هما گویا - دهلیز قصه ی انسانی با احساس و معلمی شریف است که یک "آن" در دعوای خیابانی کنترلش را از دهلیز دست می دهد و تبدیل به یک قاتل می شود. قاتلی که نه مقتول را می شناسد و نه کینه ای از او دارد.
قصه ی زنی است که با چنگ و دندان به دنبال گرفتن رضایت از خانواده مقتول است
و قصه ی کودکی که پدرش را نمی شناسد!
اما ... پدرش برای او همیشه "قهرمان" است. قهرمانی با اسب چوبی. اسبی چوبی که با دستهایش می سازد.
حال به یقین با من هم عقیده اید که این طرح چه مرز باریکی بین کلیشه ، شعار و یک درام ناب می تواند باشد. اما یفین بدانید که یک درام ناب است .
بخصوص از این نظر که گرچه مضمون اصلی این فیلم "قصاص" است اما عشق ، عاطفه ، وفاداری و محورخانواده این طرح اصلی را کمرنگ ودر حاشیه نگه می دارد
در این سالهای اخیر، بیشترین گفتگو را درزمینه ی کارهای رضا عطاران داشتم . از "متهم گریخت " تا "خوابم میاد" و حتی زمانی که از تلویزیون فاصله گرفته و حضورش در سینما هم درخور انتظارما نبود .به همین دلیل هم تیترآن مصاحبه ی شد "مرگ انگیزه ها".
همکلامی با عطاران خیلی راحت نیست . معمولا چهره اش سرد است و حرف زدنش سردتر. از همه بدتر اینکه سوالهای بلند را با جواب های کوتاه پاسخ می دهد و این نوع پرسش و پاسخ انرژی رااز گفتگو کننده می گیرد.
اما این بار وقتی از دهلیز حرف میزدیم ، با همیشه متفاوت بود و هیجان خاصی داشت. حتی بیشتر از زمانی که در مورد اولین فیلمش "خوابم میاد" می گفت .به خوبی معلوم بود که دهلیز را خیلی دوست دارد.
از دهلیز حرف زدن برای من سخت بود . مثل بچه ای که وقتی می خواست یک روز خیلی برفی را بکشد ، کاغذ سفید را خالی می گذاشت.شاید کاملا سلیقه ای باشد اما فیلم مورد علاقه ی من است.
از عطاران که می دانیم اهل تعارف نیست می پرسم که نظرش در مورد "دهلیز" چیست و او بر عکس همیشه واین بار با هیجان می گوید که فیلم را خیلی دوست دارد و من پشت بند این کلام می گویم :
فکر میکنید که بزرگترین عاملی که موجب شده تا دهلیزفیلم خوب و خوش ساختی باشه چیست:
همه ی عواملی که می تواند یک فیلم را موفق کند در دهلیز وجود داشت و من نمی خواهم به مورد خاصی اشاره کنم اما موردی که بیشتر از همه دوست داشتم داستان آن بود که خیلی خوب نوشته شده.
من معمولا با بازیگردان خیلی موافق نیستم و عقیده دارم که ارتباط بین کارگردان و بازیگر باید بدون واسطه باشه اما در این فیلم "علی سرابی" بازیگردان بود و بازی ها به واقع بی نظیر است . هم بازیگرانی که نقش اصلی داشتند و یا نقش مکمل و یا حتی بازیگرانی که کاملا در حاشیه بودند. نقش علی سرابی را در موفقیت این فیلم تا چه اندازه می بینید:
عطاران- همانطور که گفتم در موفقیت فیلم دهلیز همه ی گروه کمک کردند و علی سرابی هم بخشی از گروه بود که در پیشبرد فیلم نامه و حد و حدود بازی ها خیلی کمک کرد.متن خوب ، کارگردانی درست بهروز شعیبی ، بازی بسیار خوب خانم توسلی و محمدرضا شیرخانلو و بقیه موارد به طوری در دهلیز جایگاه دارند که هر کدام از آنها را که حذف کنید، مسلم اینکه کار به این خوبی نخواهد بود.
و من هم بی تردید می گویم و عامل دیگری به نام رضا عطاران .
گاهی ما از اتفاق های بسیار مهمی که در هر جامعه ی دیگری می تواند بسیار بولد شود ، به راحتی می گذریم. یکی از این اتفاقها هم این بود که ما در جشنواره ی سی و یکم بازیگر خردسالی داشتیم که در کنار بزرگان ، نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد در بخش "نگاه نو" شده بود . یعنی "محمدرضا شیرخانلو"که انقدر بی تفاوت از کنار این اتفاق گذشتیم که خیلی ها متوجه نشدند که این اسم نا آشنائی که در میان کاندیدها می شنود ، نام یک پسر بچه است . پسر بچه ای که بازی در حد کودک خردسال فیلم "دزد دوچرخه" ، "چمپ "و یا "کرامر علیه کرامر" داشته است و این هم یکی دیگر از شگفتی های معتبرترین جشنواره ما که نام بین المللی را یدک می کشد بود، در مورد بازی محمدرضا از عطاران می پرسم:
به نظرم شما به محمدرضا شیرخانلو برای ارائه این نقش خیلی کمک کرده باشید چون به نوعی در شخصیت او می توان زیر چشمی، شما را هم پیدا کرد ، آیا حدس من درست است:
-علی سرابی در هدایت محمدرضا شیرخانلو بسیار خوب و موثر بود و خود این بچه هم استعداد فوق العاده ای داشت . ممکن است گاهی من هم کمی نظر داده باشم اما واقعا این بازی بسیار خوبی که می بینید حاصل زحمت و درایت علی سرابی است.
البته اتفاق بدی که در این مورد افتاد ، هم زمانی حضور او در سریال "دودکش" و اکران فیلم "دهلیز" است که ای کاش دهلیز قبل از بازی او در تلویزیون پخش می شد و یا اینکه تا زمان اکران دهلیز او در هیچ نقشی ظاهر نمیشد. چون ویژگی بازی او در این کار همین است که چهره اش را خوب نمی شناختیم و ذهن ما برای باورپذیری شخصیتش بسیار فعال تر می شد:
عطاران- البته من سریال دودکش رو ندیدم اما به نظرم که یک بازیگر باید این آزادی رو داشته باشه که برای حضور در کاری انتخاب کنه . بخصوص که او هنوز بچه است و در شروع کار و باید از موقعیت ها استفاده لازم را داشته باشه .البته من نمی دونم در دودکش چه نقشی داره وآیا موقعیتی داره که بتونه توانائی هایش رو نشون بده یانه . من فقط در مورد دهلیز میتونم نظر بدم که خیلی خوب بود . از جهتی هم با نظر شما کاملا موافقم که بهتر بود تا مردم ،محمدرضا شیرخانلو را با بازی در دهلیز برای اولین بار می دیدند تا تازگی بازی او در ذهن باقی می ماند.
امسال بازی های خیلی خوبی در فیلم ها دیدیم . چه بازیگرانی که برای اولین بار در سینما کار می کردند و عموما تئاتری بودند و چه بازیگران با سابقه و یا تازه کار. یکی از اینها هنرمندی بود که نقش شوهرخواهر مقتول(همسرکارآکتری که نقشش را نگار عابدی بازی میکند) را در دهلیز بازی می کرد و من از قبل نمی شناختم و عقیده دارم که مستحق کاندید شدن برای نقش مکمل هم بود
عطاران –بله ایشون "سعید چنگیزیان" هست که من هم خیلی بازیش رو دوست دارم.سعید چنگیزیان هم مثل خانم نگارعابدی از بازیگران خوب تئاتر است.
من حتی یک لحظه هم فکر نمی کردم که کسی به جز "رضا عطاران" سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره سی و یکم را تصاحب کند، همان موقع ، زمان برگزاری جشنواره هم این را به خودش گفته بودم و همان موقع هم شک را در کلامش برای تصدیق حرفم دیدم. انگار خودش میدانست که امسال داوران سال بدی را برای تسویه حساب با حق های ناحق شده ی "حمید فرخ نژاد" انتخاب کرده بودند چرا که خیلی وقت بود از "عروس آتش" ، "ارتفاع پست" ،"چهارشنبه سوری" و یا " به رنگ ارغوان" می گذشت. اشاره ای به این مورد نمی کنم و فقط می پرسم:
اگر از علی سرابی دوباره می پرسم ، بیشتر به این دلیل است که مسئله بازیگردانی بیشتر در ذهن خاطب جا بیفتد.آیا بازیگردانی روی بازی شما هم تاثیر خاصی داشت یا اینکه خیال سرابی از جانب شما جمع بود و دستتون را باز گذاشته بود. به نظر من بازیتون در دهلیز بی نظیره:
عطاران- علی سرابی دربازی به من هم خیلی کمک کرد . حتی بعضی جاها اتفاق می افتاد، به کاری که انجام می دادم معتقد نبودم. اما بعد،وقتی نتیجه کار رو می دیدم متوجه می شدم که حق با او بوده و کار، خیلی خوب تر از آن چیزی که فکر می کردم در آمده است.
یکی از بهترین سکانس های فیلم دهلیز که از هر نظر بی نظیر است ، چه بازی ، چه نوع فیلم برداری و میزانسن وحتی نقش و جایگاه موسیقی ، مربوط به بازی فوتبال این پدر و پسر(رضا عطاران و محمدرضا شیرخانلو) است. پدر با پسرش بازی می کند ، واقعی بازی می کند و مثل سکانس های کلیشه ای بچه را بازی نمی دهد . از نظر من این بهترین سکانس فیلم است و نمادی از زندگی واقعی این دو. در این مورد نظر کارگردان "خوابم میاد" رو هم می پرسم:
کدام سکانس فیلم را بیشتر دوست دارید:
من سکانس های زیادی از این فیلم را دوست دارم.حتی می تونم بگم که پلان های زیادی از فیلم رو دوست دارم .اما سکانس فوتبال از سکانس های مورد علاقه ی منه و همچنین سکانس پایانی که بچه با اولیاء دم و مادر مقتول صحبت می کنه را هم خیلی دوست دارم.همچنین سکانسی که قراراست شوهر خواهرکسی که کشته شده ، بدترین خبر را بدهد هم از قسمت هائی است که خیلی خوب در آمده است.
من هر چه گشتم نتوانستم در فیلم دهلیز عیب و ایرادی پیدا کنم . خوب این طبیعی است ،چون فیلمساز نیستم اما شما به عنوان یک کارگردان و بازیگر ،چه نقطه ضعفی در دهلیز می بینید
در حقیقت هیچ کاری نمی تونه بی نقص باشه . اگر بخواهیم یک چنین فکری داشته باشیم ،نگاهمان تبدیل به یک نگاه ماورائی میشه اما دهلیز جزو فیلم هائی است که کمترین نقص را دارد.
آیا دهلیز فیلمی هست که دوست داشتید تا خودتون آن را می ساختید :
حضور من در فیلم دهلیز در همین حد برای من خیلی خوب کافی است. انتظار دیگری هم از این فیلم برای خودم ندارم ضمن اینکه فکر می کنم اگر من این فیلم را می ساختم ،حتما به این خوبی در نمی آمد.
به نظر نمی رسید که فیلم "دهلیز" در هفته ی اول نمایش با گیشه ی خوبی روبرو باشد . من نیز بر این باور بودم که دهلیزرا تماشاچی ، می بیند و دوست خواهد داشت و دیدن آن را به دیگران پیشنهاد خواهد کرد. همینطور هم شد.هفته سوم اکران کم کم گیشه جان گرفت و فروش بهتر شد اما گر چه دهلیز فیلم پر هزینه ای نبوده وتا به اینجا هم از نظر تجاری نا موفق نبوده اما انتظار می رفت تا فروش چشمگیرتری داشته باشد.
نویسنده:بخشی از این تحلیل وگفتگو، قبلا در سایت "کافه سینما" کار شده است.