در "سلطان و شبان" همانقدر می درخشد که در "سربداران"و البته بی نظیر است در نقش جناب سرهنگ، برادر "دایی جان ناپلئون" که لیلی را از سعید گرفت و داد به پسرش "پوری فش فشو".
او "محمدعلی کشاورز" است که امروز نود ساله شد.
در ادامه بخوانید که برای ما چه پیامی دارد:
سپاس بی پایان ایزد منان را که تا کنون فرصت زیست در نود رستاخیز زیبای طبیعت را سهم من از این روزگار کرده است.
نود سال شکست و پیروزی، غم و شادی، سختی و آرامش.
و اما این روزها
این روزها روزهای سختی است. روزهای سخت برای مردمی که سالیان درازی است شادی آنها شادی من و غم شان غم من است.
مردمی که نفسم به نفسشان بند است.
آنچه در این روزهای سخت امید و لبخند را زنده نگه می دارد اما، صحنه های ماندگاری است از انسانیت، محبت و همدلی.
صحنه هایی که در گوشه گوشه ی این کشور رقم می خورد و روح انسان را به پرواز در می آورد. این همدلی، این همراهی، این محبت ما را از این گذرگاه سخت نیز عبور خواهد داد. فردا روز های بهتری است.
عزیزانم یادمان بماند که این بلای هم گیر چه به ما می آموزد؟
این شرایط سخت تلنگری است برای تمام انسان ها.
تمام انسان های فراموشکار
برای ما که عزیزترین و زیباترین لحظه های زندگی را در کنار خود داریم و قدر نمی دانیم.
روزهای زیبا می آید.
ای کاش یادمان بماند از این پس با طبیعت مهربان تر باشیم.
باهم مهربان تر باشیم.
قدر تک تک ثانیه های حضور عزیزان و دوستان مان را بدانیم.
زندگی را پاس بداریم.
در این واپسین دهه زندگیم برای همه هم وطنانم صبر؛سلامتی و آرامش آرزو میکنم.