نمایش موارد بر اساس برچسب: اکرم محمدی

 هما گویا - فریماه فرجامی از خانه هنرمندان تشییع شد. او خیلی وقت بود که مُرده بود و شاید خیلی وقت بود که خودش را کشته بود! اما جالب اینکه از جایگاه او به عنوان بازیگر برجسته کم نشد و این تنها شانسی است که در حرفه‌ی بازیگری آورد و لیاقتش را هم داشت. حالا تشییع می‌شد بعد از بیست سال.

بعضی در حقش جفا کردند، فریدون جیرانی و پخش مصاحبه ضبط شده‌اش با فریماه فرجامی در هفت، داریوش مهرجویی و استفاده از فریماه فرجامی برای حضوری بی دلیل در " لامینور" که گرم کردن تنور اکران فیلمش شود و گرم هم نشد، رضا درمیشیان" و به اشتراک گذاشتن آخرین جشن تولد او که سرخوشی می کرد اما سرخوش نبود و البته هر رسانه‌ای که عکس‌های چند سال اخیر فرجامی را به نمایش گذاشت.

مراسم تشییع او یک ویژگی خاص داشت، آنهایی که از او خاطره داشتند با جان و دل آمده بودند. معشوق آفاق آمده بود، آبجی کوچیکه‌ی ماه‌منیر آمده بود، آخ که امین تارخ نیامده بود و چقدر جایش خالی بود از لوکیشن "مادر” تا لوکیشن"سرب".

اما بازیگران جوان نبودند. درست است که او را از نزدیک نمی‌شناختند و از او خاطره‌ای نداشتتد، اما فیلم‌هایش را هم ندیده بودند؟ هرگز از توانایی‌های او در بازیگری وام نگرفته بودند؟

رفقای "خوش قلم" کجا بودند؟

مرضیه برومند در میان کلامش چیزی گفت که دلم لرزید. راست می‌گفت:

برومند گفت: فریماه فرجامی از نسلی است که همیشه کنار مردم بودند. روسری سر کردند و نقش کارگر کارخانه رب را بازی کردند. مقنعه سر کردند و نقش همسر و کارمند را بازی کردند. چادر سر کردند و نقش مادر و همسر شهید را بازی کردند. این‌ها در قلب مردم ستاره هستند. ما سیاسی نیستیم ولی همواره با مردم هستیم.

اشاره خانم برومند تلنگری است. بازیگرانی که برای جلوی دوربین رفتن، باید به جای زیبا شدن، زشت می‌شدند و فریماه فرجامی که برای بعضی از فیلم‌ها باید خوشرنگی چشم هایش را با لنز می‌پوشاند.

ببینیم امروز چه خبر بود:

منتشرشده در سینمای ایران
سه شنبه, 15 آذر 1401 23:24

مادر علی حاتمی همان "ایران" ماست

سی و یک نما - انتخاب هوشمندانه کاراکترها در فیلم "مادر" ویژگی خاص ساخته علی حاتمی بعد از سوته دلان است. کاراکترهایی بسط داده شده از اقشار مختلف جامعه. مادر که گویی نماد "ایران" است و فرزندانش که نماد "مردم ایران".

منتشرشده در سینمای ایران

هما گویا (سی و یک نما)- در ایران بازیگر زن مثل بازیکن فوتبال می مانند که بعد از دهه سوم زندگی گاه مجبور میشود چهار گوشه زمین را ببوسد، کفش ها را آویزان کرده و خداحافظی کند چرا که در فیلمنامه های ایرانی قصه ها را جوان ها می سازند و میانسالی و پیری اکساسوآر صحنه اند. 
بازیگران زن ایرانی با بالا رفتن سنشان کم کم بازار کارشان کساد می شود، یا خود قبل از اینکه کم کار شوند، بازیگری را کنار می گذارند، یا کنار گذاشته می شوند و البته هستند معدودی از آنها که می مانند و از حقشان که ماندنست دفاع می کنند و توانائی شان را به رخ می کشند.
اما عده ای هم هستند که صورت مسئله را پاک می کنند، زیر تیغ انواع جراحی ها و یا شگردهای زیبائی می روند، سنشان را کتمان می کنند و بدون آنکه متوجه باشند بازنشستگی را زودتر از موعد به خود تحمیل می کنند. گاه انقدر تحت فشارند که متوجه نمی شوند با وجود داشتن فرزند 27ساله، جشن تولد چهل سالگی گرفتن طنز تلخی است.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما- اکرم محمدی گفت: آنقدر کارهایی که در سینما و تلویزیون ساخته می‌شود، ضعیف است که ترجیح می‌دهم فعالیت بازیگری نداشته باشم.

منتشرشده در سینمای ایران