شنبه, 20 مرداد 1397 04:30

10 تکنیک هوشمندانه و هنرمندانه استفاده شده توسط آلفرد هیچکاک

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)
10 تکنیک هوشمندانه و هنرمندانه استفاده شده توسط آلفرد هیچکاک 10 تکنیک هوشمندانه و هنرمندانه استفاده شده توسط آلفرد هیچکاک

سی و یک نما- شکی نیست که آلفرد هیچکاک یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینمای و به عنوان استاد تعلیق شناخته شده است، هیچکاک با روش های خاصی تصاویر فیلم هایش را در کنار هم می چیند تا فیلم را کارگردانی کند.

این فهرست به تکنیک ها و روشهای هیچکاک می پردازد که در فیلم های او احساس های تعلیق وار را نشان می دهند.

نبود موسیقی در "پرندگان"

vlcsnap-161800.png

این چیزی است که اکثر مردم متوجه آن نمی شوند. و این نشان می دهد که فیلم چقدر تا به امروز موفق بوده است. فیلم کاملا موسیقی ندارد. تنها چیزی که می شنویم صدای پرندگان است که موسیقی متن فیلم است. موسیقی در فیلم احساس فیلم را به تماشاگر انتقال می دهد اگر نارسا و نامانوس باشد می تواند به فیلم لطمه بزند. حال اینکه در فیلم پرندگان از موسیقی استفاده نکرده بلکه صدای پرندگان به گونه ای در متن فیلم گنجانده شده که احساس فیلم را که ایجاد ترس و تنش در فیلم است را به خوبی انتقال می دهد به صورتی که شما هیچ وقت متوجه نمی شوید که فیلم موسیقی ای ندارد. این همه از دست استاد برمی آید.

فیلمبرداری "طناب"

hitchcock02.jpg

تمام فیلم در هشت برداشت فیلمبرداری شده است. چون اندازه‌ی فیلمهای داخل دوربین ده دقیقه‌ای بود، کارگردان ترتیبی داد تا در پایان هر ده دقیقه، یک شخصیت از جلوی دوربین رد شود و در مدت کوتاهی که تصویر سیاه می‌شود دوربین دیگری ادامه فیلمبرداری را از تصویر سیاه قبلی با نمای نزدیک، ادامه دهد.

هرچند همگان بر خوب بودن فیلم واقف بودند، اما با تمهید فوق عده‌ای تصور کردند هیچکاک در پی نفی تدوین است. هیچکاک در پی نفی تدوین نبود بلکه مانند همیشه در جستجوی تجربه‌ای مبتکرانه بود.

فضای بسته، لوکیشن یکنواخت، بازیگران محدود و نبود تدوین رایج؛ مسئولیت اصلی فیلم را در جذب تماشاگر، بر چهره‌ها، کنش متقابل شخصیتها و از همه مهمتر گفتگوها می‌گذارد. گفتگوهایی که به هیچ وجه زاید و بی‌ربط و خارج از ارکستر دیالوگ‌های بازیگران نواخته نمی‌شود. گفتگوها به پیش‌برد داستان و افزایش اطلاعات ما از ابتدا تا انتهای فیلم کمک می‌کنند.

تدوین "روانی" صحنه دوش گرفتن

psycho.jpg.CROP.promovar-mediumlarge.jpg

داستان فیلم هم مانند تمامی فیلم های هیچکاک با یک پیرنگ ساده شروع می شود . ماریون که دختری تنهاست با دزدیدن مقداری پول از رئیسش سفری پر ماجرا را آغاز می کند . اما پس از حدود 40 دقیقه بیننده اولین شوک را از طرف فیلمساز دریافت می کند و شخصیت اولین فیلم که بازیگر معروفی است در یک سکانس خونین کشته می شود در حالی که در سکانس قبل صحبت از پشیمانی کارش می زد و با گرفتن حمام قصد تطهیر خود را داشت. حمام تهدید امیز از اول کار و ان پله های تمام نشدنی خانه مادرش فوق العاده به دراوردن فضای فیلم کمک می کند

سقف شفاف در "مستاجر"

hqdefault_1.jpg

هیچکاک درباره نحوه ساختن نمایی که در آن ناولو در بالای سر  افراد قدم می زد گفته است: کف یک طبقه را با شیشه ای به ضخامت یک اینچ و سطح تقریبی 6 فوت ساخته بودم که جایگزین بصری برای صدا بود. دکوری که برای نشان دادنبیرون رفتن های شبانه ی مستاجر ساخته بودم، 4 سری پله و دستگیره کنار آن ها بود که تا سقف استودیو میرفت و تمام چیزی که شما می دیدید دستی بود که روی این دس تگیره پایین می آمد. و البته این از دید آن کسی بود که صدای آن را می شنید. امروز ما صدا را جانشین همه ی اینها می کنیم، گرچه به نظر من ترکیب صدا و آن نمای دس تگیره ها ارزشمند تر است.

تریلرهای هیچکاکی

تریلر یک فیلم روشی زیرکانه برای کارگردان است تا بتواند فیلم را در نزد مخاطبان جا بیندازد در واقع تریلر هر فیلمی به منزله فیلمی کوتاه عمل می کند که نشانی از فیلم بلند دارد.

Alfred_Hitchcocks_Psycho_trailer.png

مثلا در تریلر "روانی" هیچکاک شش دقیقه در مقابل دوربین که پشت سرش خانه ای قرار دارد صحبت می کند و حس تیره و تار فیلم را با لحنی طنزگونه به تماشاگر بازگو می کند او مجموعه ای از ترس هایی که در فیلم اصلی تجربه خواهیم کرد را برایمان تشریح می کند  و ما را برای فریادهای جانت لی در حمام آماده می کند. این تریلر اگر چه یک کلیب از فیلم است بلکه سعی دارد شما را به معنای حقیقی اذیت کند.

Alfred_Hitchcocks_The_Birds_trailer_01.png

 

هیچکاک همین کار را با تریلر "پرندگان" نیز می کند. در یک شات زیبا هیچکاک در باره حقایق از پرندگان صحبت می کند. تنها تدوین زمانبدی فیلم است که در مقابل شما نشان داده می شود. این عملی هوشمند است که در بخشی از خود می خواهدصبر و شکیبایی مخاطبان را با تریلر تخمین بزند. هیچکاک می دانست که می تواند این کار انجام دهد.

استفاده از تصاویر روی هم افتاده در "مرد عوضی"

4983.jpg

مادر بالستررو، که زن سپید مو و مؤمنه ای است، به او می گوید که "دعا کن. از خدا بخواه که کمک ات کند و به ات صبر دهد." بالستررو، در حالی که یک تسبیح در دستش است، می گوید که دعا کرده ام. [چندی بعد، وقتی در اطاق خودش است] به آینه نگاه می کند [و دعا می کند]. آرام آرام، با یک Super Impose اِ بی نظیر، از تَهِ Background، قاتل، یا در واقع گانگسترِ بدبخت، دیده می شود و نزدیک می آید. در نمای آخر (یعنی فکر می کنم در چهاردهمین یا پانزدهمین قاب) دو تصویر روی هم می افتد و Super Impose به پایان می رسد. در واقع، گناهکار شناخته می شود. دعا می کند، و دعا مستجاب می شود. گناهکار دیده می شود، می آید، و دستگیرش می کنند.

چرخش دوربین در "مرد عوضی"

Wrong-Man-Cell-Baja.jpg

این فیلم  دارای تمی هیچکاکی است که در آن مردی به اشتباه متهم شده است. هنری فوندا نقش کسی را بازی می کند که شباهت زیادی به یک قاتل دارد. زمانی که مرد را اشتباهی برای قتل نکرده به زندان می اندازند هیچکاک با چرخش های کج دوربین اش سعی می کند اشتباه بودن این کار را نشان دهد. زمانی که فوندا متوجه می شود که کار از کار گذشته و برای اثبات بی گناهی اش پاره ای نیست سرش را از عقب به دیوار سلول زندان تکیه می دهد و اینجا چرخش دوربین به اطراف آغاز می شود این چرخش ها احساس او را به خوبی به تصویر می کشد.

شیر در "سوءظن"

hqdefault.jpg

"سوءظن" داستان دختر جوان و خجالتی را به تصویر می کشد که با یک مرد ثروتمند ازدواج می کند، اما پس از ازدواج دائما دختر نسبت به کشته شدنش توسط مرد ثروتمند سوء‌ظن دارد.صحنه ای که در آن شخصیت جوآن فونتین در رختخواب است، و ترس از همسرش، با بازی کری گرانت، بر او مستولی شده همسرش برایش یک لیوان شیر می آورد. دوربین از پایین پای کری گرانت که از پله ها بالا می آید صعود می کند و حس عجیبی را درباره لیوان شیر که دست گرانت است القا می کند آیا او تلاش است زن را مسموم کند؟ این اولین چیزی است که با دیدن این صحنه به فکر می رسد.

صحنه ابتدایی در فیلم "بیگانگان در قطار"

soat_train-tracks.png

 

شروع فیلم و صحنه لبتدایی فیلم از دنبال کردن خطوط متقاطع راه‌آهن تا حرکت‌ پاهائی که به جهت‌های مختلف می‌روند، و بالاخره برخورد پاهای دو شخصیت اصلی به هم ـ فوق‌العاده است و به خوبی ایده اصلی اثر را به نمایش می‌گذارد: سرنوشت محتومی که شخصیت‌های داستان از آن گریزی ندارند.

تکنیک دالی زوم در فیلم "سرگیجه"

1320503_1_b.jpg

شهرت «سرگیجه» در حرکت دوربینی بود که هیچکاک برای القای حس سرگیجه ابداع کرده بود: زوم و عقب کشیدن همزمان دوربین فیلمبرداری، این کار عمق صحنه را مخدوش می‌کرد و بعداً به ترفند «دالی زوم» معروف شد.

ترجمه : عادل متکلمی

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید