نکته دوم: در نیمه دوم دهه ی هفتاد و دهه ی هشتاد یک تهیه کننