فیلم «آر.ام.ان» ساختهٔ کریستین مونجیو؛ تأملی در تاریخ رومانی به واسطه ملاقات جوامع رومانیایی، مجارستانی و مولداویایی. مونجیو دربارهٔ فیلمش گفته است: «این فیلم درباره نحوه ارتباط ما با دیگران، قبل از شناختن آنهاست، درباره واکنشهای ما دربرابر ناشناختهها، ترسها و غرایز اولیهمان.»
در «آر.ام.ان» این حس را دریافت می کنید که کریستین مونجیو سبک شناخته شده خودش را تکامل نداده و در 15 سال گذشته به آن چسبیده است. این خوب است، او در این بازه زمانی به ما فیلم هایی خوبی مانند «فارغ التحصیلی»، «آنسوی تپه ها» داده است، اما این موضوع هم هست که احساس تازگی در برند سینمای او نمی بینیم.
«آر.ام.ان» با پسر جوانی به نام رودی شروع میشود که حالا حرف نمیزند و از تنها بیرون رفتن میترسد. او در طول یک پیاده روی نمادین در جنگل چیزی دیده که حتی نمی تواند آن را برای والدینش فاش کند.
پدر رودی، ماتیاس (مارین گریگور) ناگهان از کار باز می گردد و به طرز وحشیانه ای زندگی را برای دو زن زندگیش از جمله مادر رودی، آنا، دشوار می کند. سپس ما با سیلا رئیس کارخانه محصولات پخت و پز محلی آشنا می شویم که به کارگرانش حداقل دستمزد را می دهد، اما هیچ کسی از اهالی شهر نمیخواهد برای آن مقدار کم پول برایش کار کند. این درست زمانی است که سیلا تصمیم می گیرد سه کارگر تحت حمایت اتحادیه اروپا از سریلانکا را استخدام کند. آنها در کارشان خوب عمل می کنند، سیلا از استخدام شان پشیمان نیست و معتقد است که این یک تصمیم عالی بود. چون جامعه محلی حاضر نشدند برایش کار کنند.
نزدیک به پایان «آر.ام.ان» یک دوربین ثابت 17 دقیقه ای استادانه هست، که نقطه برجسته این فیلمساز رومانیایی است. ساکنان شهر کوچک در یک کلیسا جمع می شوند تا در مورد کارگران سرزده سریلانکایی صحبت کنند. اکثر مردم خواهان رفتن آنها هستند و خواستار تحریم کارخانه، و از "میکروب"هایی که این خارجی ها با تماس خوراکی هایشان به شهر می آورند شکایت دارند. این یک سکانس کپسولهکننده است که تعصبات یک جامعه بسته را هویدا می سازد.
این داستان تعصب قرن 21 است. با این حال، هنوز رودی نمی تواند صحبت کند، هر چه دیده او را تا اعماق وجودش زخمی کرده است. مونجیو از این کاراکتر استفاده می کند تا به طور استعاری از ترس ما از ناشناخته ها صحبت کند. رودی چه چیزی دیده؟ خرس دیده؟ جسد مرده؟ مونجیو به ما میگوید مهم نیست، مهم این است که رودی از آنچه دیده به همان اندازه میترسد که مردم شهر از سریلانکاهایی ها میترسند.
در سال 2007، مونجیو با برنده شدن نخل طلا برای «4 ماه، 3 هفته و 2 روز» جنبش سینمایی رومانیایی را آغاز کرد. از آن زمان به بعد، او به همان سبک کار کرده است و به مدت 10 سال در سینمای اروپا بسیار تأثیرگذار بوده است. زیادی تصاویر عمیق، تصاویر زاویه باز، پایانهای ناگهانی و داستانگویی مبهم همچنان برند سینمای اوست.
«درخت بادام» ساختهٔ والریا برونی تدسکی
پنجمین فیلم والریا برونی تدسکی با عنوان «درخت بادام» داستان گروهی از دانشجویانی را روایت می کند که در دهه 1980 در تئاتر پاتریس شرو در نانتر پذیرفته شدند. فیلم ادای احترامی است به پاتریس شرو و مدرسه تئاتری که او سال ۱۹۸۲ راهاندازی کرد. تدسکی، یکی از شاگردان همان مدرسه است که سال ۱۹۸۷ در فیلم «هتل دو فرانس» شرو، در نقش سونیا، بانوی نمایشنامه «دایی وانیا» آنتوان چخوف، بازی کرد. این فیلم آزمونها و مشکلات استلا، اتین و بازیگران جوانی را دنبال میکند که برای شرکت در آزمون ورودی این مدرسه مشهور آماده میشوند.
پاتریس شرو شدیداً به بازیگران باور داشت. انجام اجراهای آئورت، هسته مرکزی و دلیل وجودی تئاترهای او بودند. شرو، کارگردان افسانه ای فرانسوی که در سال 2013 درگذشت، با لحاظ کردن این اصل، از آثار صحنه ای و فیلم های خودش برای تحریک، درگیری و مبارزه با رابطه عرفانی بین بازیگران و شخصیت هایشان استفاده کرد.
فیلم با آزمون های ورودی سخت گیرانه از بازیگران آغاز میشود، مونتاژی سریع از جوانان امیدوار که بازی های خود را اجرا میکنند، بدنهای خود را به حرکت در میآورند و درگیر سطوح پر آشوب تئاتر میشوند. دسته ای از مربیان در مقابل آنها نشسته اند. شرو (با بازی لوئیس گارل) خودش در هیئت داوران حضور ندارد. به گفته دستیار کارگردانش پیر رومنز (میکا لسکوت) او دوست دارد که رده پایینی داشته باشد.
در پایان آزمون ورودی، هر دانشجو باید به یک سوال پاسخ دهد: چرا تئاتر؟ این سوال یکی از موضوعات مهم فیلم است. برخی از آنها روح شکنجه شده خودشان را دلیل روی آوردن به تئاتر می دانند. پاسخ عده ای دیگر به دلیل ظرافت یا طنز موجود در تئاتر است. پاسخ ها رنگارنگ، خنده دار و ترسناک هستند. این فیلم فقط درباره یک گروه خاص نیست، بلکه در باره بازیگری هم هست.
و بازیگری دقیقا چیست؟ همانطور که یکی از شخصیت ها در اوایل فیلم می گوید آیا بازیگری یک جستجوی نادرست جنون آمیز است؟ آیا بازیگری تمرین غرور است؟ بازیگری تلاشی برای حفظ نشاط جوانی است؟ یا بازیگری بیشتر نمایش احساسات است؟ برونی تدسکی که فیلمنامهاش را با نومی لووفسکی و اگنس دو ساسی نوشته، این پرسشهای وجودی را با هیجان از طریق گروهی از نظریهپردازان نوپا مطرح میکند.
استلا، یک زن جوان با استعداد، زودباور و ثروتمند با بازی نادیا ترشکیویچ، اولین کسی است که با او آشنا می شویم. مهارت های او از همان ابتدا مشهود است، و شور و شوق جوانی در او موج می زند. او جوانتر از آن است که به نظر میرسد و علاقهاش به دنیایی ساده لوحانه است. پس از آزمون ورودی بازیگری، با ادل (کلارا برتو)، آشنا می شود و بلافاصله با هم دوست می شوند. وقتی جواب آزمون ها می آید این دو هستند که برنده شده اند. کلاس انتخاب شده شامل استلا و ادل است. حالا دوباره آنها مجبور به جواب دادن به این سوال می شوند که چرا تئاتر؟ پاسخ به آن پرسش تغییر می کند، زیرا دانش آموزان درک شان از هنر و هزینه های آن عمیق تر شده است. فیلم کاوشی در این حوالی است.
«نوامبر» سدریک خیمنز
قابل درک است که حملات تروریستی پاریس در شب 13 نوامبر 2015 توسط صنعت فیلم فرانسه با حساسیت زیادی پرداخته شده شود، غیر از این فیلم که این موضوع را پوشش می دهد فیلم دیگری به نام «خاطرات پاریس» به کارگردانی آلیس وینوکور نیز امسال در جشنواره کن حضور دارد. داستان این فیلم در دل گروه های ضدتروریسم فرانسه پس از جریان حمله به شهر پاریس در نوامبر سال 2015 می گذرد. یک درام تخیلی سبک که عواقب شبی که 130 نفر کشته شدند را در یک کنسرت راک کلوپ شبانه به تصویر می کشد. اگرچه اسامی بسیاری تغییر کردهاند، اما به دلیل مسائل امنیتی، نوامبر سدریک خیمنز، اتفاقات فیلم را از چشم یک مامور پلیس که مسئول جزئیات تعقیب و گریز این ترور در پنج روز آینده است شرح میدهد.
نمایش فیلم در بخش خارج از رقابت کن به شیوهای کاملاً غافلگیرکننده شروع میشود و زنی را نشان می دهد که در حال دویدن در سواحل سن است. وقایع اتفاق شب در اخبار پخش میشوند، اگرچه، به وضوح هیچ قتل عامی به ما نشان داده نمیشود، اما متوجه میشویم که دونده، اینس (آنایس دموستیر)، پلیسی است که تیم تروریستی با او تماس گرفته است تا مسئولیت پیگیری اتفاق را به او بسپارد، در دفتر، فرد (ژان دوژاردن) و هلویز (ساندرین کیبرلین) با استفاده از فیلمهای دوربینهای مداربسته، نظارت حضوری و سیمهای تلفن برای بررسی یک شبکه تروریستی مرتبط با بروکسل، وظیفه پیدا کردن افراد مسئول تیراندازی را بر عهده دارند.