یکشنبه, 22 آذر 1394 00:48

ای کاش "شهرزاد" قصه اش را روی آنتن تلویزیون می گفت / چطور مسیر زاینده رود "حسن فتحی" را به شبکه نمایش خانگی برد

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
ای کاش "شهرزاد" قصه اش را روی آنتن تلویزیون می گفت / چطور مسیر زاینده رود "حسن فتحی" را به شبکه نمایش خانگی برد ای کاش "شهرزاد" قصه اش را روی آنتن تلویزیون می گفت / چطور مسیر زاینده رود "حسن فتحی" را به شبکه خانگی برد

هما گویا (سی و یک نما) –یک خانه ی قدیمی در محله پامنار، آخرین باری بود که حسن فتحی را دیدم. سکانس آخر سریال "در مسیر زاینده رود" و حواشی به نظر من کاملا مغرضانه ، تا رقیب های قدرتمند از میدان به در شوند وآنتن تلویزیون بشود سه پایه ای برای ثابت نگه داشتن دیش ماهواره تا به جای "میوه ممنوعه"یکی از شاخص ترین سریال های ایرانی، "عشق ممنوع" ترک را دنبال کنیم.

خدمتتان عرض می کردم که حسن فتحی را آخرین بار آنجا دیدم.سکانس عروسی بود و با مینی بوس هنرور ها را ریخته بودند وسط حیاط قدیمی یک خانه تاریخی. اون روز این کارگردان کارکشته اما دلشکسته را تازه از بیمارستان آورده بودند سر صحنه. زیر فشار حاشیه ها کارش به اورژانس و بیمارستان کشیده شده  وحالا بد جور بد اخلاق شده بود وگوشه ی پر عصبانیتش من را هم گرفت و گر چه به دعوت اسماعیل عفیفه آنجا بودم ،رنجاند وآنجا را ترک کردم. فتحی هم آنقدر معرفت داشت که تماس گرفت و پیشنهاد داد تا وسیله بفرستد و من برگردم اما نشد.خیلی مایل بودم برگردم اما واقعا نشد. سریال نفس به نفس تولید و پخش داغ داغ روی آنتن رفت و تمام شد و خستگی به تن عوامل آن ماند و کهنه شد.حسن فتحی هم دیگر سریالی نساخت. باز هم محرم آمد و باز هم "شب دهم" باز پخش شد و باز هم مخاطب زیادی داشت، اما کسی نمی پرسید کارگردانی که چنین سریال هایی می سازد حالا کجاست!؟شاید روی "مدار صفر درجه!اصولا ما همینطوری هستیم، فراموشکار و از ما فراموشکارتر... مدیران تلویزیون.

مدتها بود دچار نوعی حساسیت شده بودم که هیچ آنتی هیستامینی جواب نمیداد. حساسیت ،حتی به دیدن پوستر سریال های شبکه خانگی پشت شیشه ی سوپر مارکت ها.

«قهوه تلخ» کامم را تلخ کرده بود و با «قلب یخی» یخ کرده بودم.شاهگوش که خب مناسب با سوپر مارکت راهش را می رفت و کاری هم به کار کسی نداشت و عده ای هم دنبال می کردند،«ابله» هیاهوی بسیار برای هیچ بود و با دیدنش به راحتی میشد احساس بلاهت  کرد  و در مورد«عشق تعطیل نیست» هم بهتر است هیچ چیز نگویم.

با مینی سریال «دندون طلا» کمی بد بینی را کنار گذاشتم وحساسیتم التیام پیدا کرد و با خود گفتم شاید بشود به این بیمار نیمه جان که شش سالی هست دارد جان می کند امید بست و اما با دیدن  «شهرزاد»

129082.jpg

قسمت اول را تصادفی دیدم و بعد قسمت ششم و بعد در به در دنبال قسمت های قبلی و بعد در یک روز ...

شنیدید می گویند :"فلانی سیگار با سیگار روشن میکند"؟  من هم DVD با DVDعوض می کردم و به واقع لذت می بردم.

یک سریال جذاب و خوش ساخت و گیرا با نگارش نویسنده بسیار خوب "نغمه ثمینی"و کارگردانی "حسن فتحی" و بازی های فوق العاده، میزانسن های عالی ، طراحی صحنه و لباس خوب ، فیلمبرداری قابل اعتنا و...و ...و.

اضافه کنم که بازی خوب یعنی همانقدر از بازی بزرگانی چون "علی نصیریان" لذت ببری که بازی باورپذیر "فریبا متخصص" در شهرزاد تو را به وجد بیاورد.بازی ها یک به یک بی نظیر.ترانه علیدوستی ، شهاب حسینی ، مصطفی زمانی، مهدی سلطانی و...فرصتی خوب برای احیاءابوالفضل پورعرب.

حال صد افسوس سریالی که انتخاب زمان دیدنش به دست خودمان است نمی تواند حریف خوبی برای رقابت باشد و ای کاش که این شهرزاد قصه هایش را روی آنتن برایمان می گفت.

کتایون کیخسروی در مقاله ای پیرامون این سریال به چند نکته اشاره کرده که به نظر قابل توجه است:

)متن کامل آن را می توانید در خبرآنلاین بخوانید(

نکته اول: با پخش سریال «شهرزاد» که به نظر می رسد با برنامه و استراتژی مشخص وارد این عرصه شده، سرانجام اولین نشانه های موفقیت در شبکه نمایش خانگی، سایر سریال سازان و شرکت های پخش و تهیه کننده ها را امیدوار کرد که می شود با ارائه یک کار با کیفیت و البته در نظر گرفتن تمام عناصر  موفقیت یک سریال شبکه نمایش خانگی  که مهمترین‌اش تکثیر و توزیع مناسب و منظم  دی وی دی هاست ،تمام ناکامی های قبلی  را یکجا کنار گذاشت و به اتفاقات مثبتی که می تواند تکانی اساسی به این راه جذب مخاطب بدهد، فکر کرد.

نکته دوم:تلویزیون ملی ایران که با افزایش تعداد کانال هایش و البته تغییرات جزئی سالانه در ارائه برنامه های متنوع  همچنان سعی دارد مخاطبان چند ده میلیونی اش را راضی نگه دارد، طی چهار پنج سال اخیر در مصاف با رقیب نه چندان قدرتمندی به نام "جم تی وی"  به راحتی عرصه را واگذار کرده و با وجود پخش سریال های متنوع  شکست را پذیرفته است .هر چند طبیعی است مدیران سیما حرفی از این شکست نزنند و  اصلا باخت را نپدیرند یا با تخریب کارهای  فوق العاده عامیانه و  ضعیف شبکه ماهواره‌ای مورد اشاره، خودشان را بالا بکشند اما  رسیدن به آمار واقعی متوسط تعداد مخاطبان این شبکه و سریال هایش در مقام مقایسه با سریال های تلویزیون خودمان نشان می دهد  برخلاف گفته مدیران جام جم آنها بازنده این بازی بزرگ بوده اند و به این راحتی ها هم نمی توانند شرایط بازی را تغییر دهند.

7wuvx1ioxkxmppdykooe3.jpg

نکته سوم: از نشانه های موفقیت شهرزاد حتی می توان به این نکته اشاره کرد که برای مخاطبان این سریال پرداخت  چهار هزار تومان برای تماشای هر قسمت  اصلا رقمی گزاف و غیر معقول به حساب نمی آید و بیشتر طرفداران شهرزاد معتقدند برای کار با کیفیت پرداخت چنین رقمی کاملا منصفانه است و تهیه کنندگان این کار می توانند اطمینان داشته باشند همه مشتریان از پرداخت این مبلغ برای تماشای  هر قسمت شهرزاد رضایت کامل دارند.

نکته آخر:البته هر چقدر که  شبکه نمایش خانگی پا بگیرد وکارهای موفق تری در این عرصه به دست مخاطبان برسد به همان میزان تلویزیون ملی زیر سوال خواهد رفت  و  میزان بی کفایتی اش بیشتر برای مردم روشن خواهد شد که چرا امثال حسن فتحی باید آنقدر از تلویزیون فاصله بگیرند که برای تماشای هر قسمت از یک سریال خوب و با کیفیت مجبور باشیم هفته به هفته پول بدهیم ودر تمام شبکه های تلویزیون دولتی  و رایگان خودمان سریالی که قابل تعقیب کردن باشد و بتوان به راحتی کیفیت درجه الف را برایش در نظر گرفت پیدا نمی کنیم ؟در کنار این ، موضوع بی اعتنایی مدیران جام جم به بخش بزرگی از جامعه هنری که پتانسیل فراوانی دارند اما صاحب خط فکری متفاوتی هستند پیش می آید که کوچ کارگردان ها،برنامه سازان  و تهیه کننده های قدرتمند از تلویزیون در همین سوال نهفته است.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید