فیلم در به تصویر کشیدن دنیای کودکانه ی جوجو با برقراردادن هیتلر خیالی که با جوجو حرف میزند، بسیار خوب عمل می کند، با به تصویر کشیدن آمال و آرزوهای کودکانه و ساده لوحی هایش و تلاش او در یک جامعه توتالیری. درواقع شخصیت جوجو در فیلم بسیار خوب پرداخته شده است. پسری که می خواهد قوی باشد و جسارت داشته باشد، اما حتی جسارت و توانایی کشتن یک خرگوش را ندارد. یک شکست در نکشتن خرگوش و به دنبال راهی جدید و جایگزین برای جبران با کمک دوست خیالی اش و شکستی دیگر در منفجر کردن نارنجک. و... باز هم راهی جایگزین با تلاش برای نوشتن کتابی علیه یهودی ها. جوجویی که حالا یک یهودی در خانه شان پیدا کرده و مادرش شریک جرم در نگهداری آن یهودی است. حالا جوجو در یک دوراهی گیر می کند، سرباز هیتلر باشد یا حامی مادر و جوجو در این مسیر با زیبایی هایی آشنا می شود که از سرباز هیتلر بودن بهتر و دلنشین تر است.
فیلم در مورد السا نیز دچار کلیشه نشده و شخصیتی تقریبا خاکستری از او می سازد. دختری که نه تنها چندان مهربان نیست، بلکه جوجو را می ترساند، تهدیدش می کند و حتی گاهی با زبان تحقیر با او حرف می زند. اما یک انسان است. فیلم تلاش زیادی می کند تا از شعارزدگی به دور باشد و موفق هم هست. از طرفی فیلم کمدی اش را نیز خوب درآورده و مخاطب را به خنده وا می دارد. لباس و صحنه هایش را گرم و شاد طراحی کرده و چهره پردازی هایش دلنشین و زیبا هستند.
فیلمنامه ی اثر، دیالوگ های بسیار خوبی را می چیند، دیالوگ هایی که به خوبی نفوذ حکومت تمامیت خواه را در ذهن کودک بیان می کند و از طرفی فیلمنامه باقرار دادن افکار مادر و السا در فیلم، گریزی به عشق و رقصِ فارغ از حس برتری جویانه می زند و به بیان ارزش زندگی فارغ بال و روزانه می پردازد.
بازی های رومن گریفین دیویس و توماسین مک کنزی در نقشهای جوجو و السا بسیار خوبند و بازی تایکا وایتیتی در نقش هیتلر عالی است و به خوبی یک هیتلر خیالی و کمیک را به نمایش می گذارد.
البته فیلم بدون نقص نبوده و شخصیت مادر با بازی اسکارلت جوهانسون و حتی سروان با بازی سم راکول کمی سردرگم هستند و به هیچ عنوان عمقی در آنها دیده نمی شود. و حتی کار مادر برای مخاطب مشخص نمی باشد. و این مسائل باعث شده تا سکانس اتفاقی که برای مادرمی افتد، کمی ابتر بماند. سکانسی که به خصوص با کات بسیار خوبی که به پنجره ی خانه ها می زند، پنجره هایی که به مثابه دو چشم انسان هستند، می توانست به یکی از ماندگارترین سکانسهای سال تبدیل شود اما نمی شود. حتی پرداخت نسبت به چنین اتفاقی نیز کم است و واکنش جوجو کمی سطحی به نظر می آید. نه می توانیم عمق احساس جوجو نسبت به نبود مادر را درک کنیم و نه نفرتش نسبت به السا را و نه تحولی که در این مسیر اتفاق می افتد.
«جوجو خرگوشه» فیلمی کمدی_درام و بسیار خوب است که در حد بضاعتش سعی کرده تا حکومت توتالیتر و تاثیر آن بر افکار جامعه وکودکان را به تصویر بکشد و از طرفی داستان بسیار خوب و پیش برنده ای نیز دارد که بهتر است ببینیدش و هم به لحظات شاد آن بخندید و به لحظات قابل تامل آن فکر کنید. فیلمی که می توانست بهتر نیز باشد.