در مورد حضورتون در سینما... آیا در جشنواره ی سی و سوم فیلم فجر، شما رو روی پرده ی سینماها می بینیم؟
بله. تو دل همین کارِ "مدینه" هماهنگ شد تو فیلم سینمایی آقای عبدالرضا کاهانی هم بازی کنم که اون نقش هم تقریبا جدی بود. البته حضورم زیاد نیست ولی نقشی بود که دوست داشتم. بازیگران این کار بازیگران مطرحی هستند که در کارنامه ی خود سیمرغ جشنواره ی فیلم فجر را دارند، از جمله رضا عطاران، ترانه علیدوستی و بابک حمیدیان؛ و همسر رضا عطاران، خانم فریده فرامرزی، ایفاگر نقش همسرشون بودند که از بازیگران خوب تئاتر هستند و برای بازی در فیلم سینمایی "صندلی خالی" هم کاندیدای سیمرغ بودند. کار با این گروه واقعن برام دلچسب بود.
گفتید نقش شما تو این فیلم زیاد نیست... براتون چقدر کم و زیادی نقش یا نقش اصلی و مکمل مهمه؟
قبلن برام مهم بود اما الان نه. چون نقش اصلی رو تجربه کردم و دیگه بیشتر کار خوب برام مهمه. قبل ها این دغدغه رو داشتم که مثلن در یه سریال دیده بشم و بالا برم و سکانس های بیشتر بازی کنم. نه این که دیگه نقش اصلی برام مهم نباشه... به تازگی نقش اصلی یه فیلم سینمایی رو بازی کردم که قراره مهر ماه اکران شه به اسم "مجرد چهل ساله" و با خانم ماهایا پطروسیان همبازی بودم. اما خوب نقش هایی هم هستند که نسبت به نقش اصلی بیشتر جذبم می کنند و حس می کنم جای کار دارند. به عنوان مثال سریال "باغ سرهنگ" خانم فلورا سام به تهیه کنندگی آقای مجید اوجی؛ که واقعن از کار باهاشون لذت بردم. در این پروژه ابتدا نقش اصلی "باغ سرهنگ" بهم پیشنهاد شد ولی من نقشی که دوست داشتم بازی کردم.
بعضی هنرمند ها بر این عقیده اند که بازیگر باید بتونه هر آن چه تو شخصیت و چهره خودش نیست رو هم بازی کنه اما برخی دیگه اعتقاد دارن که به بازیگر، نقشی یا میاد یا نمیاد، به عنوان مثال شخصی چهره ی جدی داره پس نقش کاراکتری مسئولیت پذیر بهش میاد یا بازیگری چون چهره ای بامزه ای داره پس نقش طنز باید بهش محول بشه، نظر شما چیه؟
خوب این جا بحث کلیشه شدنه که فقط هم مربوط به سینمای ایران نمیشه و همه جا هست. خود بازیگر هم در جا افتادن این عقاید دخیله . این که صبور باشه و خودش رو به این جریان نسپاره. در مواقعی هم نمیشه منکر شد که شانس با بازیگر یار نبوده. خود من خوش شانس بودم و خدا هم باهام بود که اتفاقات خوب سر راهم قرار گرفتند، مثلن سعید نعمت الله یا سیروس مقدم اعتماد کردند بهم برای نقش متفاوت. یه مثال دیگه هم بزنم به نقل از سعید نعمت الله... بازی های متفاوت امیر جعفری تو سریال های "بدون شرح"، "میوه ممنوعه" و "زیر هشت".
به نظر شما شانس در بازیگری مهم تره یا استعداد
دوران لیسانس تو کلاس های دانشگاه و کلاس های بازیگری استاد سمندریان همیشه می گفتم با استعدادتر از من زیادن؛ بازیگرانی مثل حامد بهداد که اون دوره باهاش همکلاس بودم یا بازیگرانی که الان موفقن مثل شهرام حقیقت دوست، علی سرابی و محسن تنابنده. به هر حال این ها رو برای جوون هایی گفتم که انقدر عجولن تا بدونند افراد با استعداد بالاخره با صبر به جایی که حقشونه می رسن.
نظر شما در مقام کارگردان در این باره چیه؟ خودتون هم این ریسک پذیری رو تو انتخاب بازیگران فیلمتون به کار می برید؟
من تا جایی که پیش بیاد حتمن این کارو انجام می دم. اما خوب تو یه سری کارها هم جواب نمیده. درسته که میگم کار نشد نداره اما الان باید بگم کارهایی هستند که نشدنی است.
تمایل دارید به ایفای نقش های جدی بیشتر بپردازید یا هنوز طنز براتون ارجح هستش؟
من دوست دارم مثل همه ی بازیگرای بزرگ کار کنم. مثل آقای پرستویی که فیلم های سینمایی از جنس "مومیایی 3" و "مرد عوضی" بازی می کنند و در مقابل بازی در فیلم های سینمایی از جنس "آژانس شیشه ای" هم تو کارنامه ی بازیگریشون دارند. بازیگر خوب باید همه ژانری کار کنه و خودشو محدود نکنه.
الان هم بعد از "مدینه" الحمدالله تو بازی جدی مردم منو پذیرفتن و با این قضیه هم ارتباط برقرار کردن که صرفا به بازی من برنمی گرده؛ فیلمنامه این قابلیتو داشته، این کاراکتر هم خیلی خوب نوشته شده بود، و کارگردانی آقای مقدم و حضور سعید نعمت الله به عنوان نویسنده ی کار سر فیلمبرداری هم تاثیرگذار بوده، حضور بازیگران خوب، مثل خانم پریوش نظریه،خانم شبنم مقدمی ، آقای مهدی سلطانی، آقای بهزاد فراهانی و همه ی عوامل یک فضای جدی به وجود آورد. کار کنار جوانی مثل مهرداد صدیقیان هم عالی بود چون بسیار پتانسیل بالایی داره و بسیار پارتنر خوبیه. کل گروه خوب بودن، اسم نبرم بهتره تا نام کسی از قلم نیفته.
در فیلم آقای کاهانی دوباره با دوست قدیمیتون ، رضا عطاران هم بازی شدید
تو فیلم جدید آقای کاهانی هم با گروه خوبی همکار بودم. البته با رضا عطاران بازی نداشتم، در سکانس هایی با خانم علیدوستی بازی داشتم و بیشتر سکانس ها رو همبازی با بابک حمیدیان بودم، یک سکانس هم با خانم فرامرزی بازی کردم، اما همین هم برام خیلی حس خوبی به وجود آورد، این که نگاه این همکاران به بازیگری چقدر فرق داره با خیلی ها، چقدر پارتنر براشون مهمه، چقدر این که تو سکانسی فقط خودشون دیده شن بی اهمیته و مهم درست در آمدنه سکانسه.
جالبه که متفاوت از خیلی از همکارانتون شما یه همچین حس خوبی هم دارید! چون من در سفری، یکی از بازیگران طنز کشورمون، نصرالله رادش رو دیدم که درددل داشتن پیرامون کارکردن های امروز هنری ها و می گفتن اون روزها یه چیز دیگه بود با کلی خاطره ی خوش، چون اون روزها خیلی از هنرمندان بیشتر دلی کار می کردن اما امروزها خیلی ها فقط پولی کار می کنن.
بله، آقای رادش هم درست گفتن. من تو بعضی کارها هم میشنوم فقط میگن: "آقا این فیلم رو بزنیم تو گوشش" یا "فیلم رو هفت روزه قشنگ جمعش کردیم"! واقعن نمیفهمم یعنی چی! من تو دو تا تله فیلمی که برای شبکه یک تلویزیون ساختم با آقای تختکشیان کار کردم که میگفتن زیر بیست روز فیلم نسازیم چون فیلم باید با آبرو بشه. برای منم مهم بود که ایشون تهیه کننده ای هستن که انقدر خوب حمایت می کنند تا کار یک ماه پیش تولید داشته باشه و بیست تا بیست و پنج روز تصویربرداری. البته من تو مرحله ی بعد از تولید فیلمم هم حضور دارم، تو مراحل صداگذاری و ساخت موسیقی و تدوین... تو کار آخرم هم به همراه تدوینگر، تدوین رو با هم انجام دادیم. خوب تو چنین کاری پول دیگه حرف اول رو نمی زنه اما باید اعتراف کنم که من هم تو کارهایی متاسفانه فقط به خاطر پول بازی کردم که امیدوارم دیگه تو تنگنا هایی نمونم تا فقط به خاطر پول بازی کنم.
شما از خیلی جوونی پا به عرصه ی هنر گذاشتید و این فرصت های خوب هم به گفته ی خودتون خیلی زودتر از خیلی ها برای شما فراهم شدند. هم هنر اون روزها رو دیدید، هم شاهد احوالات امروز هنر هستید، و هم حتمن به عنوان یک هنرمند متعهد دلمشغولی هایی درباره ی فرداهای هنر پیش چشم دارید، نظرتون درباره ی این فراز و نشیب های هنری چیه؟
فراز و نشیب همیشه هست. یه روزهایی سینما و تلویزیونمونو تو اوج می بینیم و یه روزهای حتی زیر صفر، اما نمیشه به طور مطلق گفت به خاکی رفتیم... . بخشی دست خود هنرمندانه و دست همون صبری که ازش گفتم، بخشی هم اما نمیشه کتمان کرد که دست شانس تو کاره. البته در حال حاضر هم نسل جدید سینماگرانی داریم که سینماشون براشون مهمه، کارشون براشون تقدس داره، هنرمندان متعهدی هم داریم که کارشون نسبت به نقد شدن چک دستمزدشون براشون تو اولویته و این خوبی ها رو هم دارم می بینم.
خدا رو شکر... یکی از همین خاطره های خوب که شما از دیروزهاتون برای مردم یادگاری گذاشتید "مجید دلبندم" هستش، کار عروسکی و صداپیشگی رو تو اون سریال دلنشین تجربه کردید، بعد از اون، بازم صداپیشه بودید یا تمایل به این حرفه ی هنری دارید؟
بله. تو انیمیشنی با آقای جبلی و آقای طهماسب و خانم معتمد آریا ، در همون سال ها صداپیشگی کردیم. کار عروسکی دیگه ای هم صداپیشه بودم. عروسک گردانی هم تجربه کردم. کار پشت صحنه، کار فنی و... کلا کارهای زیادی انجام دادم و انقدر برام با ارزش هستند که به همه ی اون کارها افتخار می کنم.
با توجه به این که فیلم سینمایی "شهر موش ها" دوباره زنده شده و "کلاه قرمزی" هم کماکان درخشان به راهش ادامه میده، شما تمایل دارید "مجید دلبندم" مجدد احیا شه؟
خیلی تمایلی ندارم .البته اون پروژه مال من نبود، کارگردانش رضا عطاران بود و تهیه کننده ها هم آقای بیرنگ بودند و آقای مسعود رسام خدابیامرز، و خوب تلویزیون باید در این مورد تصمیم بگیره.
شما برنامه ای ندارید که برای کودکان هم کار کنید؟
بله. امسال دو، سه فیلم سینمایی هم پیشنهاد داشتم، کاری از آقای قناعت و کاری هم از آقای اژدری، که متاسفانه به دلیل مشغله زیاد نتونستم تو این کارها حضور داشته باشم. اما کارهای کودک برام دلچسب و دوستداشتنی هستند و امیدوارم شرایطی پیش بیاد که یه کار خوب برای کودکان بازی کنم، اما نه به عنوان مجید دلبندم.شاید روزی خودم هم یه کار کودک بسازم اما باید کاری باشه که بهش تعلق خاطر داشته باشم مثل آقای طهماسب و آقای جبلی که واقعا استثنا هستند. دوستی ای که الحمدالله، گوش شیطون کَر نزدیک چهل ساله ادامه پیدا کرده و یکی از دلایل ماندگاری و موفقیت کلاه قرمزیه. این قابل ستایشه که براشون هدف مهمه و این که از کارشون لذت ببرند و همینم باعث بقای عروسک ها و بیشتر شدنشون شده.
آقای طهماسب و آقای جبلی شما رو برای همکاری با اهالی کلاه قرمزی دعوت کردن؟ اگه دعوتتون کنن دوست دارید عضو دیگه ای از خونواده ی کلاه قرمزی باشید؟
اتفاقا باهاشون "یکی بود یکی نبود" و "خوابگاه دختران" رو کار کردم. پارسال هم آقای طهماسب گفتن یه قسمت برای کلاه قرمزی بنویسم اما من تو خودم این توان رو ندیدم. ایشون همیشه برام حکم برادر بزرگتر رو دارن. آقای طهماسب و آقای جبلی از دوستان صمیمی من هستند و همیشه تا جایی که مزاحمشون نباشم از راهنمایی هاشون استفاده می کنم. خیلی از تشویق هاشون هم تو کارهام دخیل بوده.
همه ی دوستداران کلاه قرمزی هم امیدوارند که این دو عزیز همیشه پا برجا باشند... . جناب صالحی الان تو جامعه ی هنری ما دیده می شن هنرمندان بازیگری که به کارگردانی هم رو میارن و یا کارگردانانی که به سمت بازیگری هم کشیده میشن... بیشتر هم به دلیل شهرتیه که تو رشته ای خاص به دست آوردن و حالا می خوان با تکیه به اون شهرت عرصه ی دیگه ای هم تجربه کنند... اما شما متفاوت از خیلی ها، هم بازیگر بودید و هستید و هم کارگردان، طرح این پرسش هم که شما بازیگری رو بیشتر دوست دارید یا کارگردانی کلیشه ای بیشتر نیست، بنابراین سوالم رو این طور مطرح می کنم که چرا هر دو؟
من از دبیرستان به کلاس های بازیگری- کارگردانی رفتم. کلاس هایی بود به اسم "رسام هنر". یعنی از اول دغدغه ام هر دو بود. کارگردانیم هم مربوط به الان نیست. اولین کارگردانیم بر می گرده به سیزده سال پیش که مجموعه ای ساختم با عنوان "آشتی کنان". قبل از اونم، چهارده، پانزده سال پیش، رضا عطاران تو مجموعه ی "قطار ابدی" کارگردانی بخشی از کار را به من واگذارمی کرد تا اعتماد به نفس کارگردانی رو در من ایجاد کنه.یه سری حرف ها رو تو بازیگری نمیشه گفت که تو کارگردانی می تونم بگم. تو کارگردانی می تونی دغدغه هات رو برطرف کنی و خواسته هات رو پیاده کنی.
زمانی هم پیش میاد همزمان با کارگردانی بازی خوبی پیشنهاد شه یا برعکس. مثلا سال پیش یه فیلم سینمایی کودک بهم پیشنهاد شد به کارگردانی وحید گلستان، تست گریم هم شدم اما بعد حسن معجونی نقش رو بازی کرد چون برای من کارگردانیِ فیلمنامه ای از سعید آقاخانی پیش آمد. تو اون لحظه هم می دونستم دستمزد کارگردانی یه تله فیلم پایین تره اما کاری که حسم باهاش بیشتر همسو بود رو انتخاب کردم.
نظرتون چیه راجع به شهرتی که بعضی بازیگرها رو کارگردان میکنه و بعضی کارگردان ها را بازیگر یا هر سمت چشمگیر دیگه ای در حوزه ی هنر؟
برای من ربطی به شهرت نداشته و تا الان که شما مطرح کردید به این موضوع فکر نکرده بودم. اما خوب دیگرانی که این دغدغه رو دارن اگه توان نداشته باشن فقط ممکنه دو کار ا بد داشته باشند و بعد فِید بشن.عکسش هم وجود داره. از قدیم هم بوده و تنها مختص امروزی ها نیست. مثلا آقای فخیم زاده سال ها پیش فیلم های خیلی خوبی ساختن مثل "همسر" و "خواستگاری" و در حال حاضر هم در فیلم آقای بهروز افخمی (فیلم سینمایی "آذر، شهدخت، پرویز و دیگران") با بازی خوبشون می درخشن. یا رضا عطاران، که در بازیگری موفق به دریافت جایزه ی خانه ی سینما میشه برا بازی تو فیلم سینمایی "اسب حیوان نجیبی ست" و سیمرغ بازیگری جشنواره ی فیلم فجر نصیبش می شه برا بازی تو فیلم سینمایی "طبقه ی حساس" و تو کارگردانی هم برا فیلم خودش، فیلم سینمایی "خوابم میاد"، سیمرغ میگیره.
فیلم سینمایی به کارگردانی مجید صالحی بر پرده ی سینماهای ایران اکران می شه؟
(باخنده) چند سالی می شه بناست این اتفاق بیفته ولی من چون همیشه کارگردانی برام مهم و جدیه دوست ندارم تو رزومه ی کاری کارگردانیم کار بد داشته باشم و سعی می کنم تا جایی که در توان، فهم و شعور منه این اتفاق، به شکل بد رقم نخوره، اما انشاالله.
به سیمرغ هم فکر می کنید
به این ها فکر نمی کنم. فقط فکر می کنم کار خوب بسازم. پارسال هم دو تئاتر داشتم که بلا استثنا همه ی بزرگان به من لطف داشتند و خیلی تعریف کردند. آقای طوسی هم راجع به من نقد نوشتن و خیلی از منتقدان دیگه هم همین طور، اما تو جشن بازیگر تئاتر که حتی کاندید هم نشدم همه تعجب کردن. اهالی تئاتر میگن تو تئاتر هم مثل سینما باند بازی وجود داره... ممکنه باشه اما برام مهم نیست. تو جشنواره های تله فیلم های دهه ی فجر تلویزیون هم، تله فیلم هام همیشه تا مرحله ی بالا اومدن اما جایزه نگرفتم. همین که هم مردم مخاطب هستند و هم با همکارانم گپ می زنیم راجع به کارهام ، راضی هستند برام کافی و دلچسبه. زمان خیلی چیزها رو ثابت می کنه.
بله . همه متعجب شدند از اینکه شما بخصوص برای تئاتر "شایعات " کاندید نشدید .با توجه به ایفای نقش در دو تئاتر "شا یعات "و "در شورزار"،فضای فعلی تئاتر را متناسب با خلقیات و علائقتون می بینید تا باعث در این حوزه هم حضور مداومی داشته باشید، چه تو زمینه ی بازیگری و چه کارگردانی؟
بله. چون در حال حاضر هم دانشجوی فوق لیسانس کارگردانی هستم و هم کارگردانی و هم بازیگری تئاتر برام مهمند و باز هم تئاتر کار میکنم.
سال 93 غیر از سریال "نیکائیل" برای ادامه ی مسیر هنریتون چه فعالیت های دیگه ای دارید؟
برای چند کار صحبت شده ولی تا به مرحله ی اجرا نرسند هنوز چیزی معلوم نیست. البته "نیکائیل" هم مشخص نیست. کار که با این بزرگواران تو سریال "مدینه" خیلی به من چسبید، هم آقای مقدم و هم آقای سعید نعمت الله. البته تهیه کننده ی "مدینه" را زیاد نمی دیدم، اما خوب اگر "نیکائیل" رقم بخوره برام خیلی جذاب تره چون کار با خانم غفوری به عنوان تهیه کننده رو دوست دارم. چون ایشون در زمینه تهیه کنندگی، حرفه ای هستن؛ به قول معروف خاک صحنه خوردن و با زحمت و پله پله بالا آمدن.
در آخر، امیدوارم از این گفتگو خسته نشده باشید و مطلبی اگر فکر می کنید نیاز هست مطرح شه بفرمایید.
نه، خواهش می کنم، کوچیک همه ی مردم هستم، برام دعا کنید که کارهای خوب انجام بدم. در آخر هم آرزوی آرامش برای همه دارم.
و در نهایت گفتگو ما....
با صدای گریه ی دوقلوها و جانم جانم گفتنِ کودکانه ی مجید صالحی به کودکانش به پایان رسید.
قسمت اول / با آمدن بچه هام، دوباره بچه شدم
قسمت دوم / از بازیگریم دفاع نمی کنم