سی و یک نما - مهتاب کرامتی روز گذشته در یک پست اینستاگرامی از یونیسف کنارهگیری کرد. او تصویری از دست نوشته خود به روی سربرگ کاغذی صندوق کودکان سازمان ملل با این محتوا منتشر کرد: «من مهتاب کرامتی همیشه جایی بودم که بتوان برای کودکان کاری کرد. کنارهگیری خودم را از یونیسف اعلام میکنم.»
بعد از آن واکنش و انتقاد صریح و تندی از سوی دیگر بازیگر مطرح سینمای ایران، هنگامه قاضیانی نسبت به او وارد شده بود و او را با توجه به منصبش به عنوان سفیر یونیسف به اهمال و کم کاری در مورد وضعیت کودکان در وقایع اخیر متهم کردد.
قاضیانی خطاب به کرامتی چندین استوری دیگر منتشر کرد و نوشت: «استعفا رو با ادبیات رسمی مینویسن، خطاب به سازمان، نه تو یه دفتر یادداشت سیمی یونیسف که تو شهر کتاب هم میفروشن. در پیج یونیسف حتی یک عکس از کودکان ایران نبوده و نیست.»
این موضوع اسم این دو بازیگر را که اتفاقا هم سن و سال هستند، به راس اخبار آورد.
سی و یک نما- خانم بوبانی را از نزدیک می شناسم. ریشه هایمان یکی است و باورهایمان نزدیک به هم. هم محله ای هم هستیم. هر دو در شهرک اکباتان. زن سختی است. دیر می جوشد اما وقتی نزدیکت شود، می توانی حتی از دور هم به رفاقتش تکیه کنی. اگر بازیگر نقش اصلی نمی شود نه به دلیل بینی عمل نکرده اش است و نه موی رنگ نکرده اش. شناسنامه اش را هم دستکاری نمی کند. اگر او نقش اول نیست چون ما بلد نیستیم قصه ای بنویسیم که نقش اولش بازیگری چون او بطلبد. شاید اگر بنویسیم هم طالبش کم باشد. بازی او را همیشه دوست داشتم اما در "خاک سرخ" بیشتر. من آن مادر جنگ زده را دوست داشتم و در آخرین سکانس بازیش در خاک سرخ بیشتر از هر گذاشتن و برداشتن حجابی به گردن رگ غیرتم در مورد وطنم و باورهایم حق دارد. موهای سفید بافته ی او اغواکننده نیست، شاید ساختار شکن باشد، اما اگر معترض هم باشد که هست اما نه دشمن است، نه فرصت طلب است و نه وطن فروش. پاسپورت هم نمی خواهد چرا که اهل از بورلی هیلز لیدر شدن نیست. او مریم بوبانی است. هم کُرد است و هم جنوبی. نمی خواهد " اهواز" را "احواز" بنویسد و نمی خواهد "زن"را "ژن". او حجابش را برداشت تا شما او را ببینید که اعتراض دارد، پرسش دارد و خشم دارد. او از آن دسته هنرمندانی است که ما به او بدهکاریم و نه او به ما. مایی که دل بدست آوردن بلد نیستیم. می گوییم مهسا امینی خودش فوت کرد، بی هیچ خشونتی. مریض بود. و این درد را بیشتر می کند. چرا باید یک دختر جوان با بیماری زمینه ای آنچنان در معرض استرس قرار بگیرد که بمیرد. می گوییم فلان دختر و فلان دختر خودکشی یا اووردز کرده، اما کدام بی انگیزگی و کدام خشم تا این اندازه آمار خودکشی را سرسام آور بالا برده؟ مریم بوبانی هم با چنین پرسش هایی روسری از سر برداشته.
سی و یک نما - دو روز پیش از این خبر فوت ناگهانی پسر بزرگ نسرین مقانلو بازیگر سینما و تلویزیون موجب شایعاتی پیرامون این اتفاق ناگوار شده بود که حالا روزنامه ایران جزییات این حادثه را شرح داده است:
سی و یک نما - مجلس یادبود امین تارخ، چهارشنبه ۶ مهر با حضور جمعی از هنرمندان و دوستداران او در مجتمع فرهنگی هنری پیامبر اعظم (ص) برگزار شد.
سی و یک نما – در سال های اخیر مرگ چهره ها بستری شده تا در فضای مجازی توانایی های قلممان را به رخ بکشیم. گاه خودمان را مطرح کنیم، گاه قصه ها و خاطراتی تعریف کنیم که خود آن عزیز از دست رفته به یاد ندارد و گاه عکس های دو نفره و چند نفره. شاید هیچکدام بد نبود اگر موقع تشییع و خاکسپاری او را تنها نمی یافتیم.
اما معمولا در وداع آخر جای خیلی ها خالی بود. جای آنها که باید می آمدند و البته جای بعضی که وظیفه داشتند که بیایند. مسیر بدرقه کوتاه شده بود تا فضای مجازی و این زنگ خطری بود برای عاطفه ها. اما امین تارخ و مرگ تاسف بارش انگار تلنگری شد که یکبار دیگر با خود بیاندیشیم که این آخرین انتظاریست که از ما دارد. قدردانی با حضور در مراسم آخر. یقینا اگر حس درونی خاصی نسبت به امین تارخ نبود، شاید این اتفاق باز هم نمی افتاد اما ای کاش ارتباطمان با هم، این روزها به واسطه قطع اینترنت مختل نمیشد و میدیدیم که هر که آمده گویی خود صاحب عزا است. یک مراسم دلی و آه های از ته دل. انگار که واقعا معصومیت از دست رفته است.
سی و یک نما - درگذشت امین تارخ و واکنش ها به این خبر تاسف بار و غیر منتظره، در همین چند ساعت اخیر نشان میدهد که او جایگاه ویژه ای بین مردم، اهالی سینما و هنر دارد. او که یکی از آغازگران کلاس و مدرسه بازیگری نیز بود و چهره های با استعداد بسیاری را به عالم هنر بازیگری معرفی کرد.
با هم ده نقش ماندگار او را مرور می کنیم.
یادش گرامی
سی و یک نما - او را در کودکي شناختم. بازيگر خوش چهره ي شيرازي که با سريال " شهر من، شيراز" آمد، مطرح شد و نويد حضور يک بازيگر خوب در حوزه سينما و تلويزيون را مي داد. انقلاب که شد بيشتر درخشيد، با مرگ یزدگرد. حضور در سربداران و ابن سينا وی را به ستاره اول تلويزيون بعد از انقلاب در ژانرهاي تاريخي بدل کرد.
و بعد پرنده خوشبختی سینما شد و....
صداي گيرا و پر نفوذش همچنان در گوشم طنين انداز است و دردي که رفتنش را برايمان غير قابل تصور مي کند.
سی و یک نما - فهرست نهایی بازیگران پروژه نمایشی-موسیقایی «هفت خان اسفندیار» به نویسندگی محمدرضا کوهستانی و کارگردانی حسین پارسایی منتشر شد.
سی و یک نما - از آن کارآکترهای متفاوت سینمای قبل از انقلاب بود. با موهای بلند، چشمان روشن، ریش و سبیل و شلوار جین اورکت کاسترویی. خوش تیپ و روشنفکر مورد پسند جوان های خاص.
بازیگر بود از «درشکه چی» که با همسرش هانیه زندی (ارغوان) بازی کرد تا «آرامش در حضور دیگران» و «علی کنکوری»، فیلم های معترض آن زمان.
اما شهرتش با نویسندگی و کارگردانی فیلم "همسفر" با بازی بهروز وثوقی و گوگوش شکل گرفت و با سریال پر مخاطب و متفاوت "طلاق" به اوج رسید. تیپ متفاوت او و ژیلا سهرابی (بازیگر و خواهرزاده علی حاتمی) با جیپی که در شهر می گشت و دنبال سوژه در قصه های طلاق بود، مُد روز سال ۵۶ و ۵۷ شده بود.
او قصد نداشت بعد از انقلاب از ایران برود و حتی فیلم "قرنطینه" را نیز ساخت اما به یکباره ممنوع الکار شد و مهاجرت کرد.
و در اوج توانمندی و جوانی یکی از سرمایه هایی بود که از دست رفت.و او که یک انقلابی بود، تبدیل به ضد انقلاب شد.
او مسعود اسدالهی بود که شب گذشته پس از یک دوره بیماری در سن ۷۸ سالگی درگذشت.
سی و یک نما - اسماعیل شنگله کارگردان، بازیگر، مترجم و از اساتید برجسته بازیگری در دانشکده هنرهای دراماتیک بر اثر ابتلا به کرونا در سن ۸۶ سالگی درگذشت.