هردو خانواده در حال فروپاشیند.خانواده نسرین (پریناز ایزدیار)که در مهدکودک بیمارستان کار می کند و برای نگهداری دخترشش ساله اش با همسر سابق خود(صابر ابر) درگیر شده واز او فرار می کند و ضمن آن با مشکلات خانوادگی متعددی دست به گریبان است . خانواده دیگر زوج پزشکی (مینا ساداتی و که برای ادامه مسیر زندگی و حرفه ای خود به عدم تفاهم رسیده اند و آنقدر در مشکلات خود غرق شدند که پسر کم حرف و افسرده سه ساله شان که می بایست بهانه و دلخوشی زندگی شان باشد را نمی بینند و صرفا خود را موظف در برطرف کردن نیازهای فیزیکی او می دانند تا روحی اش و خواسته های او صورت مسئله ای در میان مسائل آنها به خصوص مادرش نیست.(شاید با قضاوتی بی رحمانه بشود او را یک مزاحم برای رسیدن به مدینه فاضله ای که خانم دکترمینا ساداتی به آن می اندیشد دانست).
قصه فیلم در ابتدا به نوعی است که انگار قرار است از همان دست فیلم های سیاهی باشد که باید روشنفکرانه اعتراف کنیم که سیاه نمائی نیست و قابل تحسین است و امیدوار باشیم که چنین باشد.اما با گذشت زمان و وارد شدن به بطن قصه به ماجرائی تکاندهنده می رسیم که حتی اگر دور از ذهن نباشد (که نیست ) اما به تصویر کشیدنش بسیار آزاردهنده است و آنچنان تکاندهنده که مسلما نویسنده و کارگردان هم در بین راه با خود گفته اند که "این قصه را چطور باید تمام کرد !!؟؟" وبه همین دلیل ضعف بزرگ آن در پایان بندی چنان است که باید بگوئیم از معدود فیلم هائی است که برای کمی دلگرمی نیاز به پایان باز دارد اما متاسفانه تا انتها می رود و گر چه می تواند تلنگری اخلاقی لازم برای جامعه باشد اما قانعمان نمی کند.
داستان فیلم : آقای دکتر(علی مصفا) می خواهد به شهرستانی که بومی آنجاست برگردد. او شرایط روحی خوبی ندارد و به دلیل اشتباه پزشکی که کرده، یک بیمار جانش را از دست داده و از سوی خانواده بیمار تحت فشارست.همسرش (مینا ساداتی) نیز در بیمارستان همکار اوست و می خواهد تخصص بگیرد و با مهاجرت به شهرستان مخالف است. دکتر عقیده دارد که پسر سه ساله شان به مراقبت بیشتری نیاز دارد و همسرش وظایف مادری را فدای خواسته هایش می کند. این دو یک شب در میان کشیک هستند و بچه هر شب با یکی از آنهاست اما آن شب هر دو کشیک هستند و خانم دکتر این مسئله را از دکتر پنهان می کند و با اصرار از نسرین(پریناز ایزدیار) که در مهم کودک بیمارستان کار می کند می خواهد که فقط همان یک شب در برابر پول زیادی پسر بچه را نگه دارد.
شب برای برادرنسرین (یسنا میر طهماسب) اتفاقی می افتد واو با عجله بیرون میرود و خانم دکتر بدون اینکه متوجه باشد که نسرین خانه نیست ، پسر سه ساله را به دختربچه شش ساله می سپارد.
طی اتفاقی دختر و پسر به پشت بام می روند و بعد....
راز تلخی که فقط دخترک می داند و از شوک آن ، هیچ حرفی نمی زند تا اینکه....
در انتخاب بازیگرفیلم "تابستان داغ" به نظر می رسد که هیچ کوتاهی نشده مگر در هدایت بازی ها. مینا ساداتی فوق العاده است و علی مصفا قابل قبول اما پریناز ایزدیار و صابر ابر به شدت به تکرار افتاده اند. تکراری که می تواند برای آنها زنگ خطر باشد
از ویژگی های قابل اعتنای فیلم می توان به فیلمبرداری خوب و مطابق با فضای فیلم اشاره کرد که از "هومن بهمنش" جز این توقعی نیست.