یکشنبه, 11 خرداد 1393 08:53

نگاهی به فیلم «هتل گرند بوداپست» / روایتی لایه به‌ لایه با نقش‌هایی کوچک

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

عادل متکلمی آذر (سی و یک نما)- فیلم «هتل گرندبوداپست» فیلمی عجیب و غریب اما مفرح که به مرز کمدی‌های بزن و بکوب صامت از نوع باستر کیتونی نزدیک می‌شود. کمدی که با ماجراجویی‌های خاص خودش بین کمدی سبک مولن روژ تا کمدی سبک برادران مارکس در نوسان است. این فیلم استثنایی و خاص آخرین ساخته «وس اندرسون» است اندرسون  در فیلم‌های قبلی‌اش، از «تننبائوم‌های باشکوه» تا «آقای روباه شگفت‌انگیز» سعی کرده کاراکترهایی غلوشده و کاریکاتوری و صحنه‌پردازی‌های سوررئال خلق کند.

اندرسون از آن دسته فیلمسازانی است که تکلیف تماشاگر را مشخص می‌کنند، یا باید عاشق فیلم‌هایش بود و یا از آن‌ها متنفر بود راه سومی وجود ندارد شما نمی‌توانید بعضی فیلم‌هایش را دوست داشته باشید و بعضی را نه. فیلم «هتل گرند بوداپست» نیز همه مشخصات اصلی فیلمسازی اندرسون را دارد و شاید بتوان گفت که از فیلم‌های خوب اوست.

ساختار روایی فیلم، به شدت لایه‌لایه و تو در تو است. داستان با زن جوانی در قبرستان آغاز می‌شود که به مجسمه‌ای نزدیک می‌شود مجسمه‌ای که متعلق به نویسنده‌‌ای است، سپس زن در کنار مجسمه شروع به خواندن کتابی از نویسنده‌ای ناشناس می‌کند. نویسنده کتاب همان صاحب مجسمه است. اینجاست که فیلم به دهه‌ی 1980 می‌رود و نویسنده‌ی کتاب که نقشش را «تام ویلکینسون» بازی می‌کند، مشغول صحبت درباره‌ی شیوه‌ی کارش است. او می‌گوید که یکی از داستان‌هایش ماجرای دو دهه‌ی قبل است که با گوش خودش آن را شنیده است. پس فیلم به بیست سال قبل‌تر کات می‌خورد و به لابی هتل گرند بوداپست می‌رود. این هتل در یک جمهوری خیالی به نام «زابرووکا» قرار دارد. آقای نویسنده در این زمان یک مرد جوان است که نقشش را «جود لاو» بازی می‌کند. او در هنگام صرف شام با صاحب هتا آقامصطفی (فردریش موری آبراهام) حرف می‌زند. آقا مصطفی شروع به تعریف کردن قصه‌ای درباره‌ی خودش می‌کند و فیلم باز کات خورده و به دهه‌ی 1930 می‌رود. مصطفی در ان زمان یک پسربچه است. این چندلایه بودن فیلم معجونی دیدنی و روایتی بکر را خلق می‌کند که در دستان پرتوان اندرسون تبدیل به فیلمی موفق و سرگرم‌کننده می‌شود.

در دهه‌ی 1930، مصطفی (تونی رولوری) بعه عنوان زیردست گوستاو (رالف فاینس) در سمت دربان اول هتل مشغول به‌کار است. وقتی‌که یکی از مشتری‌های هتل می‌میرد معلوم می‌شود که مشتری مرده یک تابلوی نقاشی ارزشمندی را برای گوستاو به ارث گذاشته است و سروکله‌ی وراث پیدا می‌شود و روایت طوری پیش می‌رود که گوستاو به اتهام قتل زندانی می‌شود، لحظاتی که گوستاو در زندان است و یا وقتی که فرار اتقاق می‌افتد فیلم‌های اینچنینی از جمله فرار بزرگ و بازداشتگاه شماره 17 را به یاد می‌آورد که در این فیلم با طعم کمدی شکل متفاوتی گرفته‌اند...

شخصیت گوستاو به شدت منظم و آداب‌دان نشان داده می‌شود که همین شخصیت‌پ‍ردازی باعث صحنه‌های کمیک بسیاری در فیلم می‌شود.

نماهای فیلم با دقت تعیین شده‌اند، طراحی صحنه و لباس و فیلمبرداری به قدری عالی هستند که تماشای هر نمای فیلم، با آن رنگ‌های پاستیلی روشن و نورپردازی‌های حساب‌شده‌اش لذت تماشای فیلم را دوبرابر می‌کند. یکی دیگر از ابتکارات فیلم قطع‌های تصویری است که با توجه به زمان‌های روایی فیلم عوض می‌شوند و متناسب با دوره‌ای که قصه‌ی فیلم در آن دوره سپری می‌شود اندازه ابعاد تصویر روی پرده تغییر می‌کند. در فیلم «هتل گرند بوداپست» از بازیگران نامدار در نقش‌های کوچک استفاده شده است که آرزوی هر فیلمسازی است. این فیلم یکی از شاهکارهای سینمایی در استفاده از نقش‌های کوچک است. فهرست بازیگران نقش‌های کوچک فیلم طولانی است: متیو آمالریک، هاروی کایتل، جیسون شوارتزمن، تام ویلکینسون، اوون ویلسون، باب بالابان و بسیاری از باریگران دیگر که در فیلم‌های قبلی اندرسون حضور داشته‌اند. آدرین برودی، ویلم دافو، ادوارد نورتون از بازیگران اصلی فیلم هستند. رالف فاینس، بازیگر تازه‌وارد فیلم نیز از پس نقش خود خوب برآمده است.

روایت فیلم پیش‌بینی‌ناپذیر است و همین ویژگی به فیلمساز فرصتی داده تا بر ضرباهنگ فیلم بیفزاید. هتل گرند بوداپست با کاراکترهای متفاوت و قصه‌ی غیرکلیشه‌اش تماشاگر را به مدت 99 دقیقه سرگرم می‌کند و لحظات مفرخی را ایجاد می‌کند.

فیلمنامه فیلم «هتل گرند بوداپست» را نیز خود اندرسون نوشته است، مدیر فیلمبرداری، رابرت نیومن، موسیقی متن، الکساندر سپلا هستند و فیلم محصول آمریکا و آلمان در سال 2014 است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید