شما اندرسون را یا دوست دارید یا از او متنفرید، اما با اندرسون غذای اشتباهی نمی خورید. اگر تمایلی به قاب بندی متقارن، طراحی تولید پر زرق و برق، فیلمبرداری مبتکرانه و طنز بازیگوشانه دارید، او پسر مورد علاقه شماست. بیش از دو دهه فیلمسازی در بالاترین سطح او را در رده بهترین کارگردانان این دوران قرار داده است.
وس اندرسون سبکش را تبدیل به مانیفستی برای خود کرده، مانیفستی که در هر ده فیلمش به روشنی دیده می شود. برای او، صفحه نمایش یک بوم نقاشی است که باید تا حد امکان پیچیده و از نظر زیبایی شناسی پر باشد. در طول سالها، تقریباً در ژانر خاص خودش، به یک نام آشنا در صنعت سینما تبدیل شده است. فقط به این دلیل که هیچکس کاملاً شبیه او نیست.
با توجه به اکران عمومی فیلم «گزارش فرانسوی» هیچ زمانی بهتر از این زمان نیست که سفری به حافظه خودمان بکنیم و همه فیلم های او را با هم مرور کنیم و از بدترین تا بهترین فیلم های او را لیست می کنیم. بد در اینجا به معنی این نیست که اصلا قابل دیدن نیست و نباید دید، بلکه رتبه بندی در بین آثار اندرسون است که فیلمی دارای اهمیت بالا و فیلمی در رده پایین تر از آن است.
10
منور (Bottle Rocket) ۱۹۹۶
فیلمی جنایی-کمدی که توسط اندرسون و اوون ویلسون نوشته شده و علاوه بر اینکه اولین تجربه کارگردانی اندرسون بود بلکه اولین فیلمی بود که برادران ویلسون در کنار یکدیگر بازی کردند. با اینکه فیلم از نظر اقتصادی یک شکست محسوب میشد اما توجه منتقدان را به اندروسن جلب کرد. مارتین اسکورسیزی این فیلم را در بین ده فیلم مورد علاقه خود در دهه نود قرار داده است.
وس اندرسون هرگز از جاه طلبی اش دست برنداشته است. این مورد درباره بهترین مؤلفان صادق است، حتی اگر اشتباهات و کارهای ظاهراً «کوچک»ی نیز از آنها سر بزند. این فیلم طبق استانداردهای معمولی فیلمی لذتبخش است. ما مجبور بودیم که فیلمی را در رتبه آخر قرار دهیم اما باز این دلیل نیست که این فیلم دیدنی نیست و نباید دید. فقط به نظر می رسد اندرسون در این فیلم تا حد زیادی از استعداد غیرقابل انکارش جدا دشه و سرعت بازی ها در برخی صحنه ها واقعاً رنج آور شده و داستان را کمی متلاطم می کند. اما کلا این فیلم ارزش تماشای چند باره را دارد. یکی از فیلم هایی که اندرسون را به یکی از جذابترین کارگردانان سینما تبدیل کرده است.
9
زندگی در آب با استیو زیسو (The Life Aquatic with Steve Zissou) ۲۰۰۴
هیچ کارگردان مدرنی حتی به اندازه وس اندرسون به کار با بازیگران لیست A نزدیک نمی شود. اگر یک موضوع مشترک بین هر ده فیلم او وجود داشته باشد، ترکیب ستارگانی است که به طرز تهوعآوری به آنها جان میبخشد. از همکاران مشترکش (بیل موری، اوون ویلسون، ویلم دفو) تا بازیگران زن برنده اسکار (کیت بلانشت، آنجلیکا هیوستون)، زندگی در آب نیز از قاعده مستثنی نیست. وس اندرسون با چنین شخصیتهای جذابی که در اختیار دارد، در حال رقابت با خودش است تا به هر یک از آنها لحظهای برای درخشش بدهد، و در نتیجه طرح کلی میتواند کمی متورم به نظر برسد.
این فیلم ما را به سفری برای خود یابی در میان هفت دریا روی قایق اقیانوسشناسی بنام «استیو زیسو» می برد تا از کوسهای افسانهای که دوستش را کشته است، انتقام بگیرد. اندرسون یک بار دیگر در اینجا قلمرو آشنایی را پوشش می دهد - از اگزیستانسیالیسم میانسال، کنار آمدن با غم و اندوه تا پویایی خانواده.
8
راشمور (Rushmore) ۱۹۹۸
راشمور، از بسیاری جهات، مهمانی ویژه برای وس اندرسون است. فیلمی که در آن او نشان می دهد که بر دردهای فزاینده بتل راکت غلبه کرده و در نهایت به عنوان یک فیلمساز به خودش رسیده است. داستان ما را به جای مکس فیشر، نوجوانی بیهدف قرار میدهد که در تلاش است علایق و اهداف زندگیاش را کشف کند. مدت ها قبل از اینکه اسکات پیلگریم، جونو، بوک اسمارت و موج جزر و مد داستان های خنده دار دوران بلوغ دهه های بعد را فرا بگیرد، اندرسون در سال ۱۹۹۸ فیلمی درباره یک نوجوان روان رنجور ساخته است.
7
قلمرو طلوع ماه (Moonrise Kingdom) ۲۰۱۲
همه فیلمهای وس اندرسون عجیب و غریبی یکسانی دارند - روایتهای بیضرر اما ماجراجویانه که در پالتهای رنگی دنج پیچیده شدهاند. از این نظر، هیچ کارگردانی به اندازه او ما را به چالش نمی کشد تا فرزند درون خود را در آغوش بگیریم. در قلمرو طلوع ماه، او آن حس جادویی شگفتی آور و اکتشافی که در سنین پایین وجود دارد را به تصویر میکشد، درست در جایی که به نظر میرسد تمام دنیا در اختیار شماست. داستان با دو نوجوان ۱۲ ساله سرکش شروع می شود، سام و سوزی، که تصمیم می گیرند با هم فرار کنند - فکری که حداقل یک بار در آن سن خاص به ذهن همه ما خطور کرده است.
6
دارجلینگ محدود (The Darjeeling Limited) ۲۰۰۷
یکی از انتقادات رایجی که به وس اندرسون می شود این است که کارهای او که با دقت طراحی شده و دارای شکوه بصری است، از نظر عاطفی عقیم هستند. اینکه آیا انتقاد بر او وارد است یا نه بحث دیگری است. اما کسانی که کلیت کار اندرسون را با این انتقاد رد می کنند در برابر این فیلم او کوتاه آمده اند. هیچ فیلمی از اندرسون با چنین استقبال گرمی مواجه نشده است. سخاوتمندترین منتقدان نیز دارجلینگ را به عنوان یک عقب نشینی به مضامین و موضوعات کاملاً آشنا می دانستند، در حالی که باز منتقدانی بودند که آن را یک اشتباه غیرمعمول نامیدند که کارنامه بی عیب و نقص اندرسون را لکه دار کرده است.
سه برادر آمریکایی که یک سال است با هم صحبت نکردهاند، تصمیم میگیرند با هم با قطار به سراسر هند سفر کنند، تا دوباره پیوند برادریشان را مثل گذشته محکم سازند…
5
جزیره سگها (Isle of Dogs) ۲۰۱۸
انیمیشن جزیره سگها پس از چهار سال وقفه به نمایش درآمد و داستان فیلم در ویرانشهر واقع در آینده نزدیک ژاپن، و دربارهٔ پسری جوان به نام کویو رانکین است که پس از شیوع بیماری آنفلوانزای سگسانان و تبعید این گونه جانوری به یک جزیره، به دنبال سگ خود میگردد. برایان کرانستون، ادوارد نورتون، بیل مری، جف گلدبلوم، باب بالابان، گرتا گرویگ، فرانسیس مکدورمند، کورتنی بی. ونس، هاروی کایتل، اسکارلت جوهانسون، تیلدا سوینتن و یوکو اونو صداپیشگان این فیلم هستند.
4
گزارش فرانسوی (The French Dispatch) ۲۰۲۱
خوب یا بد، گزارش فرانسوی بلندترین فیلمی است که وس اندرسون ساخته است. برای کسانی که نمی توانند از سبک امضای او سیر شوند، جدیدترین تلاش او یک خبر خوشایند خواهد بود. برای بقیه هم شاید این فیلم کمی شیرین بیابید. در گزارش فرانسوی، وس نامه عاشقانه اش را به کشوری که در حال حاضر در آن زندگی می کند و برای بزرگانی، گدار، تاتی تا تروفو، که الهامات سینمایی اش از آنها می آید فرستاده است. قالب داستانی کاملاً برای وس طراحی شده و در اینجا کارکنان یک مجله اروپایی در یک شهر تخیلی فرانسوی روایت می شود که تصمیم میگیرند یک نسخه یادمان چاپ کرده و به بزرگداشت سه واقعه مهم یک دهه گذشتهشان بپردازند. این سه واقعه عبارتند از حبس ابد یک هنرمند، شورشهای دانشجویی و یک گروگانگیری. وس اندرسن در ساخت این فیلم از زندگی واقعی کارکنان مجله نیویورکر الهام گرفتهاست.
در این فیلم آنچه همه داستانها را در کنار هم قرار میدهد، نه تنها آفتاب عصر لیبرتی کانزاس، بلکه وضعیت عاطفی همه شخصیتهای فیلم است.
3
هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel) ۲۰۱۴
این واقعیت است که یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای دهه گذشته بدون شک این فیلم است. این فیلم گویای عملکرد درخشان وس اندرسون و بزرگترین موفقیت او هم از نظر مالی و هم انتقادی است. این فیلمی خواهد بود که ما اندرسون را با آن به یاد خواهیم آورد. اگر راشمور و خانوادهٔ اشرافی تننبام ورود یک استعداد را نوید می داد، هتل بزرگ بوداپست رسما جایگاهی را برای وس اندرسون در مجموعه کارگردانان معاصر آمریکایی به ارمغان آورد.
فیلمبرداری با نسبت تصویر عالی 4:3 انجام شده و بیشتر داستان در محدوده هتلی واقع در یک کشور اروپایی خیالی در آستانه جنگ اتفاق می افتد. در سال ۱۹۳۰ که دولتی فاشیست در حال قدرتگرفتن است و شعلهٔ جنگ در حال روشنشدن، هتل بزرگ بوداپست بهواسطهٔ تلاش فراوانِ مهماندار و شاگردش، به یکی از برترین تفریحگاههای اروپا تبدیل شدهاست. یکی از مشتریان همیشگی هتل میمیرد و یک نقاشی ارزشمند به مهماندار میرسد. با این اتفاق، همه چیز تغییر میکند.
هتل بوداپست محصول فیلمسازی است که به طور کامل بر مهارت خود تسلط دارد و هر حرکت دوربین، بزرگنمایی هدفمند است. فیلمنامه مملو از تک خطهای شوخآمیز و ارجاعهای برنده است.
هتل بزرگ بوداپست را میتوان نمونه کامل یک اثر هنری دانست. اثری که معنا و مفهوم هنر سینما را به رخ مخاطب میکشد و به او ثابت میکند که میشود با دوری از ابتذال و درک فضای هنری، یک فیلم کمدی زیبا و جذاب ساخت. وس اندرسون موفق به خلق دنیایی در «هتل بزرگ بوداپست» شده که همه چیز در آن مانند یک نقاشی بزرگ است. یک نقاشی پر از رنگ و نکات ریز که مطمئناً باید بارها و بارها به آن نگاه کرد تا بتوان ارزشهای هنری آن را کاملاً درک کرد.
2
خانوادهٔ اشرافی تننبام (The Royal Tenenbaums) ۲۰۰۱
وقتی کسی در مورد وس اندرسون صحبت میکند، غیرممکن است که از سبک بصری قابل تشخیص، طنز بینظیر و شخصیتهای گیج او صحبتی نکند. اما چیزی که به نظر میرسد مردم یادشان می رود یا دست کم می گیرند، این است که اندرسون چگونه موسیقی را در هر یک از فیلمهایش استادانه به کار میبرد.
وس برای تشدید احساسات و پیشی گرفتن از یک صحنه - خواه کمدی یا دراماتیک - با یک آهنگ کاملاً به جا فیلمهایش را هدایت می کند. اندرسون به مانند وونگ کار وای و ادگار رایت در این کار استادانه عمل می کند و و قطعاتی به یاد ماندنی را برای هر صحنه ای انتخاب یم کند. از قطعات اصلی پاپ گرفته تا آثار کلاسیک فراموش شده، اندرسون در طول سالها مجموعهای از موسیقی به یاد ماندنی را به ما هدیه داده است. خانوادهٔ اشرافی تننبام به تنهایی نمادینترین انتخابهای موسیقی در خاطرات همه را با خود دارد. از «این روزها» اثر نیکو، «جودی یک پانک است» از رامونز و کاور الیوت اسمیت برای «Needle in the Hay»، تقریباً هر صحنه بزرگی زا این فیلم مدیون آهنگی است که آن را تکمیل میکند.
تا آنجایی که داستان پیش میرود، خانواده ناکارآمد تننبام بهترین شخصیتپردازی و عمق را در تمام داستانهای اندرسون ارائه می دهد. این فیلم به روایت وزن میدهد. تا آنجایی که خلق و خوی مالیخولیایی شخصیت ها نمی توانست بهتر از این باشد.
1
آقای فاکس شگفتانگیز (Fantastic Mr. Fox) ۲۰۰۹
به اولین تلاش وس اندرسون در عرصه انیمیشن می رسیم - اقتباسی بی نهایت جذاب از کتاب رولد دال. شاید بپرسید چه چیزی این فیلم را از همه فیلمهای فوقالعادهای که قبل از آن ساخته شده متمایز میکند؟ به عنوان مثال، این فیلم به راحتی قابل تماشاترین فیلم در بین همه فیلم های وس اندرسون است، فیلمی که هرگز قدیمی نمی شود. مسلماً هیچ فیلم دیگری بهتر از آقای فاکس حساسیت های اندرسون را در خود جای نداده است. در فیلم خط باریکی است که بین را از یک فیلم بزرگسال به یک فیلم بچه گانه و از فیلمی کودکانه به یک فیلم بزرگسال تبدیل می کند. در کمتر از 90 دقیقه، آقای فاکس شگفتانگیز پیامی ساده و در عین حال قدرتمند را به همه میفرستد - هیچکس کامل نیست، همه ما کمی سرسخت و خودخواه هستیم، اما گاهی اوقات خوب است سعی کنیم نسخه بهتری از خودتان شویم. حالا شما می توانید استدلال کنید که هر فیلم وس اندرسون در این پیام خلاصه می شود.