سمیه طراوتی / سی و یک نما – گر چه بعضی از فیلم ها، ما را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند و ملودرام های غم انگیزی در ژانرهای مختلف هستند که از دیدنشان شاد نمی شویم، اما به اندازه ای خوب هستند که لذت تماشای یک فیلم برتررا به ما بدهند ودر ذهنمان باقی بمانند . در ادامه ده فیلم از این نوع را با هم مرور می کنیم:
Titanic
فیلم جیمز کامرون در سال ۱۹۹۷ پرهزینه بود که تکنیک ش مخاطبان را شگفت زده کرد. اما چیزی که تایتانیک را در ذهن مخاطبان ماندگار کرد،پایان غم انگیز و دراماتیک آن بود.
جایی که سرنوشت، حادثه و عشق در هم می آمیزند.
«رز» دختری است از طبقه ی متمول که به اجبار مادرش با مردی که دوست ندارد نامزد کرده است.وقتی در کشتی تصمیم به خودکشی می گیرد با جک روبرو می شود. پسری فقیر که بلیط کشتی را هم جایزه برده. آشنایی آنها به عشقی عمیق منجر می شود.عشقی که مورد تایید اطرافیان «رز» نیست و ....
تایتانیک در همان سال،به جز بازیگری بقیه ی جوایز اسکار را درو کرد.
Manchester by the sea
منچستر کنار دریا به کارگردانی کنت لونرگان، در سال ۲۰۱۶ عرضه شد و یکی از بخت های اصلی اسکار همان سال بود. این فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای کیسی افلک به ارمغان آورد.
«لی» که سه فرزندش را در آتش سوزی از دست داده و همسرش رهایش کرده، سعی میکند در آینده ی تنها برادرزاده اش نقشی ایفا کند.
در فیلم فضای سردی میان شخصیت ها حاکم است و لونرگان با نمایش لوکیشن های برفی و یخ زده بر این سردی تاکید میکند. اما کم کم روابط بهتر می شود و به ناگاه ما اشک های لی و همسر سابقش را می بینیم که به غم های عمیق شخصیتها آگاه می شویم. غمی که ما را نیز در خود غرق می کند.
Hachi
قصه ی فیلم از زندگی واقعی سگی در ژاپن به نام هاچیکو برداشته شده است. پرفسور ویلسون به صورت اتفاقی هاچی کوچک را در خیابان پیدا می کند و او را به خانه ی خود می برد.
رابطه ی این سگ با پروفسور حتی بعد از مرگ او درام جذابی را به وجود آورده است که مخاطب را با آن همراه می کند.
این فیلم به کارگردانی لاسه هالستروم در سال ۲۰۰۹ ساخته شد و خاطره ی این سگ را که در ژاپن اسطوره ی وفاداری شناخته می شود، زنده کرد.
Eternal sunshine of the spotless mind
«درخشش ابدی یک ذهن پاک» در ژانر رمانتیک علمی_تخیلی در سال ۲۰۰۴ به کارگردانی میشل گوندری ساخته شد. این فیلم ایده و فیلمنامه ای بسیار عالی دارد که مطمئنا فراموش کردنش برای هر مخاطبی سخت خواهد بود.
کلمنتاین و جول بعد از یک رابطه ی عاشقانه ی متفاوت و دلچسب که در آخر به جدایی می انجامد،تصمیم می گیرند خاطرات بد رابطه شان را با روشی نوین پاک کنند.اما پیوند عاشقانه ی بین آنها به این راحتی از بین نخواهد رفت.
فیلم از سوی مردم و منتقدان مورد استقبال قرار گرفت و جوایز بسیاری کسب کرد.
The green mile
مطمئنا غم انگیزترین اعدام تاریخ سینما، اعدام «جان کافی» است. اعدام مردی بزرگ و عجیب و البته به شدت دوست داشتنی.
جان کافی مردی با ویژگی های عجیب است که به اشتباه به تجاوز و قتل دو دختر بچه متهم شده است و اتفاقات عجیبی در زندان برای او می افتد.
مسیر سبز در اسکار ۲۰۰۰ با وجود چهار نامزدی، هیچ جایزه ای به دست نیاورد، اما مطمئنا از به یاد ماندنی ترین فیلمهای تاریخ سینما است.
Beautiful boy
داستان به دام افتادن انسان ها به اعتیاد سوژه ی فیلم های بسیاری بوده است. مواجهه ی پدر با اعتیاد فرزندش و تلاش او برای نجات پسر جوانش دستمایه ی این فیلم غمگین است. پسر مرحله به مرحله چاهی که در آن افتاده را عمیق تر می کند و پدر در ناامیدی بیشتری غرق می شود.
فیلم در سال ۲۰۱۸ به کارگردانی فیلیکس ون گرینینگن ساخته شد و بازی تیموتی شالامی و استیو کارل در آن مورد تحسین واقع شد.
Interstellar
در این فیلم کریستوفر نولان به سراغ ساختن اثری علمی تخیلی رفته بود.اما نولان همیشه ژانرها را ارتقا می دهد و بین علم و تخیل، درامی عمیق ایجاد می کند. جایی که باید به نابودی، پایان دنیا،فراق و تغییر جایگاه پدر و دخترها بیاندیشیم.
داستان فیلم از این قرار است که زمین دیگر پاسخگوی نیازهای انسان ها نیست و خاک بر اثر فرسایش، دیگر محصولات زیادی به بار نمی دهد. یک شرکت فضایی محققان خود را برای پیدا کردن سیاره ی جدیدی برای زندگی می فرستد اما پیدا کردن جایی برای بقای نسل انسان کار آسانی نیست.
البته نولان در جوایز خیلی خوش شانس نیست. اما مطمئنا میان ستاره ای فیلمی نیست که بینندگانش آن را فراموش کنند.
Braveheart
فیلم هایی که درباره ی وطن ساخته می شود همیشه شور و اشتیاق وطن پرستی را در دل مخاطب زنده می کند.
مردی به نام ویلیام والاس که نامزدش توسط انگلیسی ها کشته شده است،برای پس گرفتن استقلال اسکاتلند مردم خود را علیه پادشاه انگلستان می شوراند.
فیلم با کارگردانی و بازیگری مل گیبسون در سال ۱۹۹۵ ساخته شد و جوایز بسیاری را به خود اختصاص داد. صحنه های جنگی فیلم که در آن از جلوه های ویژه ی کمی استفاده شده است باعث جذابیت بیشتر فیلم است. اما درام بودن ماجرا جایی است که قهرمان بزرگ ما شکست می خورد تا بدانیم، قهرمان ها همیشه زنده نمی مانند.
Magnolia
سومین اثر پل توماس اندرسون《مگنولیا》درامی که در سال ۱۹۹۹ ساخته شد. فیلمی پر بازیگر که می خواهد از ارتباط اتفاق ها برای ما بگوید.
این فیلم داستان آدم های مختلف است که در یک نقطه به اشتراک می رسند. آدمهایی که شاید مشهور یا محبوب یا باهوش و قدرتمند هستند، اما در پشت ظاهرهای خوب، دردهایی عمیق دارند. دردهایی که با کارگردانی خوب اندرسون نمایش داده می شوند و با موسیقی متن احساس مخاطب را بر می انگیزند.
این فیلم توانست خرس طلایی ۲۰۰۰ را مال خود کند.
Call me by your name
«مرا با نام خودت صدا بزن» فیلمی است به کارگردانی لوکا گوادانینو که مضمون عشق ممنوعه دارد.اما ویژگی مهم فیلم این نیست.شخصیت های فیلم آنقدر عمیق پرداخت شده و میزانسن ها کم نظیر چیده شده که مخاطب در کرختی و غم فیلم غرق شود و در درام قصه گیر بیفتد.
پدر «اِلیو» که استاد باستان شناسی است، هرسال تابستان دانشجویی را برای مدت کوتاهی به شاگردی می پذیرد. وقتی «اُلیور» به خانه ی آنها می آید، شخصیت کاملا متضاد او توجه اِلیو را برمی انگیزد و رابطه ای شکل می گیرد که برای هر دوی آنها جذاب و در عین حال گیج کننده است.
بازی تیموتی شالامی در این فیلم باعث تحسین همگان شد. غم غیرقابل انکاری که در سرتاسر فیلم و به خصوص در سکانس پایانی جریان دارد، تاثیرگذاری آن را چند برابر کرده است.