به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ابتدای این برنامه، مهران رنجبر (بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما) با اهدای لوحی، از یک عمر فعالیت رضا بابک بازیگر پیشکسوت تئاتر و سینمای ایران تقدیر به عمل آورد و متنی را قرائت کرد: «در ابتدا هیچ بود، هیچ کلمه بود و کلمه خدا بود. هنر تبدیل بدیهیات به بدیعیات است و چقدر زیبا و فرهیخته، عالیجناب رضا بابک در تمام طول عمر با ارزش و هنرمندانه خویش، آثاری بدیع خلق کردهاند. لطافت و اخلاق دو عنصر مهم در ساختار و سرشت این مرد بزرگ است. به پاس حضور ارزشمند این هنرمند پیشکسوت و شاهکار در فیلم ناقابل و کوتاه «الکترون»»
او در ادامه از مدیرعامل، دیگر عوامل خانه هنرمندان ایران و تمام اشخاصی که به برگزاری این برنامه کمک کردهاند، تشکر کرد.
محمد رحمانیان در بخش بعدی این مراسم، گفت: با رضا بابک نزدیک به ۳۰ سال در حوزههای نمایش عروسکی، نمایش صحنهای کار کردهایم. یکی از همین همکاریها نمایش «اسبها» بود که منجر به عمل قلب باز رضا بابک شد. او در این نمایش بارها در طول صحنه میدوید اما صدایش در نمیآمد. حتی یکبار نگفت که چرا باید تا این اندازه با ریتم تند کار کنم؟ به همین دلیل فکر نمیکردم که به رضا فشار بیاید. با این همه او تمام ۴۵ شب اجرا را در سالن اصلی تئاتر شهر کار کرد و درخشید. اما بعد از آن به بیمارستان رفت.
او افزود: فکر میکنم حضورم در اینجا خیلی نیاز نباشد؛ بنابراین با اجازه همه دوستان از عباس جهانگیریان دعوت میکنم که روی صحنه بیاید.
عباس جهانگیریان(نویسنده) در ادامه این برنامه گفت: درود به همه شما که ترجیح دادهاید، روز جمعه خود را اینجا باشید. از خانه هنرمندان ایران، همه حاضرین و چهرههای حاضر که به این برنامه آمدهاند، تشکر میکنم. در شرایطی زندگی میکنیم که باید این دور هم بودنها را غنیمت بدانیم. جا دارد که در اینجا از بهروز غریبپور یاد کنیم که یک پادگان را به خانه هنرمندان ایران تبدیل کرده است. شرایطِ پیش آمده، سبب شده تا ما بیش از گذشته، نیاز به کنار هم بودن و هوای یکدیگر را داشتن، داشته باشیم. در غیبت دوربینهای صداوسیما، ما خودمان باید رسانه یکدیگر باشیم و فعالیتهای دوستانمان را اطلاعرسانی کنیم.
او افزود: گاهی کتابهای نزدیکترین دوستانم منتشر و یا نمایشهای آنها اجرا میشود ولی من از آنها با خبر نمیشوم. زیرا اخبار فرهنگی (آنچنان که باید) در کشور ما منعکس نمیشود. به همین دلیل وقتی به من میگویند، خانم حائری در ایران است، میپرسم مگر ایشان خارج نبود؟ خیلی از بزرگان ما هستند که در خانه و خلوت خودشان زندگی میکنند و ما از فعالیت آنها خبر نداریم. چون اصلا فعالیتهای فرهنگی در رسانهها بازتابی ندارد. به هر حال از همه دوستان برای برگزاری این برنامه سپاسگزارم. بسیار مشتاقم که بازی آخر آقای بابک در این فیلم را به اتفاق یکدیگر ببینیم.
رضا بابک در ادامه این مراسم گفت: شخصا بداههپردازی در سینما و تئاتر را دوست دارم ولی هر زمان روی صحنه میآیم، دچار استرس میشوم. حتی در روز اول و دوم اجرای تئاتر، به خاطر استرس زیاد، مریض میشوم. انگار انرژیهای عجیبِ خوبی اینجاست که من تحمل آن را ندارم. به هر حال از این همه بچههای جوانِ آرتیست درجه یک، خیلی ممنونم. به قدری در این فیلم یاد گرفتهام که حد نداشت. در این فیلم هم هنر و هم انسانیت، شرافت و با هم بودن را دیدم. بچههای فیلم «الکترون»، واقعا گروه درجه یکی بودند و من (به آنها) افتخار میکنم. فکر میکنم کار خوبی شده باشد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: اکنون سینما خیلی مریض است. گاهی اوقات که تبلیغات آن را میبینم، حالم بد میشود. (باور کنید) اینطور نبود. من در دوران طلایی هنرهای زیبا بزرگ شدهام و با بیضایی و دکتر رفیعی کار کردهام. همچنین با زندهیاد سمندریان کلاس داشتهام. شخصا دلم میخواهد دوران آن بزرگان را، این بچهها و جوانان نیز تکرار کنند. امیدوارم روزهای روشنتر و بهتری بیاید که همه در آن حال یکدیگر را بپرسند و هوای همدیگر را داشته باشند. همچنین در سینما فیلمهای خوب کار شود، همه بچهها سر کار باشند و بتوانند کار کنند.
بابک در پایان با قرائت شعری صحبتهای خود را به انتها رساند.
در بخش بعدی این مراسم، فیلم کوتاه «الکترون» برای حاضرین پخش شد.
پس از پخش این فیلم کوتاه، نشست نقد و بررسی آن نیز با حضور رضا درستکار (منتقد سینما) برگزار شد.
بهزاد فراهانی، رضا بهبودی، علیرضا خمسه، مسعود فروتن، هایده حائری، محمدرضا خاکی، محمد رحمانیان، شهرام گیلآبادی، ایرج راد، یوسف صدیق تعریف، اسماعیل پوررضا، حسام منظور، علیرضا شجاعنوری، مهناز باقری، یلدا عباسی، فرزین محدث، بهرنگ دزفولیزاده، سجاد بابایی، قاسم زارع، منوچهر اکبرلو، مریم معترف، مجید توکلی، مهدی میامی، مجید قناد از جمله چهرههای حاضر در این مراسم بودند.