پنج شنبه, 22 آبان 1393 22:23

نگاهی به سریال تطهیر / رکتیفای (Rectify) / رستگاری محکوم آزاد شده از زندان در دنیای بیرون

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(2 رای‌ها)
رستگاری محکوم آزاد شده از زندان در دنیای بیرون رستگاری محکوم آزاد شده از زندان در دنیای بیرون نگاهی به سریال تطهیر / رکتیفای (Rectify)

عادل متکلمی آذر (سی و یک نما)- سریال تطهیر (Rectify) از درامی صرفا پرتنش درباره محکومی آزاد شده فاصله می گیرد و به اثری درباره خود پاک شدن و رستگاری تبدیل می شود.

سریال تطهیر ریتمی آرام، درگیرکننده و آزاردهنده دارد. ریتم آرام سریال به خاطر کاراکتر خاص سریال است که زندانی بوده و در واقع ریتم آرام سریال روزهای زندانی بودنش را تداعی می کند به صورتی که شاید هنوز هم در زندانی بیرونی لحظه هایش را به آرامی و با خیالی آسوده طی می کند و در حال تجربه کردن چیزهای است که از او دریغ شده و الان بعد از آزادی اش آنها در جلویش سبز می شوند اما این ریتم کند و آرام دلیل نیست تا تماشاگر بتواند لحظه ای از سرنوشت این کاراکتر غافل شود، همیشه از خودش می پرسد که بالاخره چه خواهد شد؟ و چه بر سر کاراکتر خواهد آمد؟ آیا خودش و دیگران راه مواجه شدن با او را پیدا خواهند کرد؟ بد مخمصه ای است وقتی که نگاه ها تعقیب کنند و با چشمی تو را ببینند که گویی به یک قاتل نگاه می کنند (آیا او قاتل است یا بی گناه؟). این درگیری تا پایان فصل دوم با تماشاگر می ماند اما این درگیر شدن به خاطر سردرگمی ناشی از احوال شخصیت اصلی سریال آزاردهنده هم است. آزاری که دیگران در مواجهه با کاراکتر سریال تحمیل می کنند و آزاری از بلاتکلیفی تماشاگر نسبت به سرنوشت شخصیت سریال، بی گناهی یا گناه کاری او، که تا پایان سریال خود را حفظ می کند.

Rectify_S02.jpg

 دانیل هولدن، کاراکتر اصلی سریال، با بازی درخشان ادن یانگ، اعدامی ای در انتظار اجرای حکم است که مدت 20 سال را در زندانی مجزا، با اینکه می داند روزی اعدام خواهد شد، در چهار دیواری ای سفید و بدون پنجره محبوس است تا اینکه به خاطر خلل در مدرک (بررسی ها و آزمایش های دی ان ای نشان می دهد که او مسئول قتل هانای 16 ساله نبوده است) آزاد می شود، حال سریال از همین جا آغاز می شود طرز مواجهه او با دنیای بیرون، بیرونی که 20 سال از او دریغ شده، (وقتی او به زندان افتاده نوجوانی 19ساله بوده و حالا مردی 39 ساله است)، و طرز برخورد دیگران با او که قاتل می دانندش، داستانی است که سریال می خواهد آن را روایت کند.

جایی از سریال دانیل می گوید وقتی محکوم به مرگ می شوی و می دانی تا زمان رسیدن وقت اعدام باید سال ها صبر کنی، وقتی زندگی ات به چهار دیواری سفید و بی پنجره محدود می شود، راهی نداری جز اینکه نظم و ترتیبی به کارهای روزانه ات بدهی، کارهایی که پس از مدتی شبیه به مناسک می شوند و دیگر ذهنت جز به آنها به چیز دیگری فکر نمی کند و زندگی ات همین می شود. 

rectify-season-2-premiere-date.jpg

با این اوضاع بازگشت دانیل به شهر کوچکشان، هم برای او و هم برای خانواده و هم برای اهالی شهر دشوار است، این دشواری روبرو شدن او در سه بخش نشان داده می شود، بخش اول که شامل شش اپیزود فصل اول سریال است نحوه یادگیری ترک مناسکی است که دانیل روزانه دز زندان انجام می داده است، چطور آن مناسک را فراموش کند؟ مناسک روزانه ای که بدون تماس با هر چیز و هر کسی در زندان انجام می شده و اکنون ارتباط او با طبیعت بیرونی و افراد آشنا و اهالی شهر چگونه باید باشد؟ اینجا مناسک و آدم های خاص خودش را دارد که با نگاهی دیگر به مسائل می نگرند. اما سریال صرفا داستان یک محکوم آزاد شده نیست، این سریال برای یافتن راهکاری برای طرز مواجهه و ارتباط دانیل با دنیای بیرون ارجاعات فراوانی به کتاب مقدس  می دهد و خیلی زود داستان را از قالب گوتیک جنوبی خلاص می کند و به درامی مذهبی – روانشناختی درباره بخشش، پاک شدن و رستگاری تبدیل می کند. دنیای بیرون از زندان برای دانیل چیزی به نظر می رسد که قرار است او را به بخشش و تطهیر و رستگاری برساند. اما آیا اینجا، در دنیای بیرون رستگاری ممکن است؟ خانواده هانای مقتول آنقدر از او عصبانی هستند که به جز انتقام به چیز دیگری فکر نمی کنند. و از طرفی نحوه تصویر دانیل در سریال طوری است که تماشاگر نمی تواند بفهمد که آیا او بی گناه است یا گناهگار؟ دانیل با لباس غالبا سفیدش، شکل حرف زدنش و صدای باوقارش شمایل یک فرد مقدس را دارد و فراموش نکنیم که به زودی چهل ساله می شود و به سن کمال می رسد. او یک آدم معصوم و بی گناه است که به زندان افتاده برای جرمی که مرتکب نشده و این اولین دریافت تماشاگر از اوست (نویسنده جواب قاطع به شک ما و حل معما نمی دهد). بنابراین فصل اول با دنبال کردن این پیرنگ خاتمه می یابد. 

