یادتان هست سریال "شهریار" را؟ "عارف قزوینی" با بازی مرحوم "احمد آقالو" چه عاشقانه تصنیف میهنی می سرایید. "از خون جوانان وطن لاله، خدا لاله، جانم لاله، حبیب لاله دمیده؛ وز ماتم سـرو قدشان سروُ، جانم سروُ، خدا سروُ، حبیـب سروُ خمیده؛ در سایه کوه بلبل از این غصه خزیده ه ه ه ه، گل نیز در غمشان جامه دریده، گل نیز در غمشان جامه دریده، خدا جامه دریده؛ چه کج رفتاری ای چرخ، چه بد کرداری ای چرخ، سَرِ کین داری ای چرخ، نه دین داری، نه آیین داری، نه آیین داری ای چرخ، نه دین داری نه آیین داری نه آیین داری ای چرخ..." این تصنیف را عارف در آغاز انقلاب مشروطه ی ایران به یاد اولین قربانیان آزادی سرایید. و اول بار خود خواند و خود نواخت تنها با یک سه تار اما. اما متاسفانه از اجراهای عارف هیچ مانده و تنها، هیچ. گرچه مشهورترین اجرای این اثر توسط "محمدرضا شجریان" ماندگار شد.
یادتان هست سریال "در چشم باد" را؟ "از خون جوانان وطن" در روزهای نه چندان دور هم برای آن ها که می شناختندش در لحظه ای به سان یک چشمی در باد ماندگار شد. و من بارها دیدم حس چشمانی را وقتی زمان پخش و بازپخش های سریال با "دژگیر" که این تصنیف را می خواند هم آوا شدند. "دژگیر"ِ "در چشم باد" با بازی "محمدرضا هدایتی" در شب عروسی اش این تصنیف را خواند. در یکی از برنامه های "ساعت 25" هم وقتی "هدایتی" میهمان آن شب برنامه بود و آن سکانس را برایش پخش کردند مثل ما برای او هم خاطره های پر حسی زنده شد. وی ماندگارتر خواند و "مسعود جعفری جوزانی" نیز ماندگارتر به تصویر درآوردش وقتی بعد از سال ها "بیژن" با بازی "پارسا پیروز فر" با "دژگیر" روبرو شد. و ما خاطرات سال های رفته را در بازی چشم هاشان دیدیم و حس کردیم.
یادتان هست گرامافون هایی که بیشتر در آثار یک نابغه، خالق شهرک سینمایی غزالی، می دیدیم؟ صدای صفحه هایش خیلی زنده بودند. انگار تمام عوامل اثری که از صفحه ی گرامافون می شنیدی روبرویت نشسته برایت اختصاصی اجرا کنند کِیفت کوکِ کوک می شد. چرخش صفحه روی گرامافون می شد، چرخش ما روی مدار تاریخ، و ما مسافر زمان می شدیم به مقصد خاطرات مرحوم "علی حاتمی".
از این یادتان هست ها چه زیاد یادم هست. یاد شما هم هست؟ کاش باشد. کاش مجال بود که من و شما و ما و همه می توانستیم با تک به تک یاد کردن از هر کدام از این همه خاطره ازشان لذت می بردیم، یاد می گرفتیم، با هم. البته اشکالی هم ندارد و یا اصلن شاید لازم هم نباشد همه مان همه چی را یادمان باشد، یا بهتر بگویم همه چی دان باشیم. اما همین که شوق داشته باشیم به دانستن به گمانم همدیگر هم به شوق می آوریم. مانند دوستی که مرا مدت ها پیش به شوق آورد. مدت ها پیش مشغول بودم به گپ و گفت با دوستی که علاقه مند به تصنیف های زیبای فارسی ست. او هر تصنیفی را که مثال می زد از آن با عنوان "ترانه" یاد می کرد. چون علاقه مند بود به ذوق آمدم تا آن چه از تفاوت میان ترانه و تصنیف می دانم بگویم. بگویم که ترانه تفاوتی ساختاری با تصنیف دارد. تکیه ی ترانه بر استفاده از زبان عامیانه است و تکیه ی تصنیف بر کاربرد واژگان ادبی. تصنیف به رغم به کارگیری زبان رسمی و ادبی نگاهی بومی و ملی دارد ولی ترانه با وجود استفاده از زبان عامیانه دیدی کلان تر دارد و نگاهی جهانی و بین المللی. و من و آن دوست با زمزمه ی برخی از آن تصانیف چه خاطراتی باهم ساختیم، تا همیشه فراموش نشدنی که تا هستیم یادمان هست.
گرچه آن دوست از ترانه های امروزی فغان داشت و تصانیف آن روزگاران را برتر می دانست. من نیز بر این عقیده که خوب و بد در هر عصر و هر مقوله و هر انسان، چه بسیار؛ و انسان بلا تشبیه معصوم نیست و کامل. آن زمان به یاد نیاوردم این جمله ی زیبا به نقل از عارف قزوینی، تصنیف سرای مشهور دوره ی مشروطه را: "وقتی من به ساختن تصنیفهای میهنی روی آوردم، این هنر چنان تنزل یافته بود که حتی برای گربه شاه نیز تصنیف میساختند". اگر خاطرم می آمد از این نقل قول وام گرفته و گفته بودم که دوست من، افسوس نخور که از این افسوس ها گذشتگان ما نیز خورده اند. آن روزها ما نبودیم و نمی دانیم تصنیف های خراب هم وجود داشته، درست مثل برخی ترانه های خرابِ امروزِ روز.
یاداوری برخی از تصنیف ها و ترانه های مشهور ایران زمین را نیز خالی از لطف ندیدم
یاداوری برخی از تصنیف ها و ترانه های مشهور ایران زمین را نیز خالی از لطف ندیدم:
"مرغ سحر" از ملک الشعرای بهار / آهنگ از مرتضی خان نی داوود
"ز من نگارم خبر ندارد" از ملک الشعرای بهار / آهنگ از غلامحسین درویش (درویش خان(
"بهار دلکش رسید" از ملک الشعرای بهار / آهنگ از غلامحسین درویش (درویش خان(
"تو ای پری کجایی" از هوشنگ ابتهاج (سایه) / آهنگ از مهندس همایون خرم
"رسوای زمانه" از بهادر یگانه / آهنگ از مهندس همایون خرم
"خزان عشق" از رهی معیری / آهنگ از مصطفی نوریانی
"کاروان (همه شب نالم چون نی)" از رهی معیری / آهنگ از مرتضی محجوبی
"نرگس شیراز (سنبل به چمن با ناز آمد) از معینی کرمانشاهی / آهنگ عربی / تنظیم از حبیب الله بدیعی
"الهه ناز" از کریم فکور / آهنگ از اکبر محسنی
"جان مریم" از محمد نوری / آهنگ کامبیز مژدهی
"ای ایران" از دکتر حسین گل گلاب / آهنگ از روح الله خالقی
"بهار دلنشین" از بیژن ترقی / آهنگ از روح الله خالقی
"امشب شب مهتابه" از علی اکبر شیدا / آهنگ از علی اکبر شیدا
"ماه غلام رخ زیبای توست" از فروغی بسطامی / آهنگ از علی اکبر شیدا
"عقرب زلف کجت" شعر منسوب به ناصرالدین شاه / آهنگ از علی اکبر شیدا یا میرزا حسن حکیم الهی
"بت چین" از علی اکبر شیدا / آهنگ از علی اکبر شیدا
"از خون جوانان وطن لاله دمیده" از عارف قزوینی / آهنگ از عارف قزوینی (دشتی، ابوعطا)
"ای امان از فراقت امان" از عارف قزوینی / آهنگ از عارف قزوینی
"افتخار همه آفاقی و منظور منی" از عارف قزوینی / آهنگ از عارف قزوینی
"گریه را به مستی بهانه کردم" از عارف قزوینی / آهنگ از عارف قزوینی / تنظیم از فرامرز پایور
...
متن این ترانه های دلنشین را نیز می توانید در این منابع بیابید:
"تصنیفها، ترانه ها و سرودهای ایران زمین" – سعید مشکین قلم – انتشارات خانۀ سبز
"دلشدگان (ترانه ها، سرودها و تصنیف های ملی)"، همراه با نُت – گردآورنده: سمیرا بهرامی – نشر قطره
"ترانه ها و آهنگ های جاودانه"، به همراه نُت – به اهتمام حبیب الله نصیری فر – نشر ثالث