نااميد و مايوس از دو فصل گذشته برنامه تخصصي «هفت» شنيديم که حالا فصل سوم اين برنامه قرار است به سردبيري و اجراي بهروز افخمي روي آنتن برود و آن هم نه بصورت زنده. به نظر ميرسيد که توليدي بودن اين فصل حتما به ضرر برنامه خواهد بود چرا که دستها براي قيچي کردن و مصلحتانديشي باز ميماند، برنامه از آخرين خبرها عقب ميافتد و شکاري براي لحظهها نيست اما غافل از آن بوديم که اين کارگردان سينما، عادت به «راشها» دارد و تدوين و قاببندي و حالا برنامهاش نه شبيه يک واريته سبک بلکه به صورت يک فيلم مستند دراستانداردهاي جهاني از يک برنامه ترکيبي، گفتوگو محور و البته مفيد در آمده است.برنامهاي که هم بازيگر دارد و هم کارگرداني. هم بازي دارد و هم بازي ميگيرد. اجراي بيپروا اما در کمال خونسردي نيز يکي از ترفندهاي بازيگري بهروز افخميدر مقام سردبيري و اجراي برنامه هفت است که همين نکته نيز باز موجب ميشود تا لج من و خيليها در بيايد اما ته دلمان ميدانيم که کارش را خوب بلد است.
بگذاريد مثالي بزنم که کوچک اما ملموس است. بهروز افخميدر طول اجراي خود، بيوقفه ليوان آب را بر ميدارد و مزمزه ميکند؟ بارها و بارها. آيا واقعا به اين تعداد لب تر کردن نياز دارد؟ بعيد ميدانم. حتي اين حرکت هم حساب شده است و به همين دليل در آيتم مربوط به خبرهاي تازه، همکار او در برنامه نيز به تقليد از وي مرتب لبي به ليوان آب ميزند.اين دقيقا آکسوني است که ميخواهد راحتي محيط و اجرا را به بيننده نيز انتقال دهد وهمانطور که خودش در جديدترين برنامه اش بارها به عنوان سر مقاله تکرار کرد بگويد: «اصلا چه اهميتي دارد».
نکته اول: افخمياصولا در چارچوب برنامهاش دنبال خبر نيست، از خبرها به راحتي ميگذرد و دغدغه او در برنامهاش، چيز ديگري است.به همين دليل عمده اخبار سينمائي برنامه، نه توليدي بلکه مستقيم از روي خبرگزاريها برداشته ميشود و گاه او هم در لابهلاي خبر، چيزي ميگويد که تصادفا درست هم از آب در نميآيد. مثل حضور آلن دلون در فيلم پيمان قاسمخاني و يا عدم حضور فريدون جيراني در هيئت انتخاب سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر و براي مزاح بايد بگويم که بعيد است ديگر به گفتههاي خودماني دوستان نزديک خود اعتماد کند.
نکته دوم: وقتي که خالق اثرخط شکن «عروس» با يک شعار مسئوليت برنامه به کما رفته هفت را پذيرفت باز هم لج من و خيليها را در آورد. وقتي که گفت ميخواهد با اين برنامه سينما را نجات دهد. من و خيليها با خود گفتيم که فعلا سعي کن سينماي خودت را که دارد از ساختههاي تحسين شدهات فاصله ميگيرد نجات بدهي وبعد سراغ نجات سينما برو. نشستيم و نگاه کرديم تا گفتههايش را ، برنامه اش را و البته شعارش را نقد کنيم اما حالا اعتراف ميکنم که سينما را که نه اما به واقع، برنامه هفت را نجات داده است. درست است که او جايگاه و پشتوانه محکمتري از دو مجري و سردبير گذشته دارد اما اين غرض ورزي و کم لطفي است که بگوئيم تنها شاخصهاي که فصل سوم را از دو فصل قبل متمايز ميکند همين پشت گرم بودن است.
نکته سوم: پرداختن و نقد سينماي جهان يکي ازبهترين سياستهاي برنامه هفت جديد است که ما را با سينماي جهان همراه ميکند و دور افتاده از دنيا در سينماي از نفس افتاده خودمان دست و پا نميزنيم. اينکه در زيرنويس بخش نقد، با فيلمهايي که در هفته آينده به چالش کشيده ميشوند هم آشنا ميشويم باز هم امتيازي است که به برنامه بايد داد که چنين به مخاطب احترام ميگذارد و ميخواهد تا او نيز در کنار ونه در روبه روي منتقد، فيلم را ارزيابي کند و از آن مهمتر با قياس نظر خود و منتقد نگاه به فيلم را از زواياي مختلف تجربه نمايد.
نکته چهارم: بخش ديگري از برنامه که از اين هفته شاهدش بوديم، حضور در دکور جذاب سالن سينما، انتخاب سکانسهاي ماندگارو مرور آن بر پرده دکورسينمائي هفت و توضيح در مورد علل ماندگاري اين سکانسهاست که اينبار به فيلم «خبرنگار خارجي» آلفرد هيچکاک اختصاص داشت و حکم يک کلاس آموزشي را دارد و بسيار هم جذاب از کار درآمده و افخميچقدر خوب اين سکانسها را از زاويه ديد خودش نقل کرد و چقدر خوبتر که مسعود فراستي از سينماي هيچکاک نگفت که هم براي قلب اين منتقد ضرر داشت و هم واله و شيدا بودنش نسبت به سينماي هيچکاک موجب نشد تا گاه از زمينه بيرون بزند و ما را هم از خط خارج کند.
نکته پنجم: پرداختن به کتابهاي سينمائي و يا آثار مکتوب سينماگران که گاه مهجور ميمانند هم از نوآوريهاي برنامه جديد هفت است و قصه گو ، راوي يک کتاب شدن و خوانش بخشي از آن هم هميشه براي مخاطب جذاب بوده و هست و به دل مينشيند واين هفته نيز مرور کتاب زنده ياد «رضا کرم رضائي» بسيار به جا و لذت بخش بود حتي براي مسعود فراستي که تصوير را به نوشته ترجيح ميدهد و کتاب را داشته و نخوانده. کتابي به نام «همه دوستان من.»
از مزاياي برنامه افخمي گفتيم و اين به آن معنا نيست که برنامه بي نقص است اما آنقدر نقطه ضعفها هميشه از نکات مثبت نگاهمان اين روزها جلو ميزند که ترجيح دادم سنتشکني کنم و چشمهايم را بشويم و نگاه ديگري بيندازم.
در پايان بايد اشاره کنم که قرار داد بهروز افخميبا سري جديد برنامه هفت به سيزده قسمت خلاصه ميشود که حالا به نظر ميرسد کارگردان «شوکران» ميخواهد بي جام زهر خوردن با اين برنامه ابقاء شود.
بهروز افخمي: متولد 1335 تهران، فارغالتحصيل تدوين از مدرسه عالي تلويزيون و سينما است. وي فعاليت هنري را با ساخت فيلمهاي کوتاه آغاز کرد. او سينماي حرفهاي را براي بار نخست با فيلم «زير باران» به کارگرداني سيفالله داد به عنوان مدير فيلمبرداري تجربه کرد. از ديگر فعاليتهاي جنبي وي ميتوان به تدريس سينما، عضويت در شوراي هنرستان روايت فتح و نماينده مردم در مجلس ششم شوراي اسلامياشاره کرد.
در شهريورماه 94، رسانهها نوشتند که سري جديد برنامه «هفت» با اجرا و سردبيري بهروز افخميبه زودي از شبکه سه سيما پخش خواهد شد. افخميدر سري جديد هفت به دنبال جلب نظر مردم و مسئولين تلويزيون است «سعي دارم برنامهها و افکاري را که به دنبال پياده کردن آن هستم از طريق رسانهاي مانند تلويزيون ارائه سازم و به نظرم ميتوان در اين خصوص موفق بود و به دنبال اين هستم که مسئولين تلويزيون و مخاطبان را راضي سازم.» افخميکه قرار است ساخت فيلم آينده خود که اثري جنگي با نام «خمسه خمسه» است را به فصل زمستان موکول کند، طبق گمانهزنيها تا سال آينده با برنامه «هفت» همکاري خواهد داشت و پس از آن که مشغول ساخت فيلم خود خواهد شد، شرايطي جديد براي اين برنامه پيش خواهد آمد.
برنامه هفت: ايده اوليه ساخت چنين برنامهاي که ميبايست مشابه برنامه ورزشي 90، منتهي در حوزه فرهنگ و هنر باشد، از طرف فريدون جيراني به گروه اجتماعي شبکه 3 ارائه شد و مورد استقبال مدير وقت قرار گرفت. در آن زمان، مجري طرح اين برنامه، حميد پنداشته و فريدون جيراني کارگرداني، تهيه کنندگي و اجرا را برعهده داشت. گرچه قسمتهاي اول اين مجموعه با نحوه اجراي غير معمول جيراني و انتقادهاي بيحد مسعود فراستي، با انتقادهايي مواجه شد، ولي به مرور زمان توانست مخاطبان زيادي را براي خود فراهم کند و تعريف قابل قبولي از خود ارائه دهد. اين برنامه در خرداد 1391 از سوي مديران صداوسيما معلق شد و جيراني از راس کار کنار گذاشته شد. فضلالله شريعتپناهي، مدير گروه اجتماعي شبکه سه تلويزيون ايران، افزايش انتقادرسانهها از اظهارات جيراني در برنامههاي منتهي به آن تاريخ و تذکر چندباره مديران صدا و سيماي ايران و شخص عزتالله ضرغاميبه جيراني در خصوص گفتههايش در اين برنامه را از عوامل مؤثر در اين تغيير مجري دانست. مسعود فراستي افزايش انتقادهاي اجتماعي به جيراني را تاييد کرد ولي فريدون جيراني، دليل کنارهگيري خود را به موجب شروع پروژه ساخت يک مجموعه تلويزيوني دانست.
بعد از کنارگذاشتن جيراني، گزينههايي همچون محمد خزاعي و نادر طالبزاده براي حضور به عنوان مجري اين برنامه مطرح شد. اما در نهايت، محمود گبرلو که سابقه فعاليتهاي فرهنگي از جمله حضور در جلسات نقد در جشنواره فيلم فجر، را دارد، اجراي اين برنامه را عهدهدار شد و نخستين قسمت از سري جديد برنامه هفت را در برنامه مورخ 9 تير 1391، روي آنتن تلويزيون برد. همچنين، تهيهکنندگي اين مجموعه نيز که در ابتدا به محمد خزاعي واگذار شده بود، با کنارهگيري وي، به گبرلو رسيد.
بعد از کنار گذاشتن جيراني و مسعود فراستي با وجود نحوه اجراي محافظهکارانه مجري جديد و پايين آمدن سطح اطلاعات سينمايي مطرحشده در اين برنامه، افت قابل توجهي در تعداد بينندگان اين برنامه بوجود آمد.
برنامه هفت سه سال با روند گذشته به کار خود ادامه داد اما اين برنامه به گبرلو هم وفا نکرد. با تغيير مديريت سازمان صدا و سيما و به تبع آن شبکههاي مختلف زمزمههاي تغيير و تحول در هفت هم شنيده شد. تعطيلي سه هفتهاي برنامه شايعات را پررنگتر کرد ولي محمود گبرلو تعطيلي مذکور را به خاطر مناسبتهاي مذهبي دانست و گفت که از ماه دوم تابستان اين برنامه با قوت بيشتر به کار خود ادامه خواهد داد. او حتي از پيچيدن شايعه تغيير او هم گلايه کرد و گفت: «در روزهاي گذشته شايعاتي هم شنيدم و از برخي دوستان رسانهاي گلهمندم که بدون پيگيري موضوع، اين شايعات را پخش ميکنند. انتظار اين است که اهالي رسانه دانشي فراتر از مباحث زرد را براي نقد يک برنامه تحليلي سينما به کار ببرند و درگير مباحث زرد رسانهاي نشوند.»
اما مباحث زرد رسانهاي واقعيت داشت، خاصه آن جا که غلامرضا ميرحسيني مدير شبکه سه در مصاحبهاي گفت که تغييرات در برنامه هفت اجتنابناپذير است: «ايجاد تغييرات در برنامههاي اين شبکه اجتنابناپذير است مخصوصا تغيير در محتواي برنامه هفت که با توجه به رويکرد جديد شبکه سه سيما مبني بر تفريح، سرگرميو مسابقه بعضي از برنامههاي ما قطعا تغيير ميکند.»
گمانهزنيها آغاز شد و نامهاي زيادي براي اجراي برنامه هفت مطرح شدند. از فرزاد حسني گرفته تا بازگشت دوباره فريدون جيراني و نامهايي چون محمدرضا شهيدي فرد، منصور ضابطيان و اکبر نبوي. البته اين حدس و گمانها محدود به اجراي هفت نبود بلکه سردبيري اين برنامه هم موضوع بحثهاي فراواني در رسانهها شد. در حالي که عمده نظرات بر گرفتن سکان هدايت اين برنامه توسط يکي از اهالي سينما همچون محمدرضا شريفي نيا، محمدحسين لطيفي، رسول صدرعاملي يا بهروز افخمياستوار بود، عده اي ديگر نيز از نامهاي متفاوتي چون جواد شمقدري و حسن عباسي نام ميبردند.
بالاخره رفتن گبرلو از برنامه تاييد شد و سرانجام از ميان تمام گزينههايي که براي اجرا و سردبيري هفت مطرح ميشد يک نام نهايي شد: بهروز افخميکارگردان ناميسينماي ايران. حال بايد منتظر ماند و ديد که هفت افخمي چه روندي را طي خواهد کرد و آيا صندلي اين برنامه به بهروز افخمي وفا خواهد کرد يا نه.
منبع: روزنامه مردم سالاری