برنامه و در نشست نقد و بررسی فیلم، داریوش مهرجویی ضمن ابراز خوشحالی از برگزاری این جلسه و تشکر از حضور مسعود کیمیایی گفت: در آن زمان، حدود 5 ماه وقت صرف برگزاری جلسات با پزشکان شد و در این میان تنها کسی که از من دفاع میکرد، دکتر علا بود. حتی رییس سازمان نظام پزشکی نیز مخالف ساخت این فیلم بود. اما بر این اعتقاد بودم که به هر حال مشکلی وجود دارد و تنها با افزایش آگاهی و هوشیاری مردم میتوان آن را حل کرد. در آن زمان خون افراد معتاد و بیمار را به دیگر بیماران منتقل میکردند و آنها را به کشتن میدادند. به هر حال با وجود تمام مشکلات، فیلم در جشن هنر شیراز به نمایش در آمد و تأثیر مثبتی نیز بر جای گذاشت. من و کسانی مثل مسعود کیمیایی صرفاً به دنبال هنر و فیلمسازی نبودیم. قصد ما تاثیرگذاری بر روی جامعه بود و مسعود کیمیایی نیز یکی از تاثیرگذارترین افراد در این عرصه به شمار میرود.
پس از آن امید روحانی ضمن قدردانی از زحمات دکتر علا در تأسیس سازمان انتقال خون ایران گفت: یکی از کسانی که امروز با کمک همین خونهای اهدایی از مرگ نجات یافته، عباس کیارستمی است که اکنون صحیح و سلامت در خانهاش زندگی میکند. این فیلم را شاید بتوان اجتماعیترین و حادترین فیلم مهرجویی دانست. اگر فیلم "گاو" را مستثنی کنیم، سه فیلم "آقای هالو"، "پستچی" و "دایره مینا" را میتوان نوعی بررسی اجتماعی و فرهنگی ایران توصیف کرد. در "آقای هالو" شاهد مقابله سنت و تجدد و نابودی معصومیت در مواجهه با تمدن هستیم. در "پستچی" نیز ویرانی کامل یک شخصیت در اثر تجدد زودرس را میبینیم. اما سؤال اینجاست که چرا مساله انتقال خون اینقدر برای مهرجویی حاد شده است؟ چه اتفاقی رخ داده که چاقوی انتقاد او در این فیلم اینقدر تیز شده است؟
حاضرم همین امروز در مورد ایدز فیلم بسازم
مهرجویی در پاسخ به پرسشهای روحانی گفت: ساخت این فیلم نتیجه برانگیختگی عاطفی نسبت به وضعیت انتقال خون و عملکرد مافیای خون در ایران بود. زمانی که این وضعیت را از نزدیک مشاهده کردم، احساس وظیفه کردم که کاری در این مورد انجام دهم. در ابتدا قصد ساخت فیلمی مستند را داشتم اما در ادامه به ساخت این فیلم رسیدم. تهیه کنندگان فیلم نیز در ابتدا از ساخت آن حمایت کردند ولی پس از تماشای آن شوکه شدند و واکنش منفی نشان دادند. به خصوص که در واقعیت نیز مافیای خون وجود داشت که خون را بدون آزمایش به 10 برابر قیمت می فروختند. چنین افرادی نیز نمیخواستند به کسب و کارشان خدشه ای وارد شود. در نهایت طلسم پخش فیلم در جشن هنر شیراز شکست و این مصادف شد با فشارهای خارجی به شاه برای ایجاد فضای بازتر در عرصه مطبوعات و هنر. به هر حال پخش فیلم به افزایش آگاهی مردم کمک کرد. در حال حاضر نیز مسائلی مثل آلودگی هوا وجود دارد که متاسفانه هنرمندان نسبت به آن بی توجه هستند.
کارگردان "هامون" افزود: در فیلم "بمانی" نیز به معضل خودسوزی دختران در ایلام پرداختم. از این قضیه در روزنامهها آگاه شدم و بعد به آنجا رفتیم. مسئولان محلی نیز همکاری خوبی با ما داشتند. راجع به HIV ایدز نیز آمار دقیقی ندارم اما همانطور که قبلاً در مورد انتقال خون، پیوند کلیه و.. فیلم و مستندهای زیادی ساختهام، همین امروز حاضرم که در صورت مهیا شدن شرایط در مورد ایدز نیز فیلم بسازم. در هر صورت با سرپوش گذاشتن بر مشکلات اجتماعی نمیتوان به حل شدن آنها امیدوار بود؛ تنها راه، آگاهی بخشیدن به مردم است.
توجه همزمان به زیبایی شناسی و تأثیر اجتماعی
بعد از آن روحانی از نحوه همکاری مهرجویی با ساعدی پرسید و مهرجویی گفت: در کتابی که به زودی منتشر خواهد شد، مفصلاً به این مساله پرداختهام. زمانی که قصد ساخت "گاو" را داشتم، کتاب "عزاداران بیل" را خواندم و متوجه شدم چه المانهایی در این داستان وجود دارد که میتوان آنها را حول و حوش داستان "گاو" چید. به آنها شکل زیباشناسانه و ساختاری جدید دادیم و در فیلم به کار گرفتیم. من و ساعدی درباره این مساله زیاد صحبت میکردیم.
مهرجویی ادامه داد: ساعدی شناخت چندانی از سینما نداشت اما بسیار باهوش بود و حرفها و احساس همدیگر را به خوبی درک میکردیم. او دیدی سوررئالیستی داشت و تعهدی که به هنر داشت باعث میشد تمایز مشخصی بین هنر عالی و هنر مبتذل در ذهن داشته باشد. ما هر دو مراقب بودیم به ورطه ابتذال کشیده نشویم و اگر اثری خلق میکنیم، دارای اهمیت زیباشناختی و همینطور تأثیر اجتماعی باشد. کار را از یک خلاصه داستان شروع میکردیم و همان خلاصه به ما نشان میداد که چقدر متریال برای ساخت فیلم در اختیار داریم. بخشی از کار را او مینوشت و بخشهای دیگری را من. البته در زمان اجرا و ساخت فیلم، خیلی چیزها ممکن بود دچار تغییر شود. با ساعدی پنج شش کار مشترک داریم که خب به مرحله تولید در سینما نرسیدند.
منتقدان چشم بسته نقد میکنند
کارگردان "پری" در بخش دیگری از این نشست و در پاسخ به سؤال در خصوص تغییر روند فیلمسازی وی و فاصله گرفتن از فضای قبلی فیلمسازی اش گفت: متاسفانه منتقدان ما از فلسفه، جامعه شناسی، موسیقی و.. چیزی نمیدانند و با این شرایط به قضاوت فیلمها مینشینند. بهتر است فیلم را فارغ از اینکه چه کسی ساخته است، چه مهرجویی چه هر کس دیگری، قضاوت کنیم. قرار نیست هنرمند خودش را تکرار کند، شکسپیر هم کار درجه یک دارد و در عین حال آثار دیگری هم خلق کرده که به مذاق برخی خوش نمیآید. هنرمند کسی است که بتواند متحول شود و باز هم خودش را در کارهایش پیدا کند، نه اینکه صرفاً برای لذت تماشاگر آثار تکراری خلق کند. نباید فراموش کنیم که دوران ایدههای کلان و ایسم ها نیز گذشته است. آنچه در دوران "هامون" انتظار میرفت، امروز شدنی نیست. منتقدان باید بتوانند تحول هنرمند را درک کنند.