برلین : سمفونی یک شهر بزرگ 1927 ویلیام روتمن
یکی از مطرح ترین و تاثیرگذارترین مستندهای دهه ۲۰ آلمان، فیلمی است از ویلیام روتمن با عنوان ” برلین، سمفونی یک شهر بزرگ ” که در سال ۱۹۲۷ ساخته شد. ویلیام روتمن با ساختن این فیلم در آلمان همزمان با آلبرتو کاوالکانتیس که فیلم مشهور rien que les heures را در ۱۹۲۶ در پاریس ساخت، سنت ساخت فیلم های شهری را در آن دوره بنا نهادند. ویلیام روتمن به همراه دو نویسنده اش، کارل فراند و کارل مایر قصد داشتند برلین را در یک روز از طلوع آفتاب تا حول و حوش نیمه شب نشان دهند. کارل فراند و کارل مایر می خواستند زندگی روزانه را به شکل ساده ای در متروپل نشان دهند ولی روتمن ترجیح می داد که یک سمفونی تصویری با مواد خامی که در دست داشت بسازد. شیوه او مونتاژ نمادها و سمبل های آشنا بود مثل ساختار آبستره ای که قبلا در انیمیشن های آبستره او دیده شده بود. فرم و حرکت برای او مهم تر از محتوا بود.
روتمن به عنوان اولین کسی که ساختار شکنی در تصاویر انجام داده است موفق شد. او موج های آب را به ساختارهای گرافیکی تغییر داد. این تصاویر آبستره به عبور یک قطار دیزالو شدند. یک قطار سریع السیر در حال آمدن است که مقصدش به سمت برلین است. مناظر با سرعت از مقابل پنجره های قطار می گذرند. مونتاژ ریتمیک با جزئیات، یک شوک و قدرت دوباره است. در نتیجه مخاطبی که قبلا برلین را با انتظارات بالایی تصور کرده است بعد از این چه اتفاقی برایش خواهد افتاد؟ بعد از این شروع سرگیجه آور، فیلم با یک موقعیت آرام ادامه پیدا می کند. در ساعت ۵ صبح زندگی در خیابان ها به آرامی از خواب بیدار می شود. عیاشان شب گذشته در حالی که بی حال و مست هستند به سمت خانه می روند و کارگرانی که باید صبح زود سرکار روند با عجله به سمت کارخانه ها می روند. حالا خیابان ها و مترو از جمعیت پر است. ماشین ها شروع به حرکت کرده اند. مونتاژ یک سرعت رو به بالا را در پیش گرفته است و روتمن گاهی با تطبیق های کنایه ای تجربیاتی را انجام می دهد. به عنوان مثال یک کلوزآپ از پاهای در حال حرکت کارگران با حرکت گاوهایی که به سمت کشتارگاه می روند نشان می دهد و بعد به سربازهایی که در حال مارش هستند، کات می خورد. پلان بعدی دانش آموزان را در حال رفتن به مدرسه نشان می دهد. کارمندان به سمت اداره ها می روند. گروهی در پارک در حال دوچرخه سواری هستند. مغازه ها در حال باز شدن هستند. زندگی شهری در حال بیدار شدن است. مهم ترین المان فیلم، ترافیک ماشین ها، مترو، تراموا، اتوبوس ها و حتی هواپیماهاست که در حقیقت سمبلی از ریتم زندگی در متروپل هاست.
وقت ناهار متناسب با غذاها و رفتارهایشان به شیوه های مختلف نشان داده می شود. حتی حیوانات هم در باغ وحش چیزی برای خوردن می گیرند. بعد از یک چرت کوتاه زندگی دوباره ادامه پیدا می کند. خودکشی یک زن گردشگران را شگفت زده می کند. وقتی کار به پایان می رسد، زمان استراحت و سرگرمی با انواع ورزش ها شروع می شود. آخرین بخش، زندگی شبانه را با تئاتر، کاباره، رقص و نوشیدن نشان می دهد. برلین با چراغ های نئون روشن شده است. ترافیک همچنان سنگین است. فیلم با تصویری از آتش نشانان تمام می شود. روز بعد در انتظار آمدن است.
در ” برلین : سمفونی یک شهر بزرگ ” ، شهر بازیگر اصلی است. مردم اغلب در گروه های مختلف ظاهر می شوند یا به صورت المان های توده ای هستند و فقط بخشی از یک توده اند. فردیتی که با آن معرفی شوند وجود ندارد و روتمن طبقه های مختلف اجتماعی را بدون اولویت بندی آن ها نشان می دهد.
سبک ریتمیک تدوین نشان می دهد که برلین برای هیچ چیزی صبر نمی کند و نمی ایستد و این ریتم شهر است که فعالیت ها و کارها به عنوان بخشی از آن خیلی برای شهر ضروری هستند.
روتمن تلاش کرد وجه مدرنیته برلین را به خوبی نشان دهد. دامنه گسترده تاثیرات و تصاویر در ساختار فرمالیستی تدوین فیلم تبدیل به جریان دینامیک شدند و تماشاچیان از این که زندگی روزمره را بدون هیچ قهرمانی نشان می داد هیجان زده شده بودند . تئوریسین مجاری، بلا بالاش، فیلم ” برلین، سمفونی یک شهر بزرگ ” را به عنوان یک موسیقی بصری مطرح می کند. همچنین این فیلم را به عنوان یک “فیلم ناب” بیان کرده که در آن ساختار و تاثیرات بصری مهم تر از داستان هستند. آوانگاردها روی این فرم جدید از فیلم آبستره کار می کردند و روتمن یکی از سردمداران آن ها از سال ۱۹۲۲ بوده است.
سموفونی که روتمن ساخت، شهر را در شکل جدیدی نشان می دهد و یکی از اولین مستندهای مطرح دهه ۲۰ آلمان است. این فیلم منشا برداشت و اقتباس خیلی از فیلم های دیگر نیز شد. بین سال های ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳، لئو دو لافروژ فیلم دیگری از برلین گرفت.
برتری بورن 2004 به کارگردانی پل گرینگراس
وقتی که هالیوود به برلین می آید فیلمی که ساخته می شود مجموعه هویت بورن می شود که در آن دیگر اثری از برلین جنگ سرد نیست بلکه کارگردان برلین مدرن شده را به تصویر می کشد و مت دیمون با بازی زیبای خوب در پس زمینه های از شهر برلین نقش آفرینی می کند.
دو سال پس از حوادث فیلم اول جیسون بورن بهمراه دوست دخترش ماری در نقطه دوری در هندوستان زندگی راحتی را سپری می کند . اما آدمکشی که در تعقیب آنهاست قصد نابودی بورن را دارد . در ادامه مشخص می شود که جنایتی در شهر برلین رخ داده و یکی از ماموران سازمان سیا در آن به قتل رسیده و صحنه جنایت طوریست که سازمان گمان می کند قتل توسط بورن انجام شده است . بنابراین سازمان تصمیم به نابودی بورن گرفته است و این در حالیست که بورن هنگام وقوع جنایت در هندوستان بوده است . بورن با این تصور که سیا قصد نابودی اش را دارد وارد عمل شده و مبارزه اش را برای از بین بردن انها آغاز می کند …
آلمان سال صفر 1947 روبرتو روسیلینی
ویرانه های برلین اشغال شده ، سال 1946 . در خانواده ای در هم شکسته ، پدر بیمار ( کروگر ) دائما درباره روزهای خوب گذشته پرحرفی و با پسر بزرگ ترش ، سربازی فراری ، به مشاجره می پردازد . دختر او ( هینتس ) به خیابان گردی کشیده شده و پسر نوجوان خانواده (مشکه) تنها کسی است که از اینجا و آنجا پول اندکی به دست می آورد تا خرج خانه را فراهم کند . او به ترغیب معلمش ، پدر را به عنوان عامل بدبختی خانواده ، می کشد و پس از مدتی دست به خودکشی می زند …
کریستیان اف 1981 یولی ادل
این فیلم سرگذشت برجسته ترین و مشهورترین نوجوانان معتاد به مواد مخدر در اروپا است که داستان آن در برلین سپری می شود.
کریستیان اف با انتشار کتاب و فیلم بیوگرافی خود تبدیل به ستاره رسانه ها شد و از این بابت پول زیادی بدست آورد.
بعد از انتشار اولین کتابش حالا کتابی با عنوان «کریستیان اف و زندگی دوم او» دوباره نگاهی به سی و پنج سال اول زندگی اش دارد.
زیر آسمان برلین 1987 ویم وندرس
زیر آسمان برلین فیلمی رمانتیک-فانتزی محصول فرانسه-آلمان ،۱۹۸۷ است. فیلم توسط ویم وندرس کارگردان آلمانی ساخته شده است.زیر آسمان برلین درباره فرشتههایی نامرئی و فنا ناپذیر است که در سطح شهر برلین پخش شدهاند و افکار انسانها را میشنوند و آنهایی که دچار سردرگمی و استرس شدهاند را آرام میکنند. با اینکه شهر از تراکم انسانها پر است اما بسیاری از انسانها از معشوقهای خود دور افتادهاند. یکی از این فرشتهها عاشق زن زیبای بندبازی میشود و قبول میکند که تبدیل به یک انسان شود تا احساسات و عواطف انسانی را تجربه کند.فیلم هم به طور سیاه و سفید هم رنگی و هم سپیا فیلمبرداری شده تا دنیایی که توسط فرشتهها تجربه می شود را به نمایش بگذارد.
زندگی دیگران 2006 فون دونرس مارک
آلمان شرقی، اوایل دهه ١٩٨٠. گئورگ درایمان نمایشنامه نویسی موفق است که مدت هاست با هنرپیشه ای زیبا به نام کریستا ماریا زیلاند زندگی مشترکی دارد. کریستا هنرپیشه محبوب مردم و روشنفکران است که اغلب نقش اول نمایش های درایمان را نیز بازی می کند تا این که یک شب در نمایش افتتاحیه یکی از کارهای آن دو، توجه وزیر فرهنگ به کریستا جلب می شود. اما کریستا اعتنایی به او نمی کند و همین امر وزیر را خشمگین می سازد. وزیر از سرهنگ گروبیتز صاحب منصب اشتازی[سرویس اطلاعاتی آلمان شرقی] می خواهد تا زندگی این دو هنرمند را زیر نظر بگیرد. گروبیتز نیز به نوبه خود زبده ترین مامور خود سروان ویسلر را مامور این کار می کند. ویسلر در تمامی آپارتمان درایمان و کریستا دستگاه های شنود و دوربین مخفی نصب کرده و بیست و چهار ساعته آنها را زیر نظر می گیرد. اما کم کم جذب زندگی این دو و دنیای هنر و ادبیات می شود. تا جایی که برخی کارهای قابل مجازات آن دو را نیز نادیده می گیرد. اما انتشار مقاله ای بدون امضا در اشپیگل درباره خودکشی یکی از نویسندگان آلمان شرقی همه چیز را به هم می ریزد. مافوق های ویسلر از او می خواهند کشف کنند آیا درایمان نقشی در نوشتن این مقاله داشته یا خیر؟ ویسلر سعی می کند تا درایمان را تبرئه کند، اما گروبیتز با به دام انداختن کریستا پی به واقعیت می برد. ولی در بازرسی خانه ماشین تحریری که تنها مدرک جرم درایمان است، یافت نمی شود و کریستا خودکشی می کند. سال ها بعد از فرو ریختن دیوار برلین، درایمان که پی به نقش ویسلر در نجات خود و بیگناهی کریستا برده کتاب خود با نام سمفونی انسان خوب را به او تقدیم می کند. اما از دیدارش چشم می پوشد...
بدو لولا بدو 1998 تام تيكور
دوندگی های لولا نقش اصلی فیلم در حومه برلین این فیلم را به یکی از برلینی ترین فیلم ها تبدیل کرده است. لولا بر اثر تصادفی نتوانسته است به سر قرار با دوستش مانی برسد. مانی پولهایی را که باید به رئیس گانگسترش برساند، در مترو جا گذاشته و پولها نصیب مرد ولگردی شده است. او 20 دقیقه وقت دارد تا خود را از مرگ برهاند یا 100 هزار مارک یا مرگ. لولاشروع به دویدن می کند و ما در سه سناریوی مختلف، شاهد تقلای او برای رهایی مانی هستیم. در سناریوی اول، لولاپولی بدست نمی آورد و کشته می شود. در سناریوی دوم، لولا پولها را از بانک پدرش می رباید، آنها را به مانی میرساند و بعد ماني كشته مي شود و در سناريوی سوم که به زعم کارگردان واقعيت اثر را تشکيل می دهد لولا با پولی که در کازينو برنده می شود به مانی می رسد. از سويی مانی هم پولش را از مرد ولگرد گرفته است و در پايان لولا و مانی می مانند و ۱۰۰ هزار مارک.
خداحافظ لنین 2003 ولفگانگ بکر
خداحافظ لنین عنوان فیلمی آلمانی محصول سال ۲۰۰۳ است ، اکران بینالمللی آن در سال ۲۰۰۳ آغاز شد. این فیلم از سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز دوبله و پخش شدهاست. بیشتر صحنههای فیلم در برلین و اطراف آن فیلمبرداری شدهاست.
در پیش درآمد فیلم آلکساندر کرنر در حال و هوای خاطرات دوران کودکی خود به سر میبرد هنگامی که اولین فضانورد آلمانی زیگموند یان شهروند آلمان شرقی به فضا رفت.
مابقی فیلم در فضای آلمان شرقی از ۱۹۸۹ تا درست بعد از سقوط دیوار برلین و اتحاد دو آلمان. آلکس که به همراه مادر خود، کریستین، خواهرش، آرین و نوزاد خواهرش، پائولا زندگی میکند. پدر آلکس در سال ۱۹۷۸ به آلمان غربی گریخته و به ظاهر خانوادهاش را به حال خود رها کرده. در غیاب پدر کریستین یک طرفدار تند و تیز و وفادار حزب حاکم سوسیالیست آلمان شدهاست. هنگامی که آلکس در تظاهرات دوشنبه ضد دولتی آلمان شرقی دستگیر میشود، کریستین دچار حمله قلبی مهلکی میشود که وی را به کما میبرد. به این ترتیب پلیس از جرم آلکس چشم پوشی کرده و آلکس با خبر سکته قلبی مادرش از زندان آزاد و به ملاقات وی میرود. هنگام ملاقات مادرش آلکس با پرستار جوانی به نام لارا آشنا میشود، با او قرار ملاقات میگذارد و به زودی آن دو با هم دوستانی نزدیک میشوند. مدت کوتاهی بعد از این وقایع دیوار آلمان فرو میریزد کاپیتالیسم به آلمان شرقی میآید. در این بین مادر الکس از کما بیرون میآید با این حال پزشک وی با یادآوری ضعف قوای جسمی وی، هشدار میدهد که هر گونه شوکی میتواند منجر به سکته مجدد و یا مرگ کریستین گردد. آلکس در مییابد که اتفاقات اخیر مربوط به اتحاد دو آلمان میتواند برزگترین شوک برای مادرش باشد. با این زمینه وی سعی میکند فضای آلمان شرقی و دکوراسیون آلمان شرقی را در اطراف محیط زندگی مادرش فراهم نماید که در این بین اتفاقات فراوان و گاهی خنده داری پیش میآید.
ایان فلاکس (Æon Flux) 2005 کارین کوساما
با انتشار یک ویروس در سال ۲۰۱۱، بیش از ۹۹ درصد مردم جهان کشته می شوند. دانشمندی بنام "ترور گودچایلد" موفق میشود تا درمان ویروس را کشف کند. بدین ترتیب افرادی که زنده ماندند، به تنها شهر باقیمانده در زمین، بنام "برگنا" برده شده و در انجا زندگی می کنند. هر روز در شهر افرادی گم می شوند و به همین دلیل، گروه زیر زمینی بنام "مانیکان" برای سرنگون کردن حکومت "گودچایلد" ایجاد میشود که اعضای آن از طریق خوردن یک قرص، با فرمانده خود ارتباط ذهنی پیدا می کنند. یکی از این افراد، "ایان فلاکس" است که وقتی خواهرش نیز مفقود می شود، دستور قتل "ترور گودچایلد" را گرفته و به قصد کشتن وی راهی محل سکونت وی میشود اما در آنجا با حقیقتی دیگر مواجه میشود و ...
ابتدا قرار بود که فیلم برداری فیلم، به دلیل شباهتهای زیاد معماری در برازیلیا انجام شود که این اتفاق نیوفتاد و بعد از بررسی چندین شهر، شهر برلین برای فیلم برداری فیلم انتخاب شد.
یک، دو، سه 1961 بیلی وایلدر
فیلمی است کمدی از بیلی وایلدر که در سال ۱۹۶۱ ساخته شد. و داستان رئیس کمپانی کوکاکولای برلین است که برای جلوگیری از اخراج شدن باید دختر رئیس آمریکایی اش را از ازدواج با یک کمونیست منصرف کند...