Super User

Super User


سی و یک نما – با پایان سال 2013میلادی و نزدیک شدن به سال 2014 بی مناسبت نیست که مروری داشته باشیم به ده مرگ شوک آور در دنیای هالیوود.

 

سی و یک نما – ژانویه  بیست و چهار سال پیش بود دریکی از روزهای سرد اولین ماه سال میلادی که مرگ یک بازیگر، دنیا را متاثر و متاسف کرد . تاسف مردم ، صرفا برای از دست دادن یک ستاره نبود چرا که او انسانی بود  انسان دوست .چهل سال حمایت  بی تظاهرش از مردم و به خصوص کودکان محروم (که این روزها نوع تقلبیش خیلی مد روز شده )، نقشی نبود که هر کس توان ایفای آن را تا لحظه ی مرگ داشته باشد . او یک بانو بود . یک بانو ی زیبا .بانوئی زیبا ،نه برای من ...نه برای شما ،برای همه .


هما گویا – در رشته ی معماری تحصیل می کرد که ناتمام درسش را رها کرد و در اصفهان به بازیگری در نمایش روی آورد . اقبال  یارش بود که کارگردان اصفهانی
کارکشته ای چون "کیومرث پور احمد" او را برای بازی در یکی از بهترین فیلم هایش و شاید هم بهترین فیلمش یعنی "شب یلدا"انتخاب کرد.

پنج شنبه, 28 آذر 1392 16:07

آخر پائیز و ...."یلدا" ی عزیز


فرانک قصاب زاده _ نمیدانم چه جادویی است در این لحظات آخر، لحظات آخر هر چیزی که زیباترش میکند، جذاب تر، به یادماندنی تر و گاهی خوشمزه تر حتی!
لحظات آخری که خورشید میخواهد غروب کند، درست یک ربع مانده به غروب، آسمان به زیباترین حد خود میرسد، زرد و نارنجی و قرمزی که می روند تا به یاسی و نیلی کبود بپیوندند. تلفیقی رازآلود از رنگ ها، دایره ای سرخ و محو، محصور در تونالیته بی نظیری از بنفش.

سه شنبه, 26 آذر 1392 22:21

نفس کشیدن در زیر آب

علیرضا موسیوند- "خون مردگی"ساخته ی " محمد کارت"فیلم ویژه ایست.
عصر امروز مستند خونمردگی در هفدمین جشنواره فیلم حقیقت توانست دیپلم افتخار بهترین گزاری و همچنین لوح تقدیر بهترین مستند اجتماعی را تصاحب کند

شاید "در شوره زار " ....خودمان را پیدا کنیم
هما گویا – دور شدن از تئاتر کلاسیک و ادبیات نمایشی وگرایش به سبک نه چندان دلچسب سالهای اخیرهمانگونه که به نظر می رسید رونق چندانی نداشت و نشان داد که مردم از "نمایش" ، نمایش می خواهند ، قصه و روایت. نه تنها مردم بلکه اهل تئاتر هم بر همین عقیده اند که قصه گوئی هرگز کهنه نمی شود و "بینوایان " را نمی توان با "ماتریکس" مخلوط کرد و به خورد مردم داد.

دوشنبه, 18 آذر 1392 01:38

انسان در برزخ تضاد هاست

نگاهی تحلیلی به فیلم آسمان زرد کم عمق
"انسان در برزخ تضاد هاست"

فاطمه کلانتری - در فیلم با تضادهای تصویری مواجه هستیم ، فضای زیبای مسحور کننده ی طبیعت و در مقابل آن خانه ای که به خرابه ای شبیه است ، این تضاد ، همان تضادی ست که انسان در مواجهه با هستی با آن روبه روست .

بزرگترین اشتباهم این بود که آرزو کردم بزرگ شم( بنفشه ظروفی)

 

با "خانه ای روی تپه" به سالهای دهه هفتاد می رویم
هما گویا – این شب ها از شبکه ی دو سیما سریالی روی آنتن می رود که حس خوبی دارد . حس خوب سریالهای دوست داشتنی که در سالهای دهه ی هفتاد می دیدیم .
سریالی که ما را یاد "دنیای شیرین دریا" تا "خانه سبز"بیژن بیرنگ وزنده یاد "مسعود رسام " و "علی خودسیانی "می اندازد ،یاد "آژانس دوستی" ها و یاد سریالهائی که دغدغه شان کوچک بود اما لطیف و انسانی.


"جابر قاسمعلی" و "فریدون حسن پور" همیشه دوست دارند که قلمشان را از جوهر سبز پر کنند. فضای دلچسب شمال که جابر قاسمعلی خوب می شناسد و فریدون حسن پور که  با آن "از یاد رفته" ها را به یاد می آورد.
سریال خوش ساخت"خانه ای روی تپه" به کارگردانی "داریوش یاری" و تهیه کنندگی "بهروز مفید" داستان پسر نوجوانی به نام رسول (با بازی خوب عباس آتش سرو)است که پدرش را از دست داده و به همراه مادر و خواهرش زندگی می کند.
پسری که نمی خواهد مادر ( فاطمه گودرزی) به تنهائی سرپرست خانواده باشد.
"رسول" کلبه ی عمویش را که مخروبه شده باز سازی می کند تا از اجاره ی آن به مسافرها درآمدی داشته باشد و ما  با این پسر که رویاهای بزرگی دارد نه تنها به زندگیش سرک می کشیم، بلکه بصورت اپیزودیک در هر قسمت با قصه ی زندگی و دغدغه های مسافران  این کلبه آشنا می شویم
قصه هائی که لطیف است و دوست داشتنی و از همه مهمتر باور پذیر وبه دور از خشونت هائی که این روزها سریالهایمان را به "قصه های نسبتا بد" تبدیل کرده است.
گذر از خانه ی روی تپه  دراین  روزهای پر هیاهوی زندگی ماشینی که  به آرامش ، امید و سبزی در  شهرهای دودزده مان محتاجیم شاید بتواند برای رفع خستگی روزانه بی تاثیر نباشد.
می توانیم از آپارتمانهایمان تا سر سبزی گیلان ...و به لاهیجان سفر کنیم و در قاب های زیبائی که کارگردان می بندد ، نفس عمیقی بکشیم .
می شود لذت برد از قصه های انسانی آن که بیشترین ناروها، پاره کردن بارانی همکلاسی در دوران کودکی است ودروغ ها .... دروغ های کوچکی  که هر روز به سادگی به هم می گوئیم  و بی هیچ عذاب وجدانی از آن می گذریم. اگر هم دروغ ها ونارو ها پا فراتر می گذارند ،سوغاتی است که ما از شهر به روستای آنها می بریم.
فاطمه گودرزی ، امیر نوری ، لاله صبوری و ....بازیگران اصلی سریال خانه ای روی تپه هستند
وهمایون ارشادی ، آتیلا پسیانی ، زیبا بروفه ،بیژن امکانیان،، نصراله رادش، مجید مشیری ، مهران رجبی و ...در هر اپیزود مهمان این سریال می شوند.

فرهاد بشارتی ، مینا نوروزی ، ساقی زینتی و رحیم نوروزی هم بازیگرانی هستند که از دنیای شیرین دریا به این سریال کوچ کرده اند.
این سریال در پانزده قسمت چهل و پنج دقیق ای از شنبه تا چهارشنبه ساعت 21:30 دقیقه از شبکه دو می تواند مهمان خانه ما باشد اگر ....بخواهیم.

 

من به این کارها می گویم:ژانر همسران

علیرضا موسیوند- من به این کار ها میگم "ژانر همسران".این کارها از نظر تبار شناسی ژانری(عجب کلمه ی قلمبه سلمبه ای استفاده کردم!)به کمدی رمانتیک های کلاسیک هالیوودی برمیگشتن(از بیلی وایلدر گرفته تا ارنست لوبیچ منبع ارجاع این سریال ها بودن.البته باید محدودیت های ممیزی رو هم در نظر گرفت که این سریال ها داشتن.)
این کارها با همسران شروع شدن و با خانه ی سبز اوج گرفتن.حتی کارهای اولیه رضا عطاران(دنیا شیرین و مجید دلبندم)رو میشه تو این کارها قرارداد.اما کسی که این سبک رو به حد کمال رسوند و البته بعد خودش این سبک رو ادامه نداد(نمی دونم چرا؟!!!!!) مرضیه برومند بود.هتل و خودروی تهران 11 نمونه ی کاملی از این سبک بودن.از نظر فرمی این سبک ویژگی های جالبی داشت.از بازی های غلوآمیز گرفته تا همنوایی در گفتن دیالوگ ها.
برداشت های بلند و استفاده از حرکات غلوآمیز دوربین.اما همه ی این ها دلیل اصلی موفقیت این سریال ها نبودن.دلیل اصلی شرایط سیاسی اجتماعی بود که این سریال ها توی اون ساخته میشدن.این سریال ها به شدت آرامش بخش بودن و برای جامعه ی ایران در دهه ی 70 که دهه ی سخت 60 رو پشت سر گذاشته بود و یه عالمه مشکلات داشت حکم یه مخدر قوی رو داشتن.

 

مرثیه ای برای یک بازیگر فیلمفارسی
(حامد ابراهیم پور)

صفحه314 از319