جمعه, 04 مهر 1393 13:19

20 فیلم کمدی سیاه که در زمان خودشان باارزش بودند

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
20 فیلم کمدی سیاه که در زمان خودشان باارزش بودند 20 فیلم کمدی سیاه که در زمان خودشان باارزش بودند 20 فیلم کمدی سیاه که در زمان خودشان باارزش بودند

سی و یک نما- یک ژانری از گونه کمدی است. این گونه در فیلم‌ها و داستان‌ها به موضوعاتی که معمولاً جز دسته تابوها (چون مرگ، تجاوز، خشونت) هستند طبقه‌بندی می‌شود. در عین احساس­های ترسناکی که دارند باید بتوانند تماشاگر را بخنداند و سختی این گونه از کمدی در این امر است.

این لیست فیلم های اساسی این سبک را معرفی می کند. فیلم های معرفی شده در این لیست استانداردهای اینگونه فیلم ها را در خود دارند و این امر آنها را منحصر به فرد کرده است. و نقطه آغاز خوبی برای دنبال کردن این سبک کمدی هستند.

موسیو ورودو 1947

Monsieur-Verdoux-1947.jpg

«هانری ورودو » (چارلی چاپلین) کارمند بانک و اهل پاریس ، با بروز بحران اقتصادی درسال های دهه 1930 ریا، برای تامین معاش خانواده مجبور می شود به هر کاری دست بزند.او سرانجام ، کشتن پیردخترهای پولدار را بهترین کار می بیند و از این طریق ثروت کلانی بدست می آورد ، اما همسر وپسر خود را در این راه از دست می دهد و پس از مدتی کوتاه دستگیر و مجازات می شود.

قلب های مهربان و پیشانی بندها 1949

Kind-Hearts-and-Coronets.jpg

زنى اشرافى، دختر دوك هفتم چالفونت، با خواننده‏اى ايتاليايى كه از تبار مردم عادى است، ازدواج مى‏ كند و از خانواده طرد مى‏ شود. « لويى » ( پرايس )، پسر او، كه از داشتن عنوان دوك محروم شده، سوگند مى‏ خورد از خانواده‏ ى مادرش انتقام بگيرد.

دردسر با هری 1955

The-Trouble-With-Harry-1955.jpg

در جنگلی در یکی از دهکده‌های انگلستان، جسد “هری” کشف می‌شود. همسرش، “جنیفر” (مک‌لین)، یک دریانورد پیر (گوئن)، یک پیردختر (نتویک) و یک نقاش (فورسایت) به نوبت جسد را می‌بینند و هر کدام فکر می‌کنند خودشان قاتل هستند و تلاش می‌کنند او را دفن کنند که این کار همه را به دردسر می‌اندازد

یک کمدی مخوف. فیلمی با یکی از مایه‌های مورد توجه هیچکاک (دست کم گرفتن و لاقیدی) که این‌بار محملی مناسب برای طنز سیاهش می‌یابد: جسد مزاحمی که نظم و زندگی عادی مردم خون‌سرد و لاقید روستائی زیبا را بر هم می‌ریزد. هیچکاک پیش از این نیز با مرگ در فیلم‌هایش شوخی کرده بود، اما این بار در اوج طنز فیلم، دیگر حتی به فرمول‌های ایجاد تعلیق نیز توجهی ندارد و اساس را فقط بر عادی نشان دادن چیزهای غیرعادی بنا می‌نهد. صحنه نمونه‌ای فیلم جائی است که زنی، دریانورد پیر را در حال حمل جسد می‌بیند و از او می‌پرسد: “اشکالی پیش آمده ناخدا؟”. مک‌لین در این نخستین فیلم خود بسیار شیرین ظاهر می‌شود.

قاتلین پیرزن 1955

The-Ladykillers-1955.jpg

"قاتلین پیرزن" یک کمدی سیاه بریتانیایی است که توسط ایلینگ استودیو ساخته شد. کارگردان الکساندر مکندریک و ستارگان آن کیتی جانسون، الک گینس، سیل پارکر و پیتر سلرز هستند. فیلمنامه این فیلم را ویلیام رز فیلمنامه نویس آمریکایی نوشته است که به همین خاطر هم نامزد دریافت بهترین فیلمنامه اورجینال در آکادمی اسکار و برنده بهترین فیلمنامه بفتا شد.

ویلیام رز مدعی شده است که کل فیلمنامه را در خواب دیده است و تنها زمانی که بیدار بوده باید جزییات را به یاد می آورده است. گروهی متشکل از 5 خلافکار عجیب و غریب اقدام به اجاره یک آپارتمان دو خوابه می کنند که در تقریبا پرت است و متعلق به بیوه زنی هشتاد ساله است که با طوطی هایش زندگی می کند. رییس گروه که پروفسور مارکوس نام دارد داستانی جعلی راجع به گروه برای پیرزن تعریف می کند. او این گروه پنج نفره را گروه موسیقی آماتوری معرفی می کند که تصمیم دارند برای پیشرفت در موسیقی بیشتر تمرین کنند اما در واقع آنها برای سرقت بانک از طریق خانه پیرزن برنامه ریزی کرده اند. در سال 2004 هم برادران کوئن اقدام به بازسازی این فیلم با نقش آفرینی تام هنکس کردند.

دکتر استرنج لاو: یا چگونه یادگرفتم نترسم و بمب را دوست داشته باشم 1964

mwbw-drstrangelove.jpg

مطمئناً یکی از بهترین کمدی های سیاه تاریخ سینما دکتر استرانجلاو است. دهه 60 میلادی را می توان اوج جنگ سرد بین شوروی و آمریکا دانست. در آن دوران هر کشوری سعی داشت در خفا از نظر تجهیزات و تکنولوژی های برتر از یکدیگر پیشی بگیرد و چه بسا اگر شوروی ادامه حیات پیدا می کرد جهان شاهد جنگ ویرانگر دیگری بعد از جنگ جهانی دوم می شد. بنابراین دکتر استرانجلاو دقیقاً فیلمی بود که می بایست در اوج جنگ سرد ساخته می شد تا مردم با روبرو شدن با شخصیت های احمق و جنگ طلب دنیای سیاست، کمی از احساس ترس شان نسبت به عاقبت این جنگ کاسته می شد. در دکتر استرانجلاو شخصیت هایی حضور دارند که جان انسان ها هیچ ارزشی برایشان ندارد و تنها فکر و حواسشان به این است که بتوانند بر یکدیگر پیروز شوند؛ حتی به قیمت از بین رفتن تمام انسانهای روی زمین. این کمدی سیاه در زمان اکران جنجال های زیادی به پا کرد و البته جزو معدود فیلمهای هالیوودی بود که در آن مقطع در اداره ارزشیابی فیلمهای آمریکا دچار سانسور شد!. با اینکه دکتر استرانجلاو زیر تیغ سانسور رفت اما بهرحال زبان فیلم آنقدر گزنده بود که هر سیاستمداری را آزار دهد . مهمترین ویژگی دکتر استرانجلاو دیالوگ های تیز و نیش داری بود که بین شخصیت ها رد و بدل می شد و لبخند تلخی را بر گوشه لبان مردم خسته شده از فضای رعب و وحشت جنگ سرد می گذاشت.

بیمارستان جراحی سیار ارتش (مش) 1970

d8b75c68-dd9e-47b8-a709-64d877112791.jpg

فیلمی که هم در فیلمنامه و فرم  ساختارشکن است و هم شخصیت هایش  ساختارشکن هستند. فیلمی کمدی که از دل خون  هم خنده بیرون می آورد و هم انسانیت. فیلمی که زبان در وصفش  ناتوان و قاصر است. بنابراین توجه کنید : اسم فیلم امشب "بیمارستان جراحی سیار ارتش" هست. یک فیلم از تیم پزشکی و جراحان. اونا تمام چیزها رو برای بخیه زدن به راهشون میبرند. مثل بمب عمل می کنند. مثل بمب عمل می کنند تا زمانی که منفجر بشه. ربودن خنده و عشق در میان قطع اعضای بدن و مسنکها. «هوکي» (ساترلند)، «دوک» (اسکريت) و «جان» (گولد) به بيمارستان جراحي سيار ارتش شماره ي 4077 در کره وارد مي شوند و مشغول عمل جراحي مجروحان بازگشته از جبهه مي شوند. اين جراحان چيره دست در اوقاع فراغت عادت ها و سرگرمي هاي خود را دنبال مي کنند.

کچ - 22 (معضل بزرگ) 1970

Catch-22.jpg

این کمدی سیاه و پُر هزینه که بر مبنای رمانی طنز آلود و نیشدار نوشته هلر ساخته شده تا حدی در پرداخت سوررآلیستی از جنون نظامی موفق است. اما موقعیت‌های بالقوه آن به خوبی مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، در نتیجه ملالت‌بار می‌نماید. نیکولز با پرداختی اپیزودیک و سوررآل می‌خواسته فیلمی تلخ و پوچ‌گرایانه بسازد. فیلم مثل کابوسی از اپیزودی غریب به اپیزود غریب دیگری می‌رود که برای بسیاری از تماشاگران قابل تحمل نیست. شیوه کاریکاتورسازی از شخصیت‌ها یادآور دکتر استرنج لاوِ استنلی کوبریک (1964) است. فیلم به‌رغم خیل ستارگانش شکستی بزرگ در پی داشت.

بعدازظهر نحس 1975

Dog-Day-Afternoon.jpg

فیلمی برمبنای ماجرای واقعی سرقت مسلحانه بانک در یک روز گرم و طولانی تابستانی در منهتن که تقریباً به تمامی در فضای داخلی یک بانک می‌گذارد، آن هم با دزدانی بسیار همدلی برانگیز، که نه تنها برای تماشاگر فیلم و تماشاگران خیابان‌های اطراف بانک، بلکه حتی برای گروگان‌های‌شان هم، جذاب‌تر از افراد پلیس هستند. با وجود طنزی که به‌خصوص در نیمه اول فیلم جریان دارد (یکی از کارمندان زن بانک که تلفنی با شوهرش صحبت می‌کند، از «سانی» می‌پرسد: «شوهرم می‌خواهد بداند که کارتان تمام می‌شود!»)، فضا و روند داستان بسیار تلخ و سیاه است (مثل انگیزه «سانی» برای سرقت: تهیه پول برای عمل جراحی تغییر جنسیت دوستش)، و دانستن نام فیلم و تماشای نیمی از آن هم، برای پیش‌بینی پایان ناخوشایندش کافی است.

سلطان کمدی 1983

The-King-Of-Comedy-1983.jpg

این شاهکار اسکورسیزی چنان تصویر گزنده‌ای از رویای آمریکائی و آن آرمان طلائی قدیمی - موفقیت در حرفه نمایش - ارائه می‌دهد که ناکامی تجاری‌اش غیر منتظره نیست. سلطان کمدی مثل دیگر فیلم‌های اسکورسیزی - راننده تاکسی، 1976 و گاو خشمگین، 1979 - بر محور شخصیتی می‌گردد که ارزش و قابلیت و یک‌دندگی دیوانه‌وار او در پی هدف ذهنی‌اش، در آن واحد کمیک و رقت‌انگیز می‌نماید. این فیلمی است درباره تقلیدها و الگوها در دنیای معاصر، درباره تماشای همجواری و اختلاط شیوه‌های متنوع بازیگری. «پاپکین» دنیرو از استثنائی‌ترین شخصیت‌های سینماست و لوئیس در نقش شومن موفق جدی و بی‌حوصله، غوغا می‌کند.

دیر وقت1985

After-Hours-1985.jpg

«پل هَکت» (دان) یک شب محیط امن آپارتمانش را در منهتن ترک می‌کند و برای ملاقات با دختری به‌نام «مارسی» (آرکت) به محله‌های پائین شهر نیویورک می‌رود. در طول شب مجموعه‌ای از حادثه‌های عجیب و غیر مترقبه به او ثابت می‌کند که بهتر بود در خانه‌اش می‌ماند و تلویزیون تماشا می‌کرد...

این کمدی سیاه را که چهره نامأنوسی از شب‌های نیویورک ارائه می‌کند، نوعی راننده تاکسیِ (اسکورسیزی، 1976) کمیک خوانده‌اند. اسکورسیزی ماهرانه ضرباهنگ حادثه‌ها را کنترل می‌کند و آرام‌آرام یک وضعیت کابوس‌وار کاملاً پوچ و باورنکردنی خلق می‌کند که شخصیت اصلی در آن گرفتار آمده است. بازی دان عالی است و حرکت‌های دوربین بالهاوس چشم‌گیر.

فارگو 1996

Fargo-1996.jpeg

بازگشت به شکل و قالب‌های اولیه که نشان‌دهندهٔ تسلط و توانائی کوئن‌ها در آمیزش ترس و طنز و رسیدن به گروتسکی شخصی است، در فارگو، از ̎سبک‌گرائی̎ و به بازی گرفتن قراردادهای ژانری تشنهٔ خون (ساختهٔ خود کوئن‌ها، ۱۹۸۴) خبری نیست ولی در عوض نوعی شکل ضد نمایشی و تعمداً بی‌روح انتخاب شده که به‌خوبی فضای سرد و مرگبار فیلم را بیان می‌کند. انتخاب مک‌دورمند برای ایفای نقش زنی باردار که عملاً از انجام هرگونه کنش فیزیکی ناتوان است، برای تشدید این حس غیرنمایشی فیلم بوده است.

خوشحالی 1998

happiness1-1.jpg

سه خواهر خانواده ی مرفه «جوردن»، کماکان در پی سعادت و خوشبختی خویش هستند و در این بین، پدر و مادرشان نیز به این نتیجه رسیده اند که سال های طلایی موعود، آن سال هایی نیستند که فکرش را می کرده اند.

فیلیپ سیمور هافمن در فیلم خوشحالی (Happiness,1998) نقش یک مرد تک رو را با هنرمندی ایفا کرده بود.

بوفالو 66 - 1989

3b95c91f7bb7d550b43ff2f2885667c2.jpg

داستان آشنا شدن بیلی برون که تازه از زندان آزاد شده بود با دختری به نام لیلا و ....

فیلم موضوعی هوشمندانه و خلاق دارد و بخوبی روحیات مرد تازه از زندان برگشته ای به نام بیلی برون را نشان می دهد و طنز جالبی به خاطر بحث روان شناختی بیلی برون با دختری به نام لیلا نشان می دهد ولی فیلم در صحنه هایی نتوانست ارضا کننده خود به عنوان یک شاهکار سینمایی باشد ، مثل  جایی که خانواده بیلی برون و خود وی روی تیم بوفالو شرط می بندند و نحوه زندان افتادن بیلی برون و... اگر وینست گالو که خود نقش بیلی برون را بازی می کرد می توانست از سرهم بندی بعضی موضوع ها  در این کارش خود داری کند ما با یک فیلم خیلی خوب  می توانستیم روبرو شویم.

زیبایی آمریکایی 1999

AmericanBeauty1999DvDripEng-Stealthmasteravi_snapshot_012427_20120614_021316.jpg

لِستر برنهام، مردی میانسال است که در روابط خانوادگی اش به بن بستی عمیق رسیده؛ او رابطه ی خوبی با همسر و دخترش ندارد و به دنبال یک زندگی پر هیجان است تا اینکه، آنجلا، دوست صمیمیِ دخترش جین را می بیند و ناگهان احساس می کند می تواند زندگی اش را تغییر دهد.

زیبای آمریکایی شخصیت های خانواده ی امریکایی را به کیسه ای تشبیه می کند که در سکانسی از فیلم در باد سرگردان است و بدون هیچ هدفی برای این پرواد پوچ، سرانجام به زمین می خورد.

قاب زنی 2000

snatch-1.jpg

خط داستانی قاپ زنی بسی ساده تر از تصوری است که بیننده پس از تماشای فیلم دارد: پس از سرقت موفق الماس، شخص خوشگذرانی که حامل محموله ی دزدی است، به عیاشی می رود و کشته می شود. پس از آن در این دنیای دیوانه ی دیوانه ی دیوانه شخصیت هایی متعدد درگیر ماجراهای متعاقب می شوند.

از برد پیت در نقش مشتزن کولی تا وینی جونز در نقش آدمکش حرفه ای، طیفی گسترده از شخصیت های سینمایی اغراق شده را تشکیل می دهند که به جز یک مورد - سردسته از ریخت افتاده- همه حضوری دلنشین دارند و خود به خود به جذابیت قطعات موازی فیلم می افزایند. هر چند، طیف ماجراها و شخصیت ها نسبت به فیلم اول و تحسین برانگیز ریچی با عنوان «ضامن، خشاب و دولول تازه شلیک شده» به شکلی قابل ملاحظه افزایش پیدا کرده است، قاپ زنی از بلوغ بیشتر فیلمساز حکایت دارد که فیلمش ضرباهنگی سریع تر دارد، از روایتی تکامل یافته تر بهره می برد، در شخصیت پردازی مدرن - در زمان جریان داستان و نه در ابتدای آن - موفق تر عمل می کند و در دیالوگ نویسی جلوه هایی هوشمندانه تر می یابد. استفاده از موقعیت های به وجود آمده از تفاوت لهجه های انگلیسی و آمریکایی و تکلم به لهجه ای مردم فهم تر که از طرفی به طنازی فیلم می افزاید و از طرف دیگر مخاطبان بین المللی بیشتری را هدف می گیرد.

بوس بوس بنگ بنگ 2005

kiss-kiss-bang-bang-1.jpg

این فیلم سرشار از كمدي و خلاقيت است اما نه از ديدگاه هوشمندانه آن. شخصيت ها و طرح داستان تضمين نمي كنند كه بلك بايد برگردد و داستان خشك و بي روحي را به جاي خنده هاي بي پروا و ساده لوحانه روايت كند.با اين حال فيلم كمدي است.فيلم با صحنه كار هري به عنوان كودكي شعبده باز كه دختري را با اره از وسط به دو نيم مي كند و دختر فرياد مي كشد: مي خواهم هنرپيشه بشوم، آغاز مي شود. فلش فوروارد به سال هاي بعد در لس آنجلس نشان مي دهد كه با گي پري ملاقات مي كند، او كسي است كه قبول كرده كارآگاهي خصوصي را به او آموزش دهد و او را به ضيافتي در هاليوود مي فرستد جايي كه هارموني فيث لين (ميشل موناگان) را در آنجا مي بيند. رهري زنان لس آنجلس را اين گونه رواست مي كند: «انگار كسي آمريكا را از ساحل شرقي برداشته و تكان داده و همه دخترهاي عادي را نگه داشته». اوضاع وخيم تر مي شود چراكه هري دو انگشت خود را از دست مي دهد، انگشت اثر انگشت دارد، اگرچه خطر انگشت نگاري به ميزان قابل توجهي با مسئله نداشتن انگشت كاهش مي يابد. اين موضوع در بررسي مجموعه قتل هايي رخ مي دهد و روند اين بررسي بر هارموني فيث لين تأثيرگذار است.

مرگ در مراسم تشییع جنازه 2007

Death-At-A-Funeral-2007.jpg

آرون با همسرش در خانه پدری زندگی می کنند. وقتی پدرش می میرد وی مسئول برگزاری مراسم تدفین می شود، مراسمی که باید آبرومندانه برگزار شود. اما از همان ابتدا قرار نیست مراسم آبرومند باشد. مسئولین کفن و دفن جسد را اشتباه می آورند و کشمکش بین آرون و رایان رازهای خانواده را جلو چشم همگان برملا می کند.

در بروژ 2008

In-Bruges-2008.jpg

دو گنگستر به نام‌های ری و کن به دستور رئیسشان هری به شهر بروژ در بلژیک می‌آیند.هر چند که هنوز ماموریت آنها مشخص نشده‌است.آنها چند روز در بروژ می‌مانند.کن پیر از به بروژ آمدن خشنود است.ولی ری فکر می‌کند که بروژ جای مزخرفی می‌باشد.( ارجاع بسیار مشابهی به فیلم هفت.در آنجا با دو پلیس این طوری طرف بودیم).

ری در بروژ عاشق دختری به نام کلوئه می‌شود و وقتی می‌روند که شام بخورند، هری به کن که تنها مانده تلفن می‌زند و می‌گوید که آنها برای چی به بروژ آمده‌اند.در گذشته ری تصادفاً به یک کودک شلیک کرده بود.از این اتفاق هم ناراحت بود.وقتی این خبر به گوش هری رسید، او برنامه قتل ری را ریخت.حالا هری به کن می‌گوید که طبق پایبندهای اخلاقی او هرکس که کودکی را بکشد، باید بمیرد.او به کن دستور قتل ری را می‌دهد.

در پایان کن به ری می‌گوید که تمام دلیل آمدن به بروژ قربانی کردن اوست.او ری را با قطار به انگلستان می‌فرستد هرچند که ری باز می‌گردد.کن به هری می‌گوید که ری فرار کرده‌است.هری عصبانی شده و به بروژ می‌آید و به کن تیراندازی می‌کند.کن نیمه جان خودش را از بالای برج پرت می‌کند.ری که تازه به بروژ برگشته بود و با کلوئه داشت زیر برج غذا می‌خورد جسد کن را می‌بیند.هری نیز ری را دیده و بدنبال او می‌افتد.سپس هری، به ری سه گلوله شلیک می‌کند.اما یکی از گلوله‌ها به مرد کوتاه قامتی اصابت می‌کند و هری به اشتباه فکر می کندکه کودکی را کشته است و طبق پایبند اخلاقی خود، خودش را می‌کشد.

یک مرد جدی 2009

a-serious-man-2009.jpg

یک فیلم کمدی سیاه محصول سال ۲۰۰۹ آمریکا است به کارگردانی، نویسندگی، تهیه کنندگی جوئل و ایتن کوئن.

یک مرد جدی درباره یک خانواده یهودی دهه شصت آمریکا است. این فیلم بر اساس خاطرات برادران کوئن از کودکی است که آدم‌های فیلم را از آنها الهام گرفته‌اند.به سنت تمام آثار كوئن‌ها «یك مرد جدی» نیز با وجود داستان تلخ و سیاهش سرشار از رگه‌های طنزی است كه دیگر به امضای این دو برادر تبدیل شده.

در این فیلم قرار است جامعه آمریكایی و یك شهروند به‌عنوان نمونه،آگراندیسمان شود؛ آمریكای دهه60؛ جایی و زمانی كه به زعم برادران كوئن بیشتر مردم دچار یأس فلسفی شده بودند و قهرمان فیلم متأثر از همین مسئله‌به سمت یك بحران با تابلوی اگزیستانسیالیسم وارد می‌شود؛ تابلویی كه گویی نقش‌هایی است از زندگی وی و سالیانی كه سپری كرده به همراه یك خروار پرسش‌های مرتبط با ایدئولوژی و دنیای درونی و بیرونی‌اش.

هفت بیمار روانی 2012

Seven-Psycopaths-2012.jpg

فیلمنامه نویسی به نام مارتی، به دنبال نگارش فیلمنامه ای با نام هفت بیمار روانی است اما مشکل اینجاست نمی داند این هفت شخصیت باید دارای چه ویژگی هایی باشد. بیلی، همکار مارتی، در این راه به کمک او می آید تا این هفت شخصیت را پیدا کند. شغل بیلی دزدیدن سگ های مردم و سپس باز گرداندان آنها پس از تعیین جایزه از سوی صاحبانشان است. مشکل از جایی آغاز می شود که بیلی سگ گنگستر بی رحمی را می دزدد که صاحبش، آن سگ را از جان خود نیز بیشتر دوست دارد و تصمیم می گیرد به هر نجو که شده قضیه را با سگ دزد یکسره کند! در همین حین بیلی یک آگهی در روزنامه منتشر می کند که در آن اعلام می کند به دنبال هفت بیمار روانی است.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید