سی و یک نما - شکار حلزون یکی دیگر از فیلم اولیهای حاضر در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر است که محسن جسور آن را کارگردانی کرده و آخرین نقشآفرینی زندهیاد حسام محمودی در سینما در این فیلم نقش بسته است.
سی و یک نما - صبح امروز جمعه ۱۵ اردیبهشت مراسم خاکسپاری "حسام محمودی" بازیگر جوان و توانا در میان اندوه هنرمندان و مردم برگزار شد.
سی و یک نما - حتی انگیزهای برای یک خبر بد هم نداریم. باور نمیکنید که خبر بد هم، دادنش انگیزه میخواهد؟! وقتی گفتگویش در همین چند روز پیش با خبرگزاری صبا منتشر شد، با خود حس عجیبی داشتیم. این جوانِ به قول خودش بچهی خیابان "ایران" چه بد بریده است!! چقدر فریاد دارد!ا فریادش را نشنیدیم، ساکت شد. سکوتی که از هر فریادی بلندتر است. حسام محمودی بازیگر خوبی که به حقیقتی تلخ رسیده بود، در یک بازی تخته نرد، آدمهایی برنده میشوند که خوب تاس میگیرند.
"غریب" با او چه کرد که اینطور غریبانه رفت؟؟
سی و یک نما - یکی از خواسته های قلبی زنده یاد علی انصاریان به گفته ی خودش این بود که روزی، فیلمی با بازی او در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر به رقابت بپردازد. او می گفت که تا فیلمی در جشنواره نداشته باشم، به عنوان مهمان در این رویداد شرکت نخواهم کرد. اتفاق افتاد و فیلم "رمانتیسم عماد و طوبی" وی را به خواسته اش نزدیک کرد. فیلمی که در آن بازی و نقش متفاوتی داشت و جدی ترین حضور او روی پرده سینما محسوب میشد. باز هم به گفته ی خود وی، برای نمایش این فیلم در جشنواره فجر روزشماری می کرد که صد افسوس کمی پیش از آن، در ناباوری همه ی ما بر اثر کرونا از دنیا رفت. اتفاق تلخی که فراموش نخواهیم کرد.
هما گویا / سی و یک نما- سال 1386 بود که با سریال «راه بی پایان» همایون اسعدیان مشتری شب های شبکه سه ی تلویزیون شده بودیم. سریالی که بیش از 90% بیننده داشت و در کنار ستاره های شناخته شده مارا با بازیگران جوانی آشنا کرد که به واسطه ی همین سریال مشهور و محبوب شدند. بازیگران جوانی چون "هومن سیدی" ، "آزاده صمدی" و "بیتا سحرخیز" که در کنار آتیلا پسیانی ، فرهاد اصلانی ، مهرداد ضیائی، محبوبه بیات و البته "مهران رجبی" که خوش درخشیدند و اسعدیان این فرصت را به آنها داد تا به عنوان بازیگران اصلی در مجموعه ای جوانگرا هنرنمایی کنند.
هما گویا(سی و یک نما) – گوئی این روزها در سینمای ما باب شده است که اول بازیگرها را به تعداد زیاد و از میان سوپر استارها انتخاب می کنیم و بعد برایشان قصه می نویسیم و لاجرم این تعدد شخصیت ها از داستان بیرون میزند وموجب می شود تا مخاطب سردرگم میان پیرنگ و خرده پیرنگ ها ،فیلمی ببیند که بازی ها خوب است اما بیشترشخصیت ها را تا آخر هم نمی شناسد.