اما این وضع چندان دوام نمی آورد و اینجاست که بخش دوم سریال خودش را نشان می دهد اینجاست که همه چیز دو قطبی می شود یا طرف ما هستید یا طرف آنها! در بخش دوم که با اپیزودهای فصل دوم سریال آغاز می شود همه شخصیت های سریال شروع به موضع گیری در برابر دانیل می کنند، کلانتر، سناتور، پلیس، برادر ناتنی دانیل، شواهد و قراینی عکس آنچه منجر به آزادی دانیل شده و غیره در یک طرف ماجرا قرار می گیرند و خانواده و زن برادر ناتنی دانیل و بقیه در طرف دیگر که او را بی گناه می دانند و طرف دانیل هستند. هر کدام از شخصیت ها با موضع گیری که در برابر دنیل می گیرند کاراکتر خودشان را نشان می دهند و از این جنبه سریال تبدیل به موشکافی جامعه شناختی از شهری می شود که ساکنانش تعصبات بسیاری را در درون خودشان دارند و حالا زمان آن رسیده که آن تعصبات و عقده های درونی شان را نشان دهند. دانیل که در زندان وقتش را به کتاب خواندن گذرانده تنها آدم فرهیخته ای است که در شهر می بینیم، تنها آدمی که خشم خود را فرو می خورد و در مواجهه با تشرها و تمسخرها و متلک های برادر ناتنی اش برخوردی سزاوار او انجام می دهد، و اجازه می دهد دیگران با او برخوردی را که می خواهند داشته باشند. در واقع دانیل در بخش دوم سریال تبدیل به ناظری می شود تا هر آدمی درونیات خودش را بیرون بریزد و آنچه هست را نشان دهد. محل زندگی دانیل شهری است که همه آدم هایش کم و بیش به رستگاری و تطهیر نیاز دارند، اما چشم هایشان را بسته اند و با قربانی کردن دانیل سعی دارند همه چیز را خاتمه بدهند.

rectify31nama.jpg

بخش سوم سریال نیز بخشی است که در لابه لای دو بخش قبلی خودش را نشان می دهد بخشی که مربوط به تجربه و تجربه کردن های دانیل از دنیای بیرون است، دانیل هر چه از دنیای بیرون می داند منحصر در کتاب هایی است که در زندان خوانده است، اما حالا در تجربه دنیای بیرون باید به سفر برود و بر روی سبزه ها بخواند و در زیرشیروانی خانه شان دنبال چیزهایی بگردد که در این مدت از او دریغ شده است و آخر سر به قدری واقع بین باشد که بتواند همه آن آت و آشغال های 20 سال پیش را بیرون بیندازد. اما این درو ریختن وسایل گذشته، دلیلی نیست که بتواند به وسایل جدید وابسته شود و سرسپرده تکنولوژی ای شود که اکنون بر مردم حکومت می کند و آنها را از تجربه کردن واقعی دنیای بیرون محروم کرده است. چرا که برای تجربه کردن واقعی باید کمی حس کنجکاوانه کودکانه در خود داشت و در عین حال توانست آن را از قالب حس صرف خارج کرد و به وادی تعمق و فکر رسانید، اما دنیای پیرامون دانیل خواسته یا نخواسته دارد خودش را همه این ها تهی می کند بزرگترها دیگر چیزی را تجربه نمی کنند خواهر دانیل به قدری در ماجرای دانیل درگیر بوده که نمی تواند به راحتی در فروشگاهی که استخدام شده با مردم ارتباط برقرار کند و یا مادرش به قدری بی روح و افسرده است که در ارتباطش با شوهرش (که همیشه انعطاف از سمت اوست) و بچه هایش دچار مشکل است. حالا دانیل تازه از زندان آزاد شده قرار است این بخش تهی شده اطرافیانش را هم پوشش بدهد و به نوعی آنها را از نوعی رخوت بیرون آورد (تعویض آشپزخانه و یا حتی به سر کار رفتن خواهرش را در نظر بگیرید).

با این حال هر چه به سر دانیل می آید خیلی هم مهم نیست، هر چه باشد او تنهاترین فردی است که می تواند تصمیم درست را در مواجهه با مشکلات بگیرد و خودش می تواند با لحاظ کردن همه جوانب و شرایط پیرامونش تعیین کند که بی گناه است، یا اعتراف کند که گناهگار است و هانا را به قتل رسانده است.

سریال تطهیر می تواند دو دسته تماشاگرها را راضی کند هم آنهایی که به دنبال معما و هیجان حل معما هستند و هم آنهایی که دوست دارند با دیدن سریال به موضوعاتی فراتر از معما و هیجان فکر کنند.

مشخصات سریال تطهیر (Rectify)

طراح و کارگردان: ری مک کینان

بازیگران: ادن یانگ، ابیگیل اسپنسر، آدلاید کلمنس

محصول: ساندنس تی وی، دو فصل شانزده اپیزود

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید