چهارشنبه, 11 مرداد 1402 18:15

نگاهی به دو فیلم عجیب و جسورانه «اوپنهایمر» و «باربی»

نوشته شده توسط سی و یک نما
این مورد را ارزیابی کنید
(3 رای‌ها)
نگاهی به دو فیلم عجیب و جسورانه «اوپنهایمر» و «باربی» نگاهی به دو فیلم عجیب و جسورانه «اوپنهایمر» و «باربی»

سی و یک نما - «باربی» گرتا گرویگ و «اوپنهایمر» کریستوفر نولان عجیب‌ترین و جسورانه‌ترین فیلم‌های تابستانی بزرگ استودیویی امسال هستند که با استقبال بی‌نظیری از سوی تماشاگران و فیلمسازان روبه‌رو شده‌اند. «باربی» نکته‌های منفی و مثبت زیادی دارد و سعی شده تا نکته‌های مثبت آن بیشتر منعکس یابد. «اوپنهایمر» نیز جسورانه‌ترین و متراکم‌ترین فیلم نولان است که تماشاگر با یکبار دیدن سر از کارش در نمی‌آورد و باید در تماشاهای بعدی تمرکز بیشتری به خرج بدهد.

Barbie oppenheimer.jpg

با نگاهی به «باربی» گرتا گرویگ شروع می‌کنیم.

«باربی» گرتا گرویگ یکی از عجیب‌ترین و جسورانه‌ترین فیلم‌های تابستانی بزرگ استودیویی است که خواهیم دید، فیلم نکته‌های منفی و مثبت زیادی دارد و سعی شده تا نکته‌های مثبت آن بیشتر منعکس شود. گرویگ و باربی او (مارگو رابی) در این مانیفست متا فمینیستی فوق‌العاده شادی‌آور، از عروسک مو بلوند و لباس صورتی چیزی سیاسی ساخته‌اند.

گرویگ به عنوان بازیگر و کارگردان نشانه‌هایی از درخشش خودش را نشان داده، اما رسماً داستان را باخته است. فیلم او که در باربیلند اتفاق می‌افتد، آرمان‌شهری برای زنان قوی و مردانی با درجه چندم است. فیلم درهم و برهمی که مملو از ایده‌ها و مضامین بسیار است و هر لحظه ممکن است از ریل خارج شود. البته در نیمه‌های راه کمی نیز از هم می‌پاشد، ولی گرویگ با به‌کار بستن روش ماهرانه کمدی طنزش سعی می‌کند فیلم را متعادل نگه دارد. اما باز جاه‌طلبی‌های کور او محدودیتی‌های دارد.

what-to-know-barbie-movie.jpg

مشکل فیلم این است که گرویگ تمام اشتیاقش را برای ساخت فیلم به‌کار بسته، اما قضاوت نهایی‌اش در طول فیلم کدر و تار شده است. اگر در ابتدای فیلم تا حدودی به داستان باربی و کن که از باربیلند به دنیای واقعی سفر می‌کنند دلبسته می‌شویم، ولی در نیمه دوم فیلم وقتی گرویگ تصمیم می‌گیرد بیانیه بدهد، آشفتگی فیلم نمایان می‌شود. با پیام‌های ساختگی‌اش سعی می‌کند به تماشاگران حمله و پیچ و تاب‌های فیلم را بیشتر کند. برخی از این پیچ و تاب‌ها الهام گرفته از دیگر فیلمسازان است و برخی کسالت‌وار رها می‌شوند. تحقیر توخالی‌اش از «پدرسالاری» نیز که بارها در فیلم تکرار می‌شود، به او و فیلمش آسیب می‌زند. "باربی" یک فانتزی فمینیستی است که مردان را به عنوان "مشکل" جامعه ترسیم می‌کند و همه چیز اغراق شده به نظر می‌رسد. هیچ احساس واقعی در آن نیست و گویی توسط یک الگوریتم توییتر نوشته شده است.

درباره فیلمی که با یک تقلید مسخره‌آمیزی از «۲۰۰۱:‌ یک ادیسه فضایی» کوبریک شروع می‌شود، چه می‌توان گفت. دخترانی با عروسک‌هایشان بازی می‌کنند و با دیدن باربی آنها را کتک زده و در هم می‌کوبند و داد می‌زنند "ما دیگر لازم نیست مادر باشیم".

در دنیای گرویگ زنان مغزهای دنیای عمل هستند، در حالی که مردانی مثل کن، با ضریب هوشی بسیار پایین، احمق‌هایی هستند که باید همینطور بمانند.

20230606114055_barbie-1.jpg

لازم نیست طرح «باربی» مقبول همه باشد که نیست، صرفاً داستان عروسکی است که گرویگ، در کنار نوآ بامباخ، نویسنده همکارش، سعی دارند هر لحظه‌اش را به تماشاگر بقبولانند و اصلاً مهم نیست که پشتش هیچ احساسی نباشد و همه چیز دروغین، دشوار و پوچ به نظر برسد. فیلم حتی به خودش نیز رحم نمی‌کند، از خودش نیز انتقاد دارد ولی این انتقادها هم واقعی نیستند و  بوی فمینیسم ساختگی می‌‌دهند، فمینیسمی که فقط همه‌چیز را سیاه و سفید می‌بیند، و تلاشی در کاوش عمیق‌تر تفاوت‌های ظریف قلمروها نمی‌کند. تلاش جاه‌طلبانه گرویگ برای دوری از ماده‌باوری در «باربی» تحسین‌برانگیز است، اما روش‌اش برای رساندن پیام اصلی فیلم، تصنعی و بدون اینکه بداند، مادی‌باورانه از آب درآمده است.

barbie-2023 copy.jpg

البته، رابی مثل همیشه، جذاب و گاسلینگ در نقش «دوست پسر»‌اش سرگرم‌کننده است، اما فیلم با جهت‌گیری‌های پیچیده‌اش بازی‌های آنها را نیز به کما می‌برد، گاهی زیرک بودن خطرناک و تهوع‌آور است.

بازاریابی‌ای که روی فیلم انجام شده نیز به‌قدری زیاد است که با هیاهو همه را مجبور به تحمل "باربی" کرده است، کسی نمی‌تواند از باربی بد بگوید. تماشاگران مجبورند و نیاز دارند، فیلم خوب باشد. اما اشتباه نکنید، «باربی» یکی دیگر از ترفندهای سرمایه‌داری برای فروش بیشتر کالاهایش است و درخشش واقعی‌اش در پشت نمای مخرب ساختگی‌اش پنهان شده است. کسانی‌که «باربی» را خواهند دید، سخت تلاش خواهند کرد تا دوستش داشته باشند و در همه‌جا در شبکه‌های اجتماعی از آن تعریف و تمجید کنند.


hero-image_how-christopher-nolan-is-going-really-big-with-oppenheimer copy.jpg

... اما برسیم به "اوپنهایمر" کریستوفر نولان.

"اوپنهایمر" فیلم دیوانه‌کننده و گاهی درخشان کریستوفر نولان، جسورانه‌ترین و متراکم‌ترین فیلم اوست. نولان باز فیلمی ساخته که تماشاگر با یکبار دیدن سر از کارش در نمی‌آورد و باید در تماشاهای بعدی تمرکز بیشتری به خرج بدهد.

حتی در طول سه ساعت، حجم داستانی که نولان در فیلم به خورد تماشاگر می‌دهد، ناکافی است و باز به‌نظر می‌رسد چیزهایی هستند که او برای گفتن دارد ولی وقتش را ندارد. «اوپنهایمر» از آنجایی‌که توانسته ساختارهای داستانی بیشماری را در این مجموعه باشکوه سر هم کند، شباهت زیادی به «دانکرک» دارد.

البته، گفتن داستان رابرت جی. اوپنهایمر، مردی که برای تبدیل شدن به «پدر بمب اتمی» خون‌دل خورده، عرق و اشک ریخته، داستان پیچیده‌ای است. این فیلم بدون تکنیک‌های تدوین درخشان جنیفر لِم، که سزاوار تمجید است، به خوبی در نمی‌آمد.

"اوپنهایمر" یک دستاورد خیره‌کننده و البته پیچیده‌ترین کار نولان است و محتوای زیادی برای گفتن دارد. رابرت اوپنهایمر با بازی قدرتمند کیلیان مورفی، مردی است که دولت ایالات متحده وظیفه ساخت بمب را بر عهده‌اش گذاشته، اما وارد مسابقه تسلیحاتی با نازی‌ها شده، مسابقه‌ای که باید علیه روسیه نیز تمرکز کند. اوپنهایمر در تلاش برای شکست نازی‌ها، تیمی از بهترین دانشمندان جهان را انتخاب کرده که بسیاری از آنها یهودیان پناهنده از آلمان هستند تا سلاحی بسازند که عواقب آن هنوز هم احساس می‌شود. کاری که به معنای واقعی کلمه نظم جهانی را تغییر داد.

oppenheimer copy2023.jpg

تعداد شخصیت‌های این فیلم بسیار زیاد است که بازیگران مشهوری نقش آنها را بازی می‌کنند: لوئیس استراوس (رابرت داونی جونیور)، ژان تاتلاک (فلورانس پیو)، کیتی هریسون الکلی (امیلی بلانت)، نیلز بور (کنت برانا) فیزیکدان، مت دیمون به عنوان ژنرال ناظر بر پروژه لوس آلاموس، ارنست لارنس (جاش هارتنت)، فیزیکدانی که یک شتاب دهنده ذرات اختراع کرد، و گری اولدمن به عنوان رئیس جمهور ترومن. بنی سافدی نیز در نقش ادوارد تلر با لهجه‌ای کلفت ظاهر می‌شود، فیزیکدانی که به عنوان «پدر بمب هیدروژنی» شناخته می‌شود، و رامی ملک برنده جایزه اسکار، که فقط یک صحنه را بازی کرده است.

"اوپنهایمر" سعی می‌کند در اوج بماند و این‌کار را نولان با همراهی لَم و آهنگ‌سازش لودویگ گورانسون انجام می‌دهد و سکانس‌های احساسی خلق می‌کند. اما هدف "اوپنهایمر" این است که پس از پایان‌بندی 3 ساعته‌اش، تأثیر تجمعی و قدرتمندی بر بیننده بگذارد.

آیا فیلمساز دیگری در هالیوود می‌تواند در این مقیاس بزرگ کار کند و از پس آن بربیاید؟ شاید مارتین اسکورسیزی. نولان توسط فیلمبردار با استعدادش، هویت ون هویتما، فیلم را 65 میلی متری فیلمبرداری کرده و گاهی اوقات عکاسی دلپذیر ون هویتما داستان‌سرایی آشفته نولان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد تا جایی که تماشاگر توسط تصاویر فیلم جذب می‌شود و مسیر داستان را از دست می‌دهد.

فیلم پر است از تعداد بی‌شماری کلوزآپ که بیشتر داستانش را از طریق کلوزآپ روایت می‌کند. اگر هدف نولان این بوده که تماشاگر به درون سر اوپنهایمر راه پیدا کند، پس به هدفش رسیده است. تماشاگر نمی‌تواند از چشمان آبی تسخیرکننده مورفی فرار کند و بازی عالی بازیگر ایرلندی را نادیده بگیرد.

oppenheimer copy.jpg

همچنین تعداد زیادی سکانس در فیلم هست که احساسی عجیب‌وغریبی را در تماشاگر برمی‌انگیزد. سکانسی که اوپنهایمر با جمعیتی از آمریکایی‌های میهن‌پرست بعد از بمباران هیروشیما صحبت می‌کند، کف زدن آنها در سکوت محو می‌شود. وحشت اوپنهایمر را فرو می‌گیرد، صدا شروع به لرزان می‌کند، دوربین تکان می‌خورد، اوپنهایمر به صحبت کردن ادامه می‌دهد، اما همه اینها پژواکی بیش نیست. اینجاست که اوپنهایمر به عظمت کاری که کرده پی می‌برد و خون شهروندان بی‌گناه ژاپنی را بر دستانش حس می‌کند.

سکانس انفجار نیز در تماشاگران تاثیر زیادی می‌گذارد، احساسی که برای مدت‌ها در تماشاگر باقی می‌ماند، مانند حضور در اولین آزمایش تاریخی بمب، یک نمایش نوری واقعی که احساس آرامش (و ترس) را در شخصیت‌ها برمی‌انگیزاند.

نولان وسواس زیادی در نشان دادن جزئیات داستان در فیلم به خرج می‌دهد و با این حال، هنوز احساس اینکه «اوپنهایمر» لحظات کلیدی زیادی را که باید در سه ساعت حماسه‌واش نشان دهد‌ وجود دارد.

«اوپنهایمر» یک بیانیه اپرایی درهم و برهم از نولان است. از نظر تکنیکی استادانه است، اما می‌تواند تماشاگر را در لحظات حساسی غافلگیر کند. اما تماشای موزاییک‌واری از سینمای روشنفکرانه که روی پرده بازمی‌تابد، فوق‌العاده هیجان‌انگیز است. تقریباً در هر فریم فیلم چیزهای زیادی در جریان است که اگر کسی بگوید می تواند همه آنها را با فقط با یکبار دیدن درک کند، احمقانه است.

Sinopsis-Film-Oppenheimer.jpg

عادل متکلمی آذر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید