نمایش موارد بر اساس برچسب: من اسکار هستم

سی و یک نما - "من اسکار هستم" کاری از محمدرضا ستاری برگرفته از داستان کوتاه "اسکار و بانوی صورتی‌پوش" نوشته اریک امانوئل اشمیت نام نمایشی است که این روزها روی صحنه تماشاخانه پالیزمی رود.اسکار در بیمارستان بستری شده است.او دچار بیماری عجیبی است که موجب خوابی طولانی است و طی این خواب با پرستار مامی رز آشنا می شود و با او به مدت ١٢ روز به دنیای افسانه ها می رود."مانی حق جو" گفتگویی با « ساغر عزیزی» بازیگر نقش پرستار مامی رز دراین نمایش داشته. ساغر عزیزی بازیگر توانمندی که او را با «معصومیت از دست رفته »داود میرباقری شناختیم و در نقش "فرح دیبا" ملکه پهلوی در«معمای شاه »محمدرضا ورزی به شهرت رسید.

 


*چقدر با قصه "من اسکار هستم " و نقشتون در این نمایش ارتباط گرفتید و یا به عبارت دیگه چه چیز موجب شد تا این نقش را بپذیرید؟

در رابطه با سوال شما باید بگم که چند کار و نمایش نامه به من پیشنهاد شد که یکی دوتا از اونا الان در حال اجرا هستند و یکی دوتا ی دیگه هم برای حضور در جشنواره بودند اما دربین متن ها این متن (من اسکار هستم ) بود که توانست منو به خودش جذب کنه. درباره فرشته ها و خدا و اتفاق های مثبتی که برای انسان ها می افته، بعد از ایمان و توکل و بعد از امید و همینطور بعد از پذیرش واقعیت های زندگی که این ها در دیالوگ های نمایش هم هست به من حس خوبی می دادو نکته مهم دیگه اینکه گروه جوان و پر انرژی این کار هم منو برای انتخاب جذب کرد.

*به نظرتون کدوم قشر از جامعه می تونن مخاطبین این نمایش باشند؟

به نظرم لزوما قشر خاصی رو شامل نمیشه و از نظر من دست و پنجه نرم کردن با بیماری، اتفاق عجیب و غریب نیست ، در حقیقت این واقعیتی است اجتناب ناپذیر که برای هر قشری اتفاق می افتد .هر خانواده ای غنی و فقیر میتواند خدایی نکرده تجربه کند و بنابراین فکر می کنم این نمایش برای همه اقشار جامعه مناسب است و باورپذیر. کاری که در عین دراماتیک بودن می تواند امید بخش باشد و من به همه افراد جامعه دیدن این نمایش را پیشنهاد میکنم.

*مایلید در مورد موضوع و درام نمایش و حستون نسبت به اون بیشتر بگید؟

 (با اینکه  بیرون گود حرف زدن راحت است) واقعیت این هست که به نظر من همه اتفاق ها و چالش های زندگی در واقع به زندگی معنا می دهد و اگر ما بتوانیم به خدا ایمان داشته باشیم و توکل کنیم  و به چشم تجربه به هر چالش نگاه داشته باشیم، اونوقت رد شدن از کنار این چالش برامون راحت تر میشه و راحت تر میتونیم اون دغدغه را به سرانجام برسونیم و نتیجه مدنظرمان را بگیریم. از دیدگاه من خداوند مهربان تر از این هست که از سر جبر چیزی رو به بنده خودش تحمیل کند . ممکن هست که از این نظر این چالش ها را در زندگی قرار دهد تا به زندگی معنا ببخشد.

اجازه بدید مثالی بزنم.یکی از آشنایان خود من که از بیماری دیابت مهار نشده ای رنج می بردن و من هم این رو می دونستم که روزهای پایان عمرشون رو سپری می کنن و از این مساله مطلع بودم که فرزندان این عزیز تمام مواد خوراکی شیرین و مضر رو از ایشون منع کرده بودن (با خنده)، من یواشکی برای ایشون بستنی می خریدم که خوش حالشان کنم. بعد از اینکه فوت کردن تردید کردم و از دکتر ایشون پرسیدم که آیا ممکنه من به خاطر بستنی که یواشکی برای ایشون می خریدم مقصر باشم؟ دکتر گفت که اتفاقا کار خوبی کردی در روزهای آخر حداقل خوش حالش کردی. اگر واقعا اینجوری به قضایا و بیماری ها نگاه کنیم و بدونیم که واقعا مرگ و زندگی دست خداوند هست می تونیم مثل من با این عقیده که حداقل میشه در روزهای آخر یک فرد، خوشحال کرد (البته این معنای پرهیز نکردن نیست) نگاه دیگه ای به زندگی داشت. یعنی همون چیزی که میشه در نمایش « من اسکار هستم» دید و لذت برد.

 در خود این نمایش مثلا ما می بینیم که پدر و مادر اسکار به جای اینکه فرزندشون رو درک کنن از اون وحشت زده هستن و جوری رفتار می کنن که توان مقابله با اون رو ندارن و تمام مدت گریه می کنن . شاید فرزندشون می خواست یک روز با پدر و مادر توی پارک بازی بکنه. شاید دلش می خواست همینطوری که بیمار هست توی اتاق خودش باشه. خب اگر همه این ها رو درک کنیم اونوقت زندگی رو به خودمون و اطرافیانمون آسان تر می گیریم و اگر در جهان کسی بر این باور باشد که زندگی خود و اعضای خانواده اش در اختیار خودش هست به نظرم کوچک مغزی است

نظرتان در رابطه با اختصاص بخشی از سود نمایش که به بیماران خاص تعلق می گیره چیه؟

خیلی عالیه !!به نظر من اسم تهیه کننده اینکار را باید توی گینس ثبت کرد و این اختصاص دادن بخشی از سود نمایش به بیماران خاص بسیار ستودنی است. یک پسر 17 ساله که قطعا حمایت خانواده اش هست که فردی را به این مرحله می رسونه. پسری بسیار جوان ،خوب، کم حرف ،مودب و با اراده که خوب میبینه و خوب گوش میکنه . اینکه سرمایه گذاران شخصی و مستقل، برای تیاتر سرمایه گذاری میکنن (که امیدوارم این کار مورد استقبال قرار بگیره)، اتفاق خوبی است که بچه های جوان باید به دست بیاورن .هنر به ویژه تیاتر همیشه محجور بوده و هست و عدم حمایت موجب دوری همین تهیه کننده های بخش خصوصی می شود و بزرگترین ضربه را به هنر و تیاتر می زند.

نویسنده، طراح و کارگردان: محمد رضا ستاری

بازیگران: ساغر عزیزی، عباس خداوردیان، محمد سیاه پوش، آیدا جعفری، امید رضایی، حامد نظامی، سپیده علی محمدی، نادیاشریف زاده، محمدرضا علیپور، عاطفه غلامپور، پریا پیرزاده، مهدی افشاریان، راضیه اسدی، پروا محزون، لاله مرزبان، نرگس شهر جردى‌، محمدرضا ستاری

تهیه کننده: سیدعمادعامری

دستیارکارگردان: محمدحسین افتتاحی

مدیر پروژه: پگاه آذر کمان

مدیرتولید: مسعودعابدی

مدیر صحنه: محسن طحانی

منشی صحنه: شباهنگ افتخاری

طراح گریم یاسمن نقشی تبریزی

طراح صحنه و لباس: پگاه آذر کمان

طراح صدا: علیرضا حسن لو

دستیارصدا: مهردادحسین زاده

عکاس: هدیه تهرانی، مبینا ستوده نیا، عطا برازنده

طراح نور: پدرام رضوانی

روابط عمومی: گروه مربع١١، فرزانه انصاری

منتشرشده در تئاتر