ده نکته که حاتمی کیا مطرح کرد:
نکته اول : من فکر می کنم دیالوگ هایی که در فیلم بیان شد برای خانواده های شهدا و فرزندانشان آشنا است و احساس کرده اند موقعیت ها و رابطه هایی که در فیلم به تصویر کشیده شده حرف دل آنها هم هست . آنها بعد از تماشای فیلم موقعیت ها و دیالوگ هایی از آن را برای من مثال می زدند که من فکر می کنم این موقعیت ها برای آنها دلچسب بود. خود من پیش بینی نمی کردم که عزیزان خانواده های شهدای هسته ای و یا مدافعان حرم تا این حد از بادیگارد استقبال کنند و خدا را شکر احساس مشترکی بین ما و آنها پیدا شد.
نکته دوم : من چندان توجهی به گیشه ندارم چون بعضی از فیلم ها ممکن است در لحظه و در یک فصل جواب دهد و بعضی آثار در طول زمان جواب می دهند. من سه دهه است که در سینما فعالیت می کنم و فکر می کنم نسلی با فیلم های من شکل گرفته است که از فیلم ها خاطره دارد و با آنها پیش آمده است و این همان معنای در زمان بودن فیلم هاست.
اگر فیلم من فروش کند خوشحال می شوم اما اگر فروش نکند افسرده نخواهم شد چون معتقدم ممکن است حرفی که در فیلم بیان می کنم به زمان نیاز داشته باشد تا نسبت به آن فهم و درکی اتفاق بیافتد.
نکته سوم : من شنیده ام که آقای حجت الله ایوبی رییس سازمان سینمایی در جایی بیان می کند که هر کس به جشنواره فجر علاقه ندارد به این جشنواره نیاید. من با شنیدن این حرف احساس کردم که او، خود را صاحبخانه می داند در حالی که من فکر می کنم که آقای ایوبی یک مستاجر چند ساله است. خدا کند به او صدارت سفارت فرانسه را بدهند و بگذارد ما هم در عالم سینما کار خود را انجام دهیم.جشنواره فجر به افرادی چون ما تعلق دارد و من خود را در میان این خانواده یکی از صاحبخانه ها می دانم.
نکته چهارم : من کاری با سیمرغ ندارم چرا که برای من سیمرغ مساله نیست. صحبت بر سر سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر است؛ سیاستگذاریای که اکنون گرفتار شده است. من از ایوبی سوال می کنم که اگر او را به عنوان رییس جشنواره بگذارند که آقای محمد حیدری را به عنوان دبیر انتخاب کرده است؛ آیا قبول می کرد که افرادی همچون جواد شمقدری، جواد شورجه ... داور باشند؟ مگر این افراد فیلمساز نیستند. ممکن است آقای ایوبی بگوید که سلیقه اش با این افراد نمی خواند پس او بر اساس نوعی سلیقه عده ای را انتخاب می کند که آنگاه آن اتفاقات رخ داده قابل پیش بینی بود.
نکته پنجم : مسئولان جشنواره یک بازی کودکانه و نوعی دیپلماسی سطحی را در پیش گرفته اند، یادآور شد: اینکه گفته می شود انتخاب فیلم ها بر اساس نظر داوران بوده است بازی کودکانه ای است چرا که داوران انتخاب خود مسئولان جشنواره هستند و باید نسبت به آن پاسخگو بود. من معتقدم جشنواره امسال فیلم های بسیار متنوعی داشت و فیلمسازان بسیاری کار کرده و زحمت کشیده بودند و جایزه های خوبی هم گرفتند اما مساله من جریان فرهنگی جشنواره است. در این جریان فرهنگی آنهایی که محافظ نظام و ارزش های نظام هستند در نظر گرفته نمی شود، آنهایی که ما اکنون می بینیمشان "بادیگارد "!!!هستند.
این بادیگاردهای فرهنگی کسانی هستند که به آنها تعارفی زده شده و وارد این حوزه شده اند و هر لحظه هم منتظر هستند تا زودتر از موقعیت خود کنار بروند و وارد سفارتی و یا کشور دیگری بشوند که ای کاش زودتر بروند و ما در مسیر طبیعی کار خود را ادامه دهیم.
نکته ششم : من معتقد هستم جشنواره امسال برگ سیاهی برای دوستان بود. آقای ایوبی و آقای جنتی از دنیای دیپلماسی و وزارت امور خارجه آمده اند، عالم وزارت امور خارجه عالم دیگری است و عالم فرهنگ و هنر مردان فرهنگی می خواهد که پای آن بایستند. اکنون آنها که مدافع آمدن این دوستان بوده اند خودشان دلشکسته هستند؛ کسانی که ابتدا فکر می کردند افکارشان با اینها یکی است و حالا می بینند اتفاق مورد نظرشان رخ نداه است و حتی احساس ترس می کنند.
نکته هفتم : افرادی که به عنوان مشاور در حلقه های این مدیران هستند از جنسی است که ارتباطی با خانواده های شهدا و آنچه که باعث ارزش های نظام است، ندارد. من اگر می توانستم در جشنواره امسال شرکت نمی کردم اما گاهی اوقات با خود فکر می کنم بچه ها و عوامل زیادی در فیلم من شرکت کرده اند که نیاز به تشویق شدن، دارند و باید دیده شوند اما وقتی این نوع رفتارها را می بینم متحیر می مانم که تا کجا این رفتارها ادامه خواهد داشت.
نکته هشتم : نامزد نشدن فیلم من هیچ ارتباطی با آن سخنان نداشت و در واقع قبل از اینکه من آن سخنان را بیان کنم دفتر بسته شده بود البته سلیقه داوران همین بود و باید دید که آن کسی که این داوران کارگردانی کرده است چه کسی است؟ من معتقدم آقای حیدری کارگردان نیست بلکه همه اینها به آقای ایوبی باز می گردد.
نکته نهم : نوعی اراده پشت این جریان است که تحمل افرادی مثل ما را نداردو آنچه که امسال در جشنواره انجام دادند نوعی سرکوب کردن است. من می ترسم که از ضربه زدن به من، دیگران که قرار است این مسیر را طی کنند ضربه بخورند. اگر به منزل من بیایید تعداد زیادی سیمرغ دارم بنابراین گرفتن سیمرغ مساله من نیست. تعدادی سکه هم نمی تواند مشکلی از من را حل کند اما آنچه که درد من است این است که فکر می کنم نوعی اراده پشت این جریان است که تحمل افرادی مثل ما را ندارد. آنچه در پشت این جریان قرار دارد تنبیه کردن جریانی مثل ما است که می خواهند، بگویند هر کس چنین مسیری را می رود، بداند این راه خریداری ندارد.
نکته دهم : در این روزها دیدیم که دو شبکه تلویزیونی پشت سر هم درباره فیلم «بادیگارد» حرف می زنند نه اینکه من تحمل نقد فیلمم را نداشته باشم اما سوالم این است که چرا این ترکیب ها انتخاب می شوند؛ ترکیبی که اگر اسم افراد را عوض کنید و به طور مثال به جای مجید بگویید جرج، فرقی ندارد چرا که نگاه آنها از طرف این کشور نیست. مجری هم در این برنامه تنها به خود و به ظاهر خود رسیده است تا اینکه بخواهد نظر بدهد و سوالی بپرسد حتی شخصی می گوید «من فیلم حاتمی کیا را ندیده ام اما فکر می کنم اتفاقی که در سینما رخ داده است و استقبال مردم به دلیل کنجکاوی است».
این افراد کینه دارند البته اشکالی ندارد که کینه داشته باشند اما سوال این است که چرا آنتن در دست این افراد قرار می گیرد و چرا با این شدت تریبون در دست آنها وجود دارد. این افراد با فضایی که ما توسط خانواده های شهدا در این مراسم دیدیم غریبه هستند.من در فیلم هایی که ساخته ام فقط درباره فضای خانواده شهدا صحبت نکرده ام اما اکنون احساس نیاز کردم که باید چیزی دفاع کنم و غصه ام این است که متاسفانه دوستان این احساس نیاز را ندارند. من حاضرم قسم بخورم که پشت این ماجرایی که اکنون شکل گرفته است نوعی اراده وجود دارد. هدف از این اراده تنبیه کردن فیلم سازانی است که می خواهند مثل حاتمی کیا بشوند اینکه اگر کسی بخواهد این چنین فیلم بسازد و بحث روز را به چالش بکشد غریب واقع می شود.
در این مراسم خانوادههای شهدا از جمله خانواده شهید باکری، شهید شیردل، شهیدبابایی، شهید شیرودی، شهید عاصمی، شهید صفوی، شهید علیمحمدی، شهید احمدیروشن، شهید لشگری، شهید عینالهی، شهید حمیدی، شهید شهریاری، شهید کلانتری، شهید رودکی و شهید تهرانیمقدم که در ایوان شمس برپا شد حضور داشتند و تصویری از حاتمی کیا را امضا کردند.