وقتی که از فیلم "آلفونسو کوارون" می گوییم، یعنی صحبت بین خوب و خوبتر است و «روما» به رغم ریتم کند، حتما از بهترین های او پس از «جاذبه» محسوب می شود. فیلمی بومی که کوارون با همه ی وجود ابعاد آن را درک کرده و توانسته از یک معلم ساده و نابازیگر روستایی ستاره ای بسازد که نامزد اسکار شود.
تمام سکانس های روز اول را با «کلوئه» مستخدم و همه کاره ی خانواده ی پر جمعیتی که او را دوست دارند اما فشار این همه کارو مسئولیت را روی وی نمی بینند می گذرانیم تا وقتی که او با نظم چراغ ها را یکی پس از دیگری خاموش می کند تا به اتاق مشترکش در خارج از ساختمان اصلی برود و با دخترخدمتکاری که تنها کمک او در کارهای خانه است استراحت کند. اما با تمام این احوال کلوئه از زندگی اش راضی است ، خانواده اربابش را دوست دارد و آنها هم به او علاقمندند، حتی مادربزرگ خانواده.
کوارون روی فیلم «روما» تعصب خاصی دارد چرا که مرور زندگی و کودکی خود اوست و به همین خاطر حاضر نیست هیج مسئولیت کلیدی را به دیگران بسپارد و نویسندگی، کارگردانی، تهیه کنندگی، تدوین و فیلمبرداری را به طور همزمان به عهده گرفته است و در همه ی این وظایف موفق و استثنایی است.
«روما» روایت خانوادهای از طبقه متوسط، تحصیلکرده و روشنفکر در شروع دهه هفتاد میلادی درشهر رومای مکزیکوسیتی است. محور اصلی داستان کلوئه خدمتکار و پرستار بومی خانواده است که از نگاه او می توانیم زندگی دیگران را نیز ببینیم.
تصویر استثنایی دیگر این فیلم سیاه و سفید اما شارپ و شفاف، سکانسی است که پدرخانواده ، یک دکتر محقق و استاد دانشگاه به خانه می آید و برای پارک ماشین بزرگش در حیاط خلوت باریک و دراز ورودی با مشکل رو به روست. در همین سکانس می شود حدس زد که این مرد، اصولا علاقه ای به آمدن ندارد و انگار آرزوهایش مثل اتومبیلش بزرگتر می نماید.
حدسمان درست است و در ادامه خانم خانه را می بینید که به هر طریقی می خواهد توجه مردش را جلب کند اما خود او هم دریافته که زندگی زناشوئی آنها به آخر راه رسیده است.
دکتر برای یک سمینار به خارج از کشور می رود و زن می داند که این رفتن پایان زندگی مشترک آنهاست.
غیبت مرد طولانی می شود اما زن همچنان می خواهد این اتفاق را از بچه ها که سراغ پدر را می گیرند، پنهان کند تا اینکه یک روز کلوئه و یکی از پسرها که به سینما رفته بودند، پدر را به همراه معشوقه اش می بینند و متوجه می شوند اصلا مسافرتی در کار نیست.
در موازات این اتفاق ها ، کلوئه هم با «فرمین»، پسر عمه ی دوست پسر تنها دوست خود آشنا می شود. جوانی با گذشته و کودکی سخت که پر از عقده است و حالا با ورزشهای رزمی می خواهد گذشته اش را که یک معتاد دائم الخمر بوده و مورد آزار قرار می گرفته، جبران کند.
کلوئه از فرمین باردار می شود و فرمین او را ترک می کند و حالا ما با دو زن در دو بحران شبیه به هم مواجه هستیم. کلوئه با حمایت مادرخانواده تصمیم به نگه داشتن بچه گیرد و...
تمام این اتفاق ها در بین سال های 1970 و 1971 می افتد یعنی زمان قتل عام دانشجویان در مکزیکوسیتی که زندگی این خانواده را هم تحت الشعاع قرار داده است.
«روما» Roma فیلم مطرح اسپانیایی زبان و سیاه و سفید محصول 2018، پس از موفقیت های پی در پی از جمله بهترین فیلم ازجوایز گلدن گلوب، در ده رشته مهم از جمله بهترین بازیگر نقش اصلی زن در حالی کاندید اسکار است که "یالیتزا آپاریسیو" بازیگر نقش کلوئه نابازیگری است که به شغل معلمی مشغول است و یقینا موفقیت او علاوه بر جادوی یک کارگردان برجسته، به زندگی شخصی او که با روایت ساده،ملموس وباور پذیر زندگی "کلوئه" بیگانه نیست هم برمی گردد.