سی و یک نما - ده تصویر از نمایش "داشآکل به گفته مرجان" -قسمت اول- کاری از استاد بهرام بیضایی با حضور مژده شمسایی که در برکلی کالیفرنیا روی صحنه رفت را ببینید.
سی و یک نما - بهرام بیضایی سینماگر سرشناس ایرانی در دو شاخه کارگردانی و نویسندگی برای عضویت در آکادمی اسکار دعوت شده است. او یکی از ۸ نفری است که امسال در بیش از یک شاخه به عضویت آکادمی درآمده است.
سی و یک نما - در طول چهل و دو دوره از جشنواره فجر فیلمهای بسیاری از نگاه داوران دور ماندند که بعضی از این فیلمها از ماندگارترین آثار سینمای ایران هستند که در گیشه نیز موفق بودند و بعضی همچنان مهجورند.
سی و یک نما - هر سه بازیگرانِ بینظیریاند اما یقینا درخشش آنها بدون شانس حضور مقابل صحنه و قاب "بهرام بیضایی" متبلور نمیشد. پروانه معصومی، سوسن تسلیمی و مژده شمسایی در فیلمهای کارگردان فاخری که اگر به بازی بازیگرش مطمئن میشد، او را رها نمیکرد. انگار که برای او و با تصویر او مینوشت و میساخت.
پنجم دیماه سالروز میلاد بهرام بیضایی بزرگ است که هشتاد و پنج ساله میشود و بهانهای تا در قاب پوستر فیلمهایش بار دیگر حسرت مهاجرت وی را بخوریم.
هنوز منتظریم برای تماشای فیلم دیگری از او...
شاید...وقتی...دیگر!
سی و یک نما - انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در پیامی به مناسبت روز ملی سینما به بیان برخی آسیبهایی که در سالهای اخیر به سینمای ملی وارد شده است، پرداخت.
سی و یک نما - با یک مثال شروع می کنم؛ سریال "پوست شیر" برادران محمودی با استقبال بسیار رو به رو و دنبال میشد. یک سریال خوش ساخت، خوش ریتم با بازیهای خوب. تا به قسمتهای پایانی رسید. حالا اینکه پایان قصه همین بود یا خیر را میشود حدس زد، اما به هر حال این سریال، بیتوجه به کلیدهایی که قصه به ما میداد و شخصیتهای محوری که باید در پایان سریال امضایی داشتند اما رها شدند، به پایان رسید و موجب شد تا به شکل غیرمنتظره ای کل سریال در مدت زمان کوتاهی از حافظه مخاطبش فاصله بگیرد. این اتفاق در مورد خیلی از فیلمها و سریالهای ایرانی دیگر هم افتاده و یقینا میافتد.
اما در یک پایانبندی درست؛ مثلا "شاید وقتی دیگر" بهرام بیضایی حتی عنوان فیلم هم با پایان آن همخوانی دارد. (البته که بهتر بود "دائی جان ناپلئون" ناصر تقوایی را مثال میزدم که چون اقتباس بود به نظرم آمد، مثال بهجایی نیست).
در سالهای اخیر، بعضی از سناریوهای ایرانی با راه فراری به نام "پایان باز" آشنا شدهاند و از آن وام گرفتند بدون آنکه بدانند، یک پایان باز درست و حساب شده، مفهوم خاص خودش را دارد و گاه انتخاب آن سخت تر از یک پایان کامل است.
برای مثال ما در "جدایی نادر از سیمین" نباید بدانیم که "ترمه"، سیمین را انتخاب میکند یا نادر را. این پایان باز، شاهکار است تا ما بارها و بارها قصه را با خود مرور کنیم و در کنار ترمه تصمیم بگیریم با پدرش بماند یا با مادرش. پایان باز؛ ناتمامی قصه نیست، بستری است برای تفکر و گاه تخیل.
از طرفی پایانبندیهای بیچارچوب مثل به هم زدن یک بازی است که کُل آن را مخدوش میکند. چه پایان خوش باشد و چه تلخ.
این معضل بزرگ سناریو در بیشتر فیلم و سریالهای ایرانی موجب شد تا چند پایانبندی خوب که یک سایت خارجی (Filmatic) کنار هم گذاشته و نظر دنبالکنندگان را در مورد بهترین پایانبندی جویا شده را مرور کنیم.
سی و یک نما – فیلمهایی که در سینمای ایران با محوریت زن ساخته شده کم نیستند. آثاری که تلاش میکنند شخصیت و درون یک زن را به تصویر بکشند. در ادامه به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن، دوازده فیلم از سینمایی ایران را انتخاب کردهایم که هر یک دقایقی از زندگی زنان ایرانی را به تصویر کشیده است.
سی و یک نما – به مناسبت روز مادر، ده فیلم مهم از سینمای ایران را با مضمون مادر انتخاب کرده ایم، که در آنها مادران نقش پر رنگی داشته اند. با سی و یک نما همراه باشید.
هما گویا / سی و یک نما - خنده اش را نمی دیدیم. جدی بود با کلامی نافذ و اکسون هایی که روی کلمات می گذاشت تا تاثیر بیشتری داشته باشند. کارگردان ها خیالشان راحت بود از نقشی که به او می سپردند و اگر در شخصیت یک گدا هم ظاهر میشد، باز هم مقتدر بود. او دنیای بازیگری را با یک چشم میدید. چشمی که پشت عینک تیره اش پنهان می شد و نگاه، چه جایگاه مهمی در بازیگری و انتقال حس دارد که او بی نگاه هم با بازی فاخرش تا اعماق وجود مخاطب نفوذ می کرد و در نقش های عمدتا منفی اش همیشه یک قهرمان بود.
سی و یک نما - پادکست «سینما، خاطره» این هفته با بررسی فیلمسینمایی «رگبار» از رادیو سوینا پخش میشود.