گوهر خیراندیش، آتیلا پسیانی و کمال تبریزی داورانی بودند که ١٠٠ نفر را برای حضور در مرحلهی اولیه مسابقه برگزیدند و در نهایت بعد از پشت سر گذاشتن این مرحله، چهار گروه پنج نفره تحت نظارت و تعلیم حسن معجونی، رامبد جوان، شقایق دهقان و اشکان خطیبی قرار گرفتند تا برای حضورشان در مسابقه تلاش کنند.
از هر گروه قرار است یک نفر حذف شود و به این ترتیب مسابقه به بخش اصلی رسید...
حالا از آن بخش بی هیجان که مخاطب را از تماشای با دل و جان دور میکرد، تا این اجرا هائی که دیشب شاهد اولین گروه آن بودیم، فاصله است و این که یک کمدین خوب میتواند یک مدرس خوب هم باشد یا نه، تنها یکی از چالشهای خنداننده شو بود. یکی دیگر از مهمترین چالشهای این برنامه کنار گذاشته شدن افراد بود؛ جنبه و ظرفیت "کنار گذاشته شدن"، "انتخاب نشدن". اتفاقی که میتوانیم آن را به دیدگاه و رفتارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه هم تعمیم بدهیم و شاید انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز نمونهای بزرگ و فراگیر از همین چالش بود.
چهار گروه چهار نفره دیشب در حالی برنامهی خود را اجرا کردند که از کیفیت اجراهای قابل توجه هر کدام شگفت زده شدیم. نه اینکه اجرای آنها بی نقص باشد بلکه پیشرفتشان قابل تامل است، پیشرفتی از متن گرفته تا اجرا.
پیش بینی ها این بود که "حسن معجونی" در هدایت و آموزش یقینا سرآمد خواهد بود چرا که سال هاست از مدرسان مطرح حوزه نمایش است و پیش بینی دیگر اینکه سه مربی و مدرس دیگر بیشتر کمدین هستند و در اجرا تخصص دارند تا در آموزش اما چنین نبود. رامبد جوان و دیگر مربیان برای شاگردانشان سنگ تمام گذاشتند و البته برای محک مهارت خودشان. گرچه باز هم در این میان حسن معجونی با چهرهی عمدا غیر قابل نسوخ خود بر "معلم خوب بودنش" صحه گذاشت. حال چند نکته برای مرور وجود دارد و اینکه چرا باید در این مسابقه چالشی شرکت کنیم:
نکته اول -میشود از دل سوژههای مردمی برنامهسازیهای فوقالعادهای صورت بگیرد که مخاطب را به تماشا و مشارکت وادار کند و تمرینی باشد برای درست انتخاب کردن.
نکته دوم - در همهی دنیا استند آپ کمدینهایی هستند که کاری بیشتر از جوک گفتن و تقلید صدا انجام میدهند. برنامه برگزار میکنند بلیت میفروشند و مردم را به خنده و لحظاتی خوش میهمان میکنند. شاید وقت آن رسیده که در ایران هم این اتفاق با کلاسی متفاوت و بالاتر اتفاق بیفتد و خنداننده شو میتواند بهترین سر آغاز برای آن باشد.
نکته سوم : برنامههای تلویزیونیای که در کنار جذابیتهای ساخت و سرگرمیِ مخاطب، اهداف دیگری چون آموزش، همراه کردن مردم، تشویق به مشارکت و فعالیت و... را نیز در خود جای دادهاند ارزشی والاتر و تاثیرگزاری بیشتری دارند.
و نکته آخر - فرهنگ سازی زمانبر است و نیاز به تلاش و پیگیری مستمر و خلاقیت دارد. خلاقیت از دل همین همراهی ها صورت می گیرد و همراهی سبب دلبستگی می شود تا جائی که با حس همذات پنداری کم کم گوئی خودمان در این مسابقه به رقابت می پردازیم. درست مثل طرفداران تیم های ورزشی با این تفاوت که این بار توپ زیر پای ماست.