بزرگترین خطری که انکار دو چهرهی تاثیرگذار در تاریخ سینما و موسیقی ایران پیش از انقلاب اسلامی میتواند داشته باشد این است که واقعیتهای تاریخی و روایتهای درست هم در معرض شک و شبهه قرار بگیرد. یک منتقد حرفهای و البته زرنگ کسی است که بیطرفیِ حتی ظاهریِ او در روایت تاریخ و اخبار ( کاری که با آن استثمار پیر پای "بی بی سی" را به خانهی همه مان باز کرد) راه را برای تاثیرگذاری باورها و اهدافش باز میکند.
در مورد بهروز وثوقی حرفی نمیزنیم که جایگاه و تاثیر او در سینمای ایران روشنتر از خورشید است حتی اگر با خواهر شاه رابطه داشته و فقط بد نیست که به فاجعهی "سینما رکس آبادان" که یقینا خشم مردم از این اتفاق در تسریع وقوع انقلاب اسلامی سهم داشته همین بهروز وثوقی بیتاثیر نبوده است. چطور یک فیلم بدون رقص و آواز و صحنههای تحریک کننده و بی هیچ بازیگر زن فتنه انگیزی در شهر آبادان میتواند ۷۰۰ نفر را به سینما بکشاند تا زنده زنده کباب شوند؛ اگر" گوزنها" نباشد و اگر کیمیایی نباشد و به طور حتم اگر بهروز وثوقی نباشد.
اما در مورد گوگوش که مسلما دشمن سرسخت نظام است؛ نمیتوان منکر شد که یک مولف در زمینه موسیقی، سینما در ایران بوده که در زمینه بازیگری حضورش در فیلمهای ماندگار "بی تا" هژیر داریوش و "نازنین" علیرضا داوودنژاد تحسین شده و البته در فیلم "شب غریبان" فرزان دلجو نیز بازی خوبی داشته است. ضمن اینکه سهگانه حضور او در کنار بهروز وثوقی هم فیلمهایی به مراتب محکمتر و شریفتر از بعضی فیلمهاست که این روزها میلینیم.
در ادامه تصاویری از وی را در نقشهایی که نمیشود منکر توانایی او و لزوم حضور نام اصلیاش ( فائقه آتشین) در لیست بازیگران ایران شد، میبینیم.