نمایش موارد بر اساس برچسب: مارال فرجاد

سی و یک نما - فیلم  سینمایی "زنبور کارگر" به تهیه کنندگی و کارگردانی «افشین صادقی»  برنده دو جایزه در  فستیوال "LOVE" آمریکا شد.

منتشرشده در سینمای ایران
پنج شنبه, 29 شهریور 1403 11:15

آنجا که رسالتِ عکاسی زیر سوال می‌رود

سی و یک نما - تصاویرِ غیرواقعی از چهره‌ی خانم‌های بازیگر از همه مهمتر، توانایی‌هایشان را به عنوان هنرمند زیر سوال می‌برد تا جایی که انگار بازی‌های درخشان یا خلق یک شخصیت ماندگار ارزشی کمتر از چهره‌ای روتوش شده دارد.

اتفاقی که در کشورهای پیشرفته با واکنش‌های حقوقی از طرف سلبریتی‌ها مواجه می‌شود.

و این زنگ خطری جدی است برای برخی سلبریتی‌های ایرانی که این دروغ را در آینه‌ی رو به روی خود انکار و یا حتی از آن استقبال می‌کنند و چه بسی مسیر بازیگری‌شان به مرور تغییر کند.

البته که مسلما هستند هنرمندانی که چنین نقاشی‌ها روی چهره‌شان را نمی‌پسندند و صرفا عکاس خودسرانه و برای بازارگرمی‌های "زرد" هنر را تا مرز بی‌هنری می‌کشاند.

آلبوم یکی از عکاسان پرطرفدار که در زمینه فیلترینگ و فوتوشاپِ چهره تبحر دارد را ببینید.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - مارال فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون آنقدر صادقانه ما را در جریان بیماریش قرار داد که این دو سال اخیر همراه او گریستیم، همراه او به اتاق درمان رفتیم و همراه او برای سلامتی‌اش دعا کردیم و گاه همراهش درد کشیدیم اما هرگز ناامید نشدیم و نخواهیم شد؛ درست مثل خودِ او.

مارال حالا پستی پرامید گذاشته که با هم می‌خوانیم. باشد که زنگ‌ها این‌بار برای او به صدا در بیایند.

منتشرشده در سینمای ایران

سی و یک نما - یک سال مبارزه و رویارویی سخت با سرطان، مارال فرجاد را با تیترِ «زنِ قوی» سوژه‌ی خبرنگارِ مجله‌ی «گلامور» کرد.

منتشرشده در سینمای ایران

آزاده فخری / سی و یک نما -هر کس نیمه دوم دهه هفتاد و حضور افتخار‌آمیز پراید در خیابانهای تهران را به یاد داشته باشد، سریال خاطره انگیز " خودروی تهران یازده را هم به یاد می‌آورد. از مجموعه‌های همیشه موفق خانم مرضیه برومند -که به خاطر همین سریال از جشنواره سوم سیما به عنوان بهترین کارگردان انتخاب شدند.-

منتشرشده در تئاتر

نزهت بادی* - آدری هپبورن با اندامی لاغر، چهره‌ای معصوم، چشمانی درشت و موهای اغلب کوتاهش شمایلی ماندگار از یک شاهزاده خانم زیبا و دوست‌داشتنی می سازد که حتی در آن لباس‌های پر ‌زرق و برق هم مثل یک دختربچه بازیگوش به نظر می‌رسد که مثل همه بچه‌ها قلبش برای محبت پر می زند. در نگاه، صدا و بازی او همواره نوعی شگفت‌زدگی، شور و هیجان در مواجهه با مسایل پیرامونش دیده می شود که او را در مرز میان یک کودک و یک زن قرار می‌دهد.

 


بیشتر فیلم‌هایی که او بازی کرده، به قصه‌ها و افسانه‌های پریان می‌ماند که هنوز بعد از این همه سال طلسم فریبندگی بازی هپبورن در آنها باطل نشده است. به قول دیوید تامسون او یک پرنسس کامل برای کهنه‌شوالیه هایی چون گریگوری پک (تعطیلی رمی)، کری گرانت (معما)، گری کوپر (عشق در بعد‌از‌ظهر)، رکس هریسن (بانوی زیبای من) و همفری بوگارت (سابرینا) است.

درواقع او سادگی و معصومیت یک کودک و دلربایی و وقار یک زن را توامان دارد و هرچند همین ویژگی‌اش باعث شیفتگی و درنهایت تحول مردان بی‌اعتنای مقابلش می‌شود ولی او را نیز برای ورود به دنیای پیچیده یک زن بالغ به دردسر می‌اندازد. شاید بهترین تعریف از او را مالی هسکل ارائه داده که او را همتای مونث جیمز دین دانسته است، یک یاغی آرام‌تر ولی به همان اندازه سازش‌ناپذیر که در برابر تظاهرها و خودداری‌های زندگی بزرگسالان برافروخته می شد.

بیلی وایلدر در خاطراتش گفته هپبورن در پشت صحنه یک زن عادی به نظر می‌رسید، اما به محض اینکه جلوی دوربین قرار می گرفت، مثل یک ستاره می‌درخشید. در تمام این سال‌ها خیلی‌ها سعی کرده‌اند افسون او را در بازیشان تکرار کنند ولی هنوز کسی نتوانسته واقعا به جادوی بازی او دست یابد. بی‌جهت نبود که وایلدر دوران پس از مرگ بازیگرانی چون هپبورن را عصر بی‌ستاره‌ها می‌دانست و پیتر باگدانویچ او را آخرین معصوم سینما می‌نامید.

نویسنده و منتقد سینما*

منبع: هنر آنلاین

منتشرشده در سینمای جهان