طی سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی در کشورمان رونق فراوانی داشته است.شبکه نمایش خانگی که این روزها دیگر یک رسانه محسوب می شود، ابتدا با توزیع فیلم هایی که در سینمای ایران و جهان اکران شده اند و بعد با تولید و پخش تله فیلم پروبال گرفت و چند سالی هست که سریال سازی را هم در این رسانه شاهد هستیم.
عاشقانه داستانی را در میان شخصیت هائی از طبقه مرفه جامعه روایت می کند که دغدغه هایشان از مرز موقعیت اجتماعی آنها عبور می کند. داستانی پر از تعلیق با شخصیت پردازی های به جا که عموما از ویژگی کارهای "منوچهر هادی" چه در زمینه طنز اجتماعی و چه در درام محسوب می شود و در واقع داستان پردازی درست و انتخاب طبقه اجتماعی برای شخصیت های داستان از نقاط قوت سریال است. موضوعی که کمتر در سریال هایمان به آن توجه می کنیم .
در بسیاری از سریال های کشورمان می بینیم که داستان در قسمت های ابتدایی پیش می رود و اگر مخاطب به هر دلیلی چند قسمت میانی را از دست بدهد و دوباره سریال را دنبال کند، متوجه می شود که اتفاق خاصی که حسرت ندیدنش را بخورد نیفتاده است، در حالی که در عاشقانه داستان به شکلی درست و با خرده پیرنگ های مرتبط و عدم حضور شخصیت های اضافه شاهد آن هستیم که از روایت های ساده و قابل حدس داستان هم نمی توان گذشت و البته موضوع بی ربطی نیست که به سریال لطمه بزند بلکه روند آن را جذاب تر می کند.
هر کدام از شخصیت های سریال، داستانی تلخ دارند:
رابطه نه چندان خوب رضا( حسین یاری) با پدرش٬ خیانت سالها قبل پدررضا(مسعود رایگان) ، داستان مادر رضا که خیانت دیده( شمسی فضل اللهی)، بیماری ریحانه( پانته آ بهرام) ، بچه دار نشدن پگاه(ساره بیات)و... اینکه گیسو(مهناز افشار) از طرف پدرش پذیرفته نمی شود ( گویا قصه به طور کاملاً عمدی مخاطب را مستقیم وارد آن داستان تلخ نکرده و فقط با اغماض او را به شخصیت نزدیک می کنند و این سیاست حتی در مورد شخصیت فریبا که دختری است از طبقه پایین جامعه که مردی متول را اغوا می کند، نیز چنین است و مخاطب را وارد منزل و حریم خصوصی شخصیت نمی کنند).
سریال در برخی مواقع برای گره افکنی ، از مواردی استفاده کرده که درست بکارگیری نشده اند مثلا در ماجرای منزل گیسو با بازی مهناز افشار، شخصیت سرایدار فقط هر جا که لازم باشد ، حضور دارد تا به قصه بصورت عاریتی کمک کند، در حالی که یک سرایدار قاعدتا باید همیشه در یک ساختمان سکونت داشته باشد که به نظر می رسد عاشقانه به عمد می خواهد در جائی از فقدان سرایدار در پردازش قصه کمک کند.
در بحث کارگردانی و فیلمبرداری باید گفت که قاب بندی ها شکیل و رنگ آمیزی خوب، سریال را چشم نواز کرده است. چیزی که به کمک میزانسن و دکوپاژ کار می آید.
هم چنین حضور بازیگران چهره مثل "محمد رضا گلزار" و یا "هومن سیدی" که در عاشقانه درخشان ظاهر شده اند که حضور گلزاربه نوعی فروش سریال را هم تضمین میکند، می توان این انتخاب را اتفاقی حرفه ای دانست ضمن اینکه باز هم تاکید می کنم، بازیگران کار خود را به درستی انجام داده اند و کاملا آنها را در قالب نقش هایشان می بینیم.
آنچه به عنوان ویژگی در عاشقانه خودنمایی می کند، این است که سازندگان اصراری برای سینمایی بودن و تفکیک سینماوتلویزیون ندارند. آنها اثری را در قالب سریال با حضور بازیگران مطرح تولید کرده اند که به نظر می رسد تا به اینجا توانسته باشد، نظر مخاطب را جلب کند و بر عکس خیلی از سریال های خانگی هر چه قصه جلو می رود مخاطب را کنجکاو تر می کند.