«از اتودهای شبانهام از روی عکسها و فیلمها و خاطرهها و درد دلها:
دختر توی یکی از بلوارهای متل قو زیر نورهای زرد میدود و جیغ میزند:
عزیز...عزیییز...عزییییز ....
پیرزن (با آن ژستش با آن چادر و سرمهی توی چشماش) جواب میدهد:
جااانم...عزیییزززم...دخت..ترم...جااانم
فیلم تمام میشود.
و من هربار که پشت در خانهام بدون کلید میمانم...هر بار به کلاسم دیر میرسم...هر بار خواب بد میبینم...هر بار خمار چیزی یا کسی میشوم...هر بار دیر است شب است اسنپ نیست... هر بار کولهام سنگین است
هررر بار
اطرافم را نگاه میکنم که آن مخروطِ کوچکِ سیاه را ببینم و داد بزنم: عزییییز»
مرهم قصهی احترامسادات پیرزن پولداری است که همراه با نوه اش رضا که والدینش در خارج از ایران زندگی میکنند، در ویلایی بزرگ در متل قو زندگی میکند. احترام تعدادی ویلا در شمال دارد که آنها را اجاره میدهد و پیشکار حیلهگری که با سرمایه او به ویلاسازی مشغول است. اشرف سادات خواهرِ بزرگتر احترام سادات سالهاست که ساکن تهران است و با هم قهر هستند و از حال یکدیگر بیخبرند.
اشرف سادات بدون اطلاع قبلی به شمال و دیدن احترامسادات میآید. او در واقع به شمال آمده تا نوه اش مریم را که به شیشه معتاد است و از خانه فرار کرده، پیدا کند.
کبری حسنزاده اصفهانی، مادربزرگ و بازیگر فیلم علیرضا داوود نژاد (اشرف سادات) برای ایفای این نقش، جایزه بهترین بازیگر زن را در بخش مهر آسیا و آفریقای جشنواره بینالمللی فیلم دبی دریافت کرد.
کبری حسنزاده اصفهانی (اشرف سادات ) بازیگر فیلم سینمایی «مرهم» و «کلاس هنرپیشگی» غروب بیستم اسفند ماه بر اثر کهولت سن در بیمارستان درگذشت.