شنبه, 26 ارديبهشت 1394 13:55

چند نکته که موجب می شود تا "شمعدونی" سروش صحت گل نکند

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
چند نکته که موجب می شود تا "شمعدونی" سروش صحت گل نکند چند نکته که موجب می شود تا "شمعدونی" سروش صحت گل نکند

هما گویا (سی و یک نما)– سروش صحت از آن دسته آدم هائی است که علاوه برلذتی که از کارها و قلمش می بریم، برای شخصیتش هم ارزش خاصی قائلیم، به او احترام می گذاریم ، از حضورش در هر جایگاهی استقبال می کنیم و روی موفقیتش تعصب داشته و داریم. آنقدر که همین حالا هم منتظریم تغییرانی در شمعدونی پیدا شود تا نگاه ها را نسبت به این مجموعه که امتیاز خاصی در کارنامه ی او ندارد، تغییر دهد. گفتنی است که تا اینجا هم شمعدونی از سریال های پر مخاطب تلویزیون بی رونق این سالها  است و نکات مثبتی از جمله بازی های خوبی که در میان قصه ای کمرنگ گم  شده از ویژگی هائی است که بیننده را به دیدن شمعدونی ترغیب می کند...

اما ایراد سریال شمعدونی که از پتانسیل بسیاری برای موفق بودن برخوردار است در چیست؟ بی مناسبت نیست که به چند نقطه ضعف این مجموعه اشاره ای کوتاه داشته باشیم:

نکته اول: تجربه ی سالها سابقه ی سریال های شبانه نشان داده که بهتر است فاصله ی بین تولید و پخش این دسته سریال ها به هم نزدیک باشد. شاید به فاصله ی چند قسمت. اینطور نبض مخاطب در دستهای سازنده و عوامل آن است که می توانند خیلی زود و هوشمندانه نقاط ضعف را تشخیص داده و رفع کنند و بر عکس نقاط قوت را در راس کار قرار دهند.

نکته دوم: در یک سریال ملودرام می شود پیش بینی کرد که داستانگویی تا چه زمان می تواند بدون افتادن ریتم سر پا بماند و مخاطب را هم مشتاق نگه دارد اما در سریال طنزی که طرحی دو خطی دارد و از تعلیق خاصی برخوردار نیست چنین تصمیمی ریسک محسوب شده و موجب کندی ریتم سریال می شود، در حالی که ریتم تند مهمترین برگ برنده یک سریال طنز است. و البته داستانک هائی که سوژه ای مقطعی برای زنگ تفریح مجموعه است بسیار مهم و قابل اعتناست.

seryal_Shamdoni_sorosh_sehat_1.jpg

نکته سوم: عدم وجود داستانک ها در فیلمنامه شمعدونی بسیارمشهود است و به همین دلیل بیننده بعد از هر قسمت احساس می کند که هیچ اتفاق خاصی که بخواهد پی گیر آن باشد نیفتاده و اگر هم شاخه ای به قصه ی اصلی داده شده آنقدرضعیف و کمرنگ وابتراست که نقش خاصی در روند قصه ندارد. درست مثل قصه ی صاحب گربه ی مرده که خیلی بی ربط وارد قصه شد و از آن بی ربط  تر هم از داستان حذف شد. کاملا سر هم بندی شده و بی منطق حتی برای یک کار فانتزی که شمعدونی اصولا طنز فانتزی نیست و قرار است کاملا نقدی اجتمائی باشد و جامعه شناسانه با محور خانواده که متاسفانه تصویری که از خانواده می بینیم خیلی باور پذیر نیست.

نکنه چهارم: حسن معجونی را دیگر نمی توان بازیگر تئاتر معرفی کرد .گر چه او هنوز هم بیشتر اهل تئاتر است و از خانواده تئاتر. اما آنهائی که اهل پیگیری صحنه و نمایش  هستند نگار عابدی و رویا میرعلمی را به خوبی می شناسند و می دانند که از حرفه  ای ترین و بهترین بازیگران زن تئاتر ایران محسوب می شوند که مدتی است به سینما و تلویزیون آمده اند (عموما در شخصیت های جدی ظاهر می شوند.)

seryal_Shamdoni_sorosh_sehat_5.jpg

در کنار اینها دیگر بازیگران شمعدونی نیز بسیار در ایفای نقششان موفق هستند محمد نادری ( که کارآکتری شبیه دکتر نیما افشار دارد) و عرفان برزین ( بازیگر خردسال )که این دو ستاره های شمعدونی به حساب می آیند همراه با بازی زیر پوستی  امیر کاظمی ( سعید ی که دغدغه های بحران جوانی او را درک نمی کنند و هیچکس حتی علامت ورود ممنوع اتاقش را نمی بیند ) و همچنین ویدا جوان ، آتنه فقیه نصیری و پیشکسوتی چون محسن قاضی مرادی همگی شخصیت هائی هستند که می توانستند حرف های بسیاری برای گفتن داشته باشند اما قصه ای نیست که بتواند توانائیهای آنها را به چالش بکشد و به درستی از آن بهره بگیرد.

نکته پنج: خدا را شاکریم که خردسالان زیر هفت سال دارای صنف نیستند (احتمالا به این دلیل که هنوز سواد ندارند) وگرنه حتما اعتراض می کردند چرا که بین با نمک بودن، با هوش و حاضر جواب بودن  و یا حتی لوس بودن یک بچه با بی ادبی فاصله ای در شمعدونی گذاشته نشده و در بعضی از قسمت ها ما با بچه ی بی ادبی مواجه می شویم که مخاطب شخصیت "عرشیا" را پس میزند و صد حیف از این استعداد دوست داشتنی و شیرین که به کمک کارگردان و پارتنرهایش در این مجموعه دوربین را از یاد می برد و به جای بازی زندگی می کند.

seryal_Shamdoni_sorosh_sehat_3.jpg

وجود کمدینی مثل قدرت الله ایزدی و ابتکار شوخی با دولت مردان و افراد با نفوذ هم یکی دیگر از فرصت های طلائی بود که سروش صحت در این سریال به راحتی از دست می دهد. هر چند اگر در قسمت های بعدی دوباره این کارآکتر را به قصه اضافه کند. اگر متن خوبی برایش در نظر گرفته نشود باز هم یک مهره ی سوخته در شمعدونی محسوب می شود.

تنها کارگردان سریال های طنز که بیاد می آورم  رضا عطاران است  که می تواند فاصله بین قصه تا تصویر را تنظیم کند اما بیشتر طنز سازان ما نیاز به مدیومی دارند که مثل تنظیم آهنگ با شعر این دو وجوه اصلی یک پروژه را پیوند دهند. به یک مدیوم مثل پیمان قاسمخانی نیاز دارد که علاوه بر نوشتن می داند که از روی کاغذ تا جلوی دوربین چطور باید پر شود . اتفاقی که در ساختمان پزشکان، پژمان و کارهای قبلی مهران مدیری می افتاد و حالا خلا کسی مثل او در کارهای مدیری و صحت  کاملا حس می شود.

و نکته ی آخر اینکه برای یک سریال کم لوکیشن (که از خصیصه های طنز تلویزیونی است)، پر دیالوگ که طنز کلامی آن به طنز موقعیت می چربد و در یک روز می توان تایم بالائی برداشت کرد، وقتی مدت تولید طولانی می شود، به کار لطمه ی زیادی میزند. شاید یکی از دلایل آن اینکه سلیقه ی مردم این روزها بسیار متغیر شده است.

و در انتها دوباره اشاره می کنیم که سروش صحت بازیگر، نویسنده و کارگردان بسیار خوبی است که می تواند باز هم کارهائی ماندگار و دیدنی داشته باشد.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید