سی و یک نما – دفتر موسیقی وزارت فرهنگ با انتشار متنی از دستاندرکاران برنامه «خودمونی» خواست تا نسبت به اشتباه مرتکب شده درباره اجرای یکی از قطعات مرحوم بخشی توسط یکی از شرکتکنندگان اعلام برائت کند. آریا عظیمینژاد، آهنگساز ایرانی نیز نسبت به توهین برنامه خودمونی با اجرای مهران رجبی به موسیقی کرمانجی واکنش نشان داد.
سی و یک نما - تصویربرداری سریال نمایش خانگی «آسوده باش» به کارگردانی حسن حجگذار و تهیهکنندگی امیر رحیمزاده در حال حاضر در مشهد مقدس به مرز ۵۰ درصد رسیده است و گروه از اوایل فروردین ماه ۱۴۰۲ برای ادامه تولید عازم کشور ارمنستان میشوند.
سی و یک نما - اذان موذن زاده اردبیلی، ربنای محمدرضا شجریان و آمده ام شاه پناهم بده، به ترتیب سه اثر ماندگار تکرار نشدنی در تاریخ نواهای مذهبی ما هستند که شب گذشته سومین این چهره ها و صاحب این نواها نیز به دو دیگر پیوست.
سی و یک نما - پخش مرحله نیمه نهایی از برنامه «عصر جدید»، پس از ۶ ماه وقفه به دلیل شیوع ویروس کرونا، از یکشنبه ـ پنجم بهمن ماه ـ از سر گرفته میشود.
سی و یک نما - جوجه تیغی نخستین تجربهی فیلمسازی مستانه مهاجر، تدوینگر صاحب نام به مرحلهی صداگذاری رسید.
سی و یک نما - احسان علیخانی و داوران مسابقه «عصر جدید» بعد از مدتها توقف این برنامه، دیشب در یک برنامه لایو اینستاگرامی درباره سرانجام تولید و پخش آن توضیحاتی دادند.
سی و یک نما - در اولین ساعات ازاولین روز آخرین ماه تابستان، بالاخره استعداد برتر و برنده ی اولین سری از مسابقه ی پر مخاطب «عصر جدید» در یک ویژه برنامه زنده و بی سابقه (از نظر مدت زمان روی آنتن بودن که پیش از این مختص برنامه ی تحویل سال نو و دوران انتخابات ریاست جمهوری است)، به انتخاب مردم شناخته شد.
نفر پنجم: گروه نینجا
نفر چهارم : سعید فتحی روشن
نفر سوم : پارسا خائف
نفر دوم : محمد زارع
نفر اول : فاطمه عبادی
عصر جدید با تمام موافقان و مخالفشانش که خوش بین ترین ها هم فکر نمی کردند با محدودیت های سازمان صدا و سیما، بتواند حتی کاریکاتوری از ورژن اصلی خارجی آن باشد؛ همه ما را به شوق آورد و حالا آدم های باانگیزه یی را می شناسیم که پیش از این به راحتی از کنار دغدغه ها و توانایی هایشان گذشته بودیم و چهار نفر به عنوان چهار داور چنان در همسایگی دلمان جای گرفتند که نه بازیگرند، نه آهنگساز و نه استاد دانشگاه. نه اصولگرا و نه اصلاح طلب. نه مرتجع و نه متجدد. حالا این چهار نفر رفیق ما شده اند و اعتماد ما را جلب کردند.
ما اینک، انقدر از جهش زندگی پسر نوزده ساله ی ترد شده ای که کانون گرم خانواده اش سیرک بازان کانکس نشین بودند، به ذوق آمدیم که انگار روزنه ی امیدی برای تمام جوانان مثل اوست که "رهایی"در عین "بی نیازی" در نگاهشان موج میزند و گناهشان این است که می خواهند "جوانی" کنند و بی بال بپرند.
مهم این نیست که عصرجدید از نظر مالی چه سودها و زیان هایی داشته است. مهم نیست که دستمزد "احسان علیخانی" و سود مالی او چقدر بوده است، مهم این است که تلویزیون و شبکه سه، برنامه ای ساخته که در آن " امید" وجود دارد. همان چیزی که این روزها، همه به آن نیاز داریم.
در ادامه یادداشت حسین لامعی را در این باره مرور می کنیم:
فینال برنامهی «عصر جدید» را، همچون انقلابی میتوان دید در این تلویزیون. همچون شعاعی عمیق از امید، پر از لحظاتِ پرشورِ عاطفی، پر از رنگ و نور و اشک و شادی، پر از اسلوموشن و موسیقی، پر از فریاد، سکوت، غم، شعف، و پر از حرارت و روحِ زندگی. .
.
میدانم. عدهای باز خواهند نوشت که این، یک کپی بوده و بروید اصلش را ببینید و...؛ آنها را همهمان، بسیار دیدهایم. قلبِ عصر جدید اما، قلب دیگری است. روحاش، روح دیگری است. در سراسر فینال، به این میاندیشیدم که چه چیزی در آن، ما را اینچنین با خودش میبَرد؟ چه چیزی در آن، بر قلبمان چنگ میاندازد؟ چرا در میانهاش اشک میریزیم؟ دلیلش کدام است؟ احسان علیخانی؟ داوراناش؟ دکورش؟ رنگ و نور و صحنهاش؟ پشت صحنهاش؟ خیر، هیچکدام.
.
آنچه مسحور میکند، تنها آن مهمانهای روی صحنهاند. آن فینالیستهایی که دخترانش، شبیه دخترداییها و دخترخالههای خودمان، و پسرانش، شبیه پسرداییها و پسرخالههای خودماناند. شبیه اقواممان، همسایههامان، هممحلهایهامان، شبیه همشهریان و هموطنانماناند. شبیه همانها که هر روز در صف نانوایی کنارمانند. همانها که در تعمیرگاه موبایل پیشمانند. مَردمِ کوچه و خیابان و مترو و بازار، مردمِ این دِه و آن روستا. مَردمی که صاف و بیعیب حرف نمیزنند، بیلکنت سخن نمیگویند، خوشگل و مانکن نیستند، سلبریتیِ اتوکشیده نیستند، از دوربین خجالت میکشند و گاهاً از شرم، عرق میریزند. آنهایی که هیچگاه اینچنین عریان، در قاب تلویزیون ندیدیمشان. پیروز و باهوش و نابغه ندیدیمشان. همیشه فیلتر شده بودند. کج و مَعوج و مغشوش و شرمنده و گناهکارشده بودند. اینبار اما، سربلند دیدیمشان. قلب من زمان تماشای فینال، برای تکتک آنها تپید. برای همسایههایم تپید. .
اینجا، سرزمین استعدادهای تلف شده است. من، نبوغِ پنهان شدهی جماعتِ همسرنوشتِ خود را، سرانجام روی آنتن تلویزیون دیدم. آنهایی را دیدم که گویی تا به امروز، هرچه دویده بودند به جایی نرسیده بودند. شکست خورده بودند. آنها که سالیان طولانی، غمِ حسرتها و «نرسیدن»های خود را، غمِ تنهایی و تحقیر خود را، همچون لباسی کهنه بر تن کرده بودند. آنها امروز، روی آنتن، مقابل چشمانِ چند ده میلیون نفر، نه تنها به چشم آمدند، که همچون ستارهی یک کهکشانِ عزیز درخشیدند، همچون یک قهرمان ایستادند، تشویق شدند، لبخند زدند، پیروز شدند.
سی و یک نما_ نشست خبری برنامه تلویزیونی "عصر جدید" روز گذشته با حضور سازندگان و داوران این برنامه در سالن همایشهای صدا و سیما برگزار شد.