نگاه یک -رومئو و ژولیت قصه ما خیلی از واقعیت دور نیستند، شاید یکی از قبیله ی لیلی و یکی از قبیله ی مجنون. حتمن در این چند دهه که افغان ها مهمان خوانده و ناخوانده ی ما هستند از این دست عشق ها زیاد بوده و هست که ما از کنارش به سادگی گذشته ایم. یقین که در این همزیستی گاه ما میزبان خوبی نبودیم و گاه آنها مهمان خوبی اما آنقدر فرهنگ و باورهایمان به هم نزدیک است که بتوانیم درک متقابلی از همدیگر داشته باشیم و گاه به هم عشق بورزیم.
نگاه دو - فیلم «چند متر مکعب عشق» در دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. این فیلم در بخش نگاه نو موفق به دریافت دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم اولی و بهترین کارگردانی شد. همچنین در بخش سودای سیمرغ نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمبرداری، بهترین صدا و بهترین طراحی صحنه و لباس بود. فیلم «چند متر مکعب عشق» فیلمی که به عنوان پدیده سی و دومین جشنواره فجر لقب گرفت.
نگاه سه - قصه فیلم بیشتر از روایت عشق صابر و مرونا ،روایت عبدالسلام، یک مهاجر افغان است که به همراه دخترش در یک کارگاه مشغول کار و زندگی است. عبدالسلام (با بازی خوب "نادر فلاح" که انقدرملموس بود که دیده نشد) تصویری از قالب مهاجرین افغانی است که به هیچ عنوان شخصیت سیاه محسوب نمی شود . حتا اگر خاکستری هم باشد ، خاکستری کمرنگ است چرا که باید برای حس رفتارش خودمان را به جای او بگذاریم ، به سنت ها و باورهایی که با آن بزرگ شده و سختی های زندگیش خوب نگاه کنیم، به خشونتی که بخشی از فرهنگ پدری اوست و آن را در کتاب "بادبادک باز" هم می توانیم مرور کردیم. خیلی ازکسانی که چند متر مکعب عشق را دیدند با عبدالسلام ارتباط خوبی نگرفتند ، در حالی که واقعی ترین تصویر ، شخصیت خود او بود.
نگاه چهار - اینکه بخواهیم به گفته سازنده فیلم ، بگوئیم که پایان این فیلم باز است ، به نظر من کاستن از تلخی آن است ومن پایان خوشی برای آن متصور نشدم و آن چه به من متصور است، آشیانه ی وعده های عاشقانه ای بود که به قربانگاه بدل شد.
چند متر مکعب عشق بیشتر از آنکه قصه گو باشد و شاخ و برگی بگیرد، ما را وادار می کرد تا از سکانس ها لذت ببریم.
مثل زمانی که باران میبارد و مهاجران افغانی سعی میکنند ماشینی را از باران سیلآسا نجات بدهند و به جای امنی بکشانند. در این سکانس نسلهای مختلف افغان از پیر و جوان به گونه ای در مقابل مخاطب قرار میگیرد که دارند به کمک هم طنابی را میکشند تا ماشین را تکان بدهند . کارگردان افغانی تبار این فیلم با زیرکی این سکانس را به سکانس دیگری متصل میکند و باز می گذارد درست مثل سرنوشت این مهاجران دور از وطن و سرنوشت کشورشان افغانستان.
نگاه پنج - همیشه توجهی که به تصویر یک فیلم داشتم ،بسیار پررنگتر از اعتنا به صدای یک فیلم بود اما در یک متر مکعب عشق تاثیر یک صدای خوب را بر درخشش یک فیلم حس کردم (پیش از این بیشتر تاثیر یک صدای بد را در نابودی فیلم ها درک کرده بودم).
نگاه شش - بازی "حسیبا ابراهیمی" نابازیگر افغانی نقش مرونا که این روزها، در زندگی واقعی خود به دلیل نداشتن اقامت به کشورش برگردانده شده، واقعن تحسین برانگیز است، چرا که انگار به جای بازی دارد زندگی می کند. انگار که هیچ دوربینی رو به روی او نیست و شیرینی چهره و سادگی کلامش در به دل نشستن شخصیت "مرونا" نقش عجیبی دارد .
اما "ساعد سهیلی" ... که حضورش در این فیلم به نظر استحقاق قدردانی بیشتری داشت :
ساعد سهیلی بازیگری است که روی پای پدر کارگردانش نایستاده است . خودش شناسنامه دارد . بازیگر توانمندی است که چهره ی ساده و بی ریای او با نقش هائی که می پذیرد هماهنگ است و مخاطب او را دوست دارد. پسر" سعید سهیلی" ، پس از موفقیت در فیلم پدرش (گشت ارشاد) از دوربین و نگاه او فاصله می گیرد ، در کلاشینکف خوب است و در "چند متر مکعب عشق " بسیار عالی ظاهر می شود.بطوری که این سه شخصیت اصلی قصه ، از خود روایت دلپذیر تر و دیدنی تر هستند.
نگاه آخر - عوامل فیلم «چند متر مکعب عشق»:
نویسنده، کارگردان: جمشید محمودی/ تهیه کننده: نوید محمودی/ مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری/ تدوین: سپیده عبدالوهاب/ صداگذاری و میکس: امیر حسین قاسمی/ صدابردار: مهدی صالح کرمانی/ موسیقی: سهند مهدیزاده/ طراح گریم: نوید فرح مرزی/ طراح صحنه و لباس: آبتین برقی/ عکاس: فتاح ذی نوری
بازیگران: ساعد سهیلی، حسیبا ابراهیمی، نادر فلاح، علیرضا استادی، مسعود میر طاهری، افشین سلیمانپور، امیر غفور صدخسروی، کاظم علیزاده