جمعه, 10 بهمن 1399 13:36

به بهانه‌ی توقیفِ «قاتل و وحشی»؛ در نکوهشِ این لَغو و نگاهی به سه فیلمِ مَطرودِ دیگر/ «توقیف» نامِ مستعارِ «رُبودن» است

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
به بهانه‌ی توقیفِ «قاتل و وحشی» و در نکوهشِ طرد؛ با نگاهی به سه فیلمِ مطرودِ دیگر/ «توقیف» نامِ مستعارِ «رُبودن» است به بهانه‌ی توقیفِ «قاتل و وحشی» و در نکوهشِ طرد؛ با نگاهی به سه فیلمِ مطرودِ دیگر/ «توقیف» نامِ مستعارِ «رُبودن» است

ریحانه محمودی/ سی و یک نما_ وقتی اثر هنری‌ای به محاقِ توقیف می‌رود، هم‌زمان با تحمیلِ آسیب‌های فزاینده‌ بر خالقِ آن اثر، اقلیمِ هنر نیز آلوده و ناایمن می‌گردد و مصادف با این عارضه‌ی مخدوش، آن‌سو مخاطبِ هنر است که خفیف و وازَده می‌شود. بیش از احساسِ خُسرانی که می‌تواند به دلیلِ بازماندن از تماشای اثرِ دربَند شده، به مخاطب اِلقا شود؛ اهانتی که بر او به سببِ ربودنِ علنیِ «حق انتخاب‌»‌ و اختیارش روا گشته، عرصه‌ی تأسف و خشم‌ و یأس را می‌گُسترانَد.

 به جرأت می‌توان هنر هفتم را بزرگ‌ترین جفادیده‌ی توقیف و تبعید و طرد دانست؛ سینما است و سانسور و سلب و سقط.

فیلمِ سینماییِ «قاتل و وحشی» یکی از تازه‌ترین و مهم‌ترین قربانیانِ پدیده‌ی توقیف در آستانه‌ی سی و نهمین جشنواره فیلم فجر است. فیلمی به کارگردانی «حمید نعمت‌الله» که با چالش‌های فراوانی برای نمایش در جشنواره‌ی فیلم فجرِ پیشین، دست به گریبان بود. چالش‌هایی که سرانجام در پاییز امسال حل و فصل شد و فیلم با امید به اکران در جشنواره فیلم فجر ۳۹، در صفِ دریافتِ پروانه‌ نمایش ایستاد؛ انتظاری که با وجودِ انجامِ اصلاحات نیز، به ثمرِ موردِ شَکیب نرسید.

31nama4gatelvvahshi.jpg

قاتل و وحشی / حمید نعمت الله

کارگردانِ «قاتل و وحشی»، مضمون اصلیِ فیلمش را مقابله‌ی خیر و شر عنوان می‌کند و آن را یک فیلمِ حماسی می‌داند. خلاصه داستان هم اینگونه تعریفش می‌کند: «زیبا، مُهیای عروسی دخترش می‌شود که به‌طور اتفاقی اسیر یک باند گانگستری مخوف می‌شود. او سعی می‌کند از این بند، خود را رها کند. وقت زیادی ندارد، چون دخترش نیز بی‌خبر از همه‌چیز عازم همان‌جاست و این اتفاقی است که نباید بیفتد. زیبا، برای نجات خود و دخترش می‌جنگد.»

«حمید نعمت‌الله» که نامش را در ابتدا به عنوان دستیارکارگردان و برنامه‌ریز در کنارِ «مسعود کیمیایی» دیده بودیم، توانست با ساختِ نخستین فیلمش «بوتیک» دغدغه‌مندیِ دیگرسانَش، نگاهِ رُتوش نشده‌اش به جامعه و البته قریحه‌ی منحصربه‌فردِ کارگردانی‌اش را به نمایش بگذارد. فیلمی که با گذشتِ ۱۲ سال همچنان گیرا و اثرگذار است و هنوز از دیدِ اکثریتِ مخاطبانِ سینما، بهترین نقش‌آفرینیِ عمرِ بازیگریِ «محمدرضا گلزار» را در این فیلم می‌توان تماشا کرد.

31nama1Botik.jpg

بوتیک/ حمید نعمت‌الله

نعمت‌الله بعد از بوتیک هم آزادانه در ژانر‌های مختلفی فیلم ساخت که در هر کدام از آن‌ها نیز موفق ظاهر شد و مورد تشویق قرار گرفت؛ «بی‌پولی» در ژانرِ کمدی_درام، یکی از همین فیلم‌ها بود. او در تلویزیون نیز «وضعیت سفید» یکی از شاخص‌ترین سریال‌های تاریخی_درام را با درون‌مایه‌ی دوران دفاع مقدس ساخت که هنوز هم به زعمِ نویسنده، سریالی به آن شیرینی و شیوایی در این ژانر در تلویزیون دیده نشده‌است.

«آرایش غلیظ»، «رگ‌ خواب» و «شعله‌ور» آخرین آثارِ او در سینما بودند که با حضور در جشنواره فیلمِ فجر، مورد توجه و تحسینِ داوران، منتقدان و مخاطبان قرار گرفتند.

اما این «قاتل و وحشی»، چگونه فیلمی است که منتقدانی که آن را به صورتِ خصوصی دیده‌اند مثبت و شگفت تحلیلش می‌کنند ولی شورای پروانه نمایش برایِ و درواقع «به جایِ» دیگر منتقدان و اهالیِ رسانه و به مراتبِ اُولا برای تمامیِ مخاطبانِ سینما، «تصمیم» گرفته که تماشایش نکنند؟!

ای بسا که اگر فرصتِ تماشای این فیلم، در جشنواره فیلم فجر فراهم می‌آمد آن نکاتِ منفی و بازدارنده‌ای که به نظرِ شورای پروانه نمایش رسیده به چشمِ صاحب‌نظرانِ دیگر هم می‌رسید و حتی تأیید می‌شد!

31nama2vazeyatesefid.jpg

وضعیت سفید

هر چند، در زمانه‌ای که فیلم‌های لوده با سخیف‌ترین شوخی‌ها و مبتذل‌ترین متلک‌هایِ عمدتاً جنسی، آسوده نمایش داده می‌شوند؛ توقیفِ فیلمی که مسئله‌ای کاملاً جدی دارد و نیز چنگ‌زدنش به حقّه‌هایِ نازل و ارزانی چون مواردی که ذکرشان رفت از شخصیت و کارنامه‌ی کارگردانش به دور است؛ به‌نظر توجیهِ عاقلانه و عادلانه‌ای ندارد. اما دلیلِ این قبیل توقیف‌ها را در چه نوع تفکری می‌توان جست‌و‌جو کرد؟

با نگاهی به فیلم‌های توقیف شده در سال‌های گذشته، می‌بینیم تأثیری که توقیفِ آن فیلم‌ها بر افکارِ عمومی گذاشته گاهی بیشتر از تأثیر خودِ فیلم‌ها پس از اکرانشان بوده است. حقیقتاً کدام فیلمِ توقیف شده‌ای پس از نمایشش جامعه را درهم تکاند و رخدادهای ناسزا و غریب یا تلخ و جبران‌ناپذیر را سبب شد؟!

31nama3bipoli.jpg

بی پولی/ حمید نعمت‌الله

این میزان «عناد و پرهیز» از عبرت‌آموزی و درس‌گیری از تجربیاتِ گذشته در این خصوص، عجیب و پرسش‌برانگیز است.‌

با این‌که بهانه‌ی اولیه و اصلیِ نوشتارِ این مطلب، توقیفِ فیلمِ «قاتل و وحشی» بود ولی صحبت از سه فیلمِ دیگر؛ «چپ راست»، «صحنه زنی» و «راند چهارم» نیز که با وجودِ عدمِ اعلامِ رسمیِ توقیف شدنشان، به دلایلی به‌جز معیارهای کیفی، پروانه نمایش نگرفته و از جشنواره کنار گذاشته شده‌اند؛ در این مجال، محلِ اعراب دارد.

31nama5fereshteha.jpg

فرشته‌ها با هم می‌آیند/ حامد محمدی

به عنوانِ پیش‌درآمدی میان هنگام، طرحِ مسئله‌ای در همین رابطه ضروری است:

در دهه‌ی اخیر، ساختِ فیلم‌هایی با موضوعاتِ سیاسی، امنیتی، مذهبی و برخی سوژه‌هایِ حساسِ اجتماعی، مشخصاً با رشدِ کمّی‌ِ قابلِ توجهی مواجه بوده که بررسی کیفیِ این فیلم‌ها دغدغه‌ی این نوشته نیست. آن‌چه موردِ توجهِ نگارنده است انحصار در پرداختن به این موضوعات، توسط نهادها، سازمان‌ها و یا اشخاصی در ارتباط با آنان است که با بودجه‌های سر در افلاک و به تبعِ آن با چینشِ چهره‌های هنریِ موردِ نظر و مطلوبِ خود، آثاری را با محوریتِ این موضوعات تولید می‌کنند؛ خواه طنز و کمدی باشد، خواه حماسی و وطن‌پرستانه و خواه معترض و منتقد و مطالبه‌گر.

در این موارد، فیلمسازانِ گزیده‌ی موردِ حمایت، مُجاز هستند به موضوعاتِ حساسِ اشاره شده ورود کرده و آزادانه‌تر در آن باب، کاوش و پردازش، داستان‌سرایی و حتی شوخی و طنازی کنند؛ فیلم‌هایشان را با دست و خیالِ بازتری بسازند و ترسِ هزینه‌ها را به دل راه ندهند. شرایطِ مرغوبِ اکران و تبلیغاتِ همه‌جایی و باقیِ نیازمندی‌ها را نیز همچنان همان سازمان‌ها و نهادهای مربوطه یا معتمدانشان، تضمین می‌کنند. بدیهی است که تهیه‌کنندگان و فیلمسازانِ مستقل، خود را در این رقابتِ نابرابر پیش پیش بازنده می‌دانند، کنار می‌کشند و سراغِ فضاهای کم‌ریسک‌تر و منصفانه‌تری از حیثِ تقسیمِ حمایت‌ها و امکانات می‌روند.

در این شرایطِ خودی و ناخودی پَروَر است که سینما، سینما‌گر و البته مخاطب، مورد تعدّی واقع می‌شود و گاه به گاه، ناچار و رضا به آثارِ متوسط و میان‌مایه.

31nama6marmolak.jpg

مارمولک / کمال تبریزی

بیایید داستان یک فیلمِ مطرح را با هم مرور کنیم؛ فیلم سینمایی «مارمولک» ساخته‌ی کمال تبریزی به نویسندگی پیمان قاسم‌خانی و تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی که در سال ۱۳۸۲ تولید شد. فیلمی کمدی_درام که داستان «رضا مارمولک» دزد سابقه‌داری را روایت می‌کرد که برای فرار از دست ماموران، لباس روحانیت به تن می‌کند و...

این فیلم در زمان اکرانش، در کنارِ استقبالِ بی‌نظیرِ مخاطبان، با موجِ مهیبی از حملات و اعتراضاتِ گروه‌هایی خاص همراه شد. با این‌که وزارت ارشادِ وقت (به ریاستِ احمد مسجدجامعی) که مجوز نمایش این فیلم را صادر کرده بود بر اکرانش پافشاری داشت و هیچ خلافی نیز صورت نگرفته بود؛ منوچهر محمدی در مصاحبه‌ای عنوان کرد که در روز دومِ نمایشِ مارمولک، چهار حکمِ جلبِ سیار از چهار دادگاه انقلاب، حکم ارتداد، حکم نسبت با سرویس‌های امنیتی خارج از کشور، سیا و موساد و... برایش صادر شده‌بود!

در نهایت با یک توقیفِ توافقی، فیلم پیش از موعدِ قانونی از پرده‌ی سینماها پایین آمد، چیزی نگذشت که نسخه‌های غیرمجازِ ویدیویی‌اش دست به دست شد و کمتر کسی ماند که آن را ندیده باشد. سالِ گذشته پس از ۱۶ سال بالاخره «مارمولک» مجوز رسمیِ انتشارِ ویدیویی گرفت.

31nama7caprast.jpg

چپ، راست /حامد محمدی

حالا منوچهر محمدی دوباره تهیه‌کنندگی فیلمی را بر عهده گرفته که به گفته‌ی خودش می‌تواند موفقیت و محبوبیتِ مارمولک را تکرار کند. «چپ راست» را هم مثلِ «مارمولک» پیمان قاسم‌خانی نوشته و حامد محمدی کارگردانی آن را برعهده داشته است. حامد محمدی که پیش از شروع فیلمسازی‌اش، فیلمنامه‌ی فیلم‌های تحسین‌شده‌ی «طلا و مس» و «حوض نقاشی» را نوشته بود با ساختِ اولین فیلمِ سینمایی‌اش «فرشته‌ها با هم می‌آیند» مورد توجه قرار گرفت. او در فیلمِ جدیدش با رامبد جوان، سروش صحت و پیمان قاسم‌خانی که خود از کارگردانانِ سرشناس و صاحب‌سبک هستند، همکاری کرده و جالب این‌که هر سه را در قامتِ بازیگر جلوی دوربین برده‌است؛ اتفاقی کم‌مانند و کنجکاوی‌برانگیز. سخت می‌توان به جذابیتِ فیلمی که چهار چهره‌ی شناخته‌ شده‌ی ژانرِ کمدی برای ساختنش متحد شدند مشکوک شد اما با توجه به عدمِ صدورِ پروانه نمایش برای این فیلم، به نظر می‌رسد پای مضامینی در میان باشد که پرداختن به آن‌ها برای عموم آزاد نیست! «چپ راست» شورای پروانه نمایش را دست خالی ترک کرده و از جشنواره کنار گذاشته شده‌است اما حالا که سرنوشتِ «مارمولک» را مرور کردیم، به نظرِ شما سرنوشتی که در بدترین حالت می‌توان برای «چپ راست» متصور شد چیست؟ با وقوف به تجربیاتِ گذشته، پیروز و مغلوبِ این معرکه کیست؟

31nama9sahnezani.jpg

صحنه زنی / علیرضا صمدی

«صحنه زنی» فیلمِ دیگری است که آن هم از جشنواره کنار گذاشته شد و پروانه نمایش نگرفت، با این حال خبرِ رسمی‌ای مبنی بر توقیفش منتشر نشده‌است. این فیلم برعکسِ «چپ راست» هیچ خط و ربطی از کمدی ندارد و موضوعی اجتماعی را دنبال می‌کند که درباره باندی خلافکار است که با جعل و صحنه‌سازی، اقدام به کلاهبرداری از بیمه‌ می‌کنند. علیرضا صمدی کارگردان این اثر که پیش از این، فیلم «بی‌نامی» را از او دیده‌بودیم روایتش از کنار گذاشتنِ فیلمش از جشنواره را این‌گونه عنوان می‌کند: «یکشنبه هفته گذشته «صحنه زنی» برای داورها نمایش داده می‌شود با پروانه نمایش! به ما خبر می‌رسد فیلم در چند بخش کاندید جدی است.

پنجشبه ساعت ده شب دوباره با من تماس گرفته می‌شود که جمعه فیلم را دوباره پروانه نمایش می‌خواهد ببیند و کِی دی ام مجدد باز شود. نُه صبحِ جمعه فیلم دیده شده‌است و بعد همه چیز تبدیل به سکوت می‌شود.

31nama8binami.jpg

بی نامی/ علیرضا صمدی

اگر فیلم را توقیف نکردید پروانه نمایش فیلم را صادر کنید. همه اعضایتان که سه بار فیلم را دیده‌اند. و بگویید چرا به یکی از بازیگران اصلی فیلم از جمعه با شماره ناشناس تماس می‌گیرید.»

بارها پیش آمده، سینماگرانی که با ایمان به آثارشان به قدرِ کیفیت‌ِ مشهود، در بیم و امید انتظار می‌کشند و گوش‌ به‌ زنگِ خبرِ رخصتِ نمایشِ فیلمشان هستند با برخوردهایِ دوگانه، اطلاعات متناقض، ناهماهنگی‌های عجیب و شاید غمّازی‌هایی رو به رو می‌شوند که آنان را دوچندان آشفته و مأیوس می‌کند.

31nama10entaha8.jpg

انتهای خیابان هشتم/ علیرضا امینی

آخرین فیلمِ حذفیِ موردِ اشاره‌ «راند چهارم» است که کارگردانش پیش‌تر با پدیده‌ی توقیف، دست به گریبان بوده و مسیر‌های طولانی و دشواری را برای دریافتِ پروانه نمایش هموار کرده‌؛ علیرضا امینی، فیلمسازی که ذکر نام‌ِ این دو فیلمش «انتهای خیابان هشتم» و «بلوک ۹ خروجی ۲» به پیوست و در تأییدِ گزاره‌ی سطرهای بالا است.

حالا فجر ۳۹ اثرِ جدیدِ این کارگردان را کنار گذاشته و شورای پروانه نمایش دست رد بر سینه‌ی فیلمش زده‌است.

امینی در «راند چهارم» داستانِ کارگر ساده‌ای را روایت کرده که همراه همسر و پسر کوچکش زندگیِ خُرد و آرامی دارد، اما ناگهان در یکی از خیابان‌های تهران، طی یک تجمع و درگیری ناپدید می‌شود. همسر و پسرش می‌خواهند او را پیدا کنند و...

این خلاصه داستان، شاید روی کاغذ، بی‌حاشیه و کم‌دردسر به نظر بیاید اما وقتی در فیلم، شغلِ زنی جوان، ایستادن پشت ویترینِ یک فروشگاه به عنوانِ «مانکنِ زنده» باشد یا دختری، متجاوز به حریمش را در دفاع از خود به قتل رسانده باشد؛ چالش‌ها و مقاومت‌ها برای صدورِ مجوزِ نمایشِ فیلم آغاز می‌شود. علیرضا امینی درباره‌ی حذف فیلمش از جشنواره و عدمِ صدور پروانه نمایشِ آن گفته: «آخرین حرفِ مسئولین به من این بوده که «راند چهارم» به دلیلِ محتوایش و چند سکانس، صَلاح نیست که در جشنواره نمایش داده شود.»

فیلم‌های بسیارِ دیگری نیز شاهدانِ این ادعا هستند که گویا کشمکش میانِ شورای پروانه نمایش و سازندگانِ فیلم‌هایی که لایه‌های مکتوم و نهانِ جامعه را عریان، شفاف‌ و واقعی‌ تصویر می‌کنند؛ پایان ندارد.

با تماشای وضعیتِ فعلی اگر نخواهیم بر زبان بیاوریم که این صحن و شرایطش، شلخته، ناعادلانه، متعصبانه و بی‌قاعده در نظر می‌آید؛ آن‌چه با ایقان و اطمینان می‌توان بر سرش ایستاد و گفت این است که آن‌چه با آن مواجهیم به «ایده‌آل»، «مطلوب» و یا حتی «پایدار» هم، نه تنها نزدیک نیست بلکه‌ تا رسیدن به سرابی از سه عنوانِ ذکرشده نیز فرسنگ‌ها فاصله‌ وجود دارد.

31nama11rand4.jpg

راند چهارم / علیرضا امینی

هم اکنون وجود خلاء بزرگی بیش از پیش به چشم می‌آید که سال‌هاست احساس می‌شود اما کوچک قدمی برای انباشتنِ آن برداشته نشده؛ خلقِ فضایی مطمئن و آزاد که در آن منتقدان و صاحب‌نظرانِ آموخته، مطّلع و صد البت «مستقل» که به‌حق و بدونِ وابستگی و دلبستگی و منفعت‌جویی، دغدغه‌ی سینما و اعتلای آن را دارند، فرصتی برابر و نظام‌مند همزمان با شورای پروانه‌ نمایش، برای تماشای آثار و کارشناسیِ آن‌ها داشته باشند تا با عرضه‌ی پیشنهاد یا راهنمایی‌‌هایی و نیز در اِمکانی مؤثر با به رأی‌گذاریِ آن آثار، در اکران یا عدم اکرانِ آن فیلم‌ها در کنارِ شورای پروانه نمایش، نقشِ مألوفِ خود را ایفا کنند.

بی‌شک حضور و تأثیرگذاریِ ایشان، عاری از حب و بغض‌های سیاسی و جریان‌های گوناگونِ حاکم، در این نمونه از تصمیم‌گیری‌های فرهنگی و هنری می‌تواند مانع از توقیفِ بی‌ثمر و آسیب‌زایِ فیلم‌هایی باشد که محبوس کردنِ آن‌ها جز پرورندانِ بی‌اعتمادی و تشویشِ مخاطب و تزریقِ یأس به جامعه‌ی جوان‌ و هنرمند و البته نااُمید کردنِ سازندگانِ آن آثارِ، پیامدِ دیگری نخواهد داشت.

همانطور که در ابتدای مطلب نشان شد «توقیف» قِسمی از «ربودن» است؛ ربودنِ «حقِ انتخاب»، امری که هرگز هیچ احترام و شأنی نمی‌توان برای آن قائل شد.

اما همه می‌دانیم که هیچ اثر هنری‌ای تا ابد نادیده و پنهان نمی‌ماند و کدام یک از پایانِ زمستان آگاه نیستیم که سیاهی بر مأمنِ آغازینش می‌نِشیند؟

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید