هما گویا/سی و یک نما - سال ۱۹۷۳ بود و اولین فیلم از سه گانه فورد کاپولا که بهترین آنهاست"پدرخوانده" با درخشش "مارلون براندو" ست کهمارلون براندو به اعتراض در مراسم اسکارآن سال ، حاضر نشد گرچه هم خود و هم همه می دانستند که اسکار بهترین بازیگر مرد در دستان کسی جز او آرام نخواهد گرفت.
براندو نه کارگردان بود و نه تهیه کننده و هیچ نقشی در حضور فیلم" پدرخوانده" در اسکار نداشت و بدیهی است که چارچوب آکادمی اسکار هم تعریفی برای حضور یا عدم حضور فیلم ها توسط یک بازیگر را تعریف نکرده است و مارلون براندو صرفا یک مهمان برای یک رقابت بی رقیب بود.
او تنها کاری که می توانست به عنوان اعتراض به وضعیت زندگی نیاکانش یعنی بومیان سرخ پوست امریکایی داشته باشد، عدم حضورش در مراسم بود و امتناع از گرفتن جایزه که با ظرافت حضور یک زن سرخپوست و خواندن بیانیه و متنی روی استیج به اوج رسید و در تاریخ اسکار هم ماندگار شد
امشب و در مراسم اختتامیه، این حرکت مارلون براندو، الگویی شد تا یکی از بهترین های تئاتر ایران که حالا نشان داده در سینما هم حرف های خوبی برای گفتن دارد، به اشتباه از آن وام بگیرد.
در توجیح این نظر باید گفت:
اولا مارلون براندو، سه نسل قبلش سرخپوست بوده و حالا در فیلمی بازی کرده که مهاجران ایتالیایی با تجارت مواد مخدر و گروه های مافیایی تمام سرزمینشان را از هر لحاظ تحت سلطه گرفتند، کشوری که خاک و بوم سرخ پوستانی است که حق شهروندی ندارند.
این ها همه فاکتورهایی است که حرکت مارلون براندو را تاریخ ساز می کند.
"همایون غنی زاده" این جایگاه را داشت که بعد از کاندید شدن به عنوان اعتراض فیلمش را از رقابت خارج کند و شانس را به رقبایی بدهد که سزاوار بودند و امسال رقابت ها بسیار تنگاتنگ بود .
نکته بعدی اینکه فیلم فانتزی، سانتیمانتال و البته تحسین شده " مسخره باز" همایون غنی زاده با مهاجران افغانستانی( که چقدر خوب است که بعد از این همه سال همریستی، تسهیلاتی در زمینه لا اقل تحصیلی و درمان داشته باشند ) کدام وجه اشتراکی داشت که بتوان به جز کلافه گی، تعببر دیگری از آن داشته باشیم.
چه شد که همایون غنی زاده تئاتری، این حرکت را در خانه ی اصلی خودشان به چالش نکشید؟
اینجا نهاد و گزاره با هم نمی خواند و
بر عکس سرخ پوستان آمریکا، این افغانستانی ها هستند که در ایران میهمانند و اگر این اتفاق توسط "برادران محمودی" می افتاد و مثلا زمان تحسین فیلم "چند متر مکعب عشق" ، شاید به دلمان می نشست اما این کف زدن ها و احسنت گفتن ها در حال حاضر صرفا یک واکنش آنی و برگرفته از دغدغه های این روزهای ماست که به قول همان جوان برازنده افغانستانی، صاحبخانه هم درتامین حقوق شهروندانش به مشکل بر خورده.
واقعا در کشتی نشستن و با ناخدا جنگیدن چه مفهومی دارد؟ معترضید، شرکت نکنيد وگرنه این ری اکشن مثل یک فیلم بد ساخت، از قاب میزند.بیرون کادر و خارج از قاب.
هر چه فکر می کنم قانع نمی شوم که این حرکات چه مفهومی داشت؟
سودای سیمرغ با کدام سودا عجین شده بود که طبعمان را سودایی کرده بود؟