سریال «سیاوش» بار اصلی را با انتخاب این نام، بر دوشِ خود می‌گذارد. باری که برای قصه، مسئولیت بزرگی را به همراه دارد. از یک طرف، نامی اسطوره‌ای در شاهنامه و مهم در فرهنگ ایران زمین که باید کارآکتری که خلق می‌شود نزدیک به آن باشد و از طرف دیگر مخاطب با یک قهرمان ورزشی مواجه می‌شود، قهرمانی که کشتی گیر ملی است و "کشتی" از دیرباز در فرهنگ ایرانی، ورزشی پهلوانی است.
داستان، با سیاوش (میلاد کی مرام) آغاز می‌شود که در اردوی تیم ملی حضور دارد و مدتی است که از نامزدش مرجان(مرجان اتفاقیان) بی خبر است و حالا دوستی برایش خبر آورده که مرجان را با جوانی در یک ماشین شاسی بلند دیده که وارد یک خانه ویلایی و اعیانی شده اند!!
پس از آن، کلوزآپ‌های پی در پی از چهره‌ی سیاوش ( که در طی سریال هم بارها تکرار می شود تا توانایی های بازیگری میلاد کی مرام را به دیده بیاورد)،، هشدار می‌دهد به زودی "خون به پا خواهد شد".
او قانون اردوی تیم ملی را می‌شکند، اردو را ترک می‌کند و به خانه‌ی ویلایی می‌رود.
در این سکانس اما، آن سیاوشِ غضبناک و خشمگین، حتی با دیدن پسر جوان و مادر مرجان که می‌گفت دخترش دیگر او را نمی‌خواهد و همه چیز بین آنها تمام شده و... آنطور که تصور و انتظار داشتیم، از کوره در نمی‌رود. و بعد... مرجان وارد صحنه می شود که زار و زرد است و بیمار .
و... توضیحات سریع و سطحی مادر که در دو کلام که این جوان نسبت فامیلی دارد و از خارج آمده تا به آنها در درمان مرجان کمک کند، چرا که مرجان سیروز کبد دارد و اگر پیوند نشود به زودی می‌میرد.
قصه حالا قرار است به تعلیق برسد. سیاوش به ناچار از عموی ثروتمند خود (رضا کیانیان) که ارتباط خوبی با او ندارد کمک می‌خواهد، سیاوشی که پیش از این با دختر عمویش مارال (ترلان پروانه) رابطه‌ای عاشقانه و پایان یافته، داشته است. حالا مارال از خانه فرار کرده و شرط عمو برای پرداختن هزینه‌ی کبد پیوندی، پیدا کردن مارال و ازدواج سیاوش با اوست.
سویِ دیگر قصه برادر سیاوش (مجید صالحی) است که طلبکاری که ظاهرا پسرخاله‌ی اوست، وی را به زندان انداخته و البته عمو، این یکی ساقی (نام خانوادگی سیاوش) را هم در صورت پذیرفتن این شرط، از زندان آزاد می‌کند .
سیاوش می‌پذیرد و به همراه دوست خود راهی شمال می‌شوند تا مارال را پیدا کنند اما در آنجا گرفتار یک باند می‌شوند که مارال هم با آنها در ارتباط است و...
در این میان خرده پیرنگ‌هایی هم وجود دارد، مثل داستان خواهر زجر کشیده‌ی سیاوش (گیتی قاسمی) که باید بار مراقبت از پدر مبتلا به آلزایمر را هم به دوش بکشد و...
قضاوت سیاوش تا به اینجای کار زود است اما این گروه بازیگری حرفه‌ای، نمی‌توانند بی‌دلیل تن به حضور در این سریال نمایش خانگی داده باشند و امیدواریم در قسمت‌های بعدی بیشتر جذب این سریال شویم. به‌خصوص که در تک تک صحنه‌های آن نهایت تلاشِ میلاد کی مرام را برای ارائه‌ی یک بازی خوب می‌بینیم و بقیه کاراکترها هم با این‌که هنوز فرصتی برای هنرنمایی پیدا نکردند، به نظر قابل قبول می‌آیند. کاراکترهایی با بازی بازیگرانی چون گیتی قاسمی که روی صحنه‌‌ی تئاتر و در سال‌های اخیر در سینما بسیار درخشیده و همچنین مجید صالحی که گویا در قسمت‌های بعد حضور بیشتر و موثرتری در سریال خواهد داشت، بازیگری که ثابت کرده در ایفای نقش‌های جدی و پرچالش (مثل حضور در استراحت مطلق) هم توانمند، تماشایی و تاثیرگذار است.
«سیاوش» هر جمعه شب از پلتفرم نماوا منتظر است تا بینندگان خود را به خود جلب کند.
ما نیز همراه شما این سریال را دنبال خواهیم کرد.
