سی و یک نما* _ فيلم قصه تنهايي زنان و مردان ميانسال و سالمند است كه به قول فرامرز ديگر ديده نميشوند، روايت زني مشغول در زندگي جاري، خسته از روزمرگي، جامانده از مهاجرت عزيزان، به انتظار ويديو كال با فرزندان و نوهها در آنسوي مرزها، زني كه فيلمهاي عاشقانه ميبينه، در تنهايي سايه سبز و لاك جگري ميزنه، ميرقصد، سيگار ميكشد و به اميد محبوبي كيك بهارنارنج ميپزد، كافي شاپ ميرود، زني كه شبيه مادربزرگها در ساير فيلمها نيست، زني تنها در حسرت معاشرت، عاشق بودن، ايام گذشته و جواني و شرمگين از بدنش بواسطه سن و وزن وكليشههاي تحميلي و البته مشتاق زندگي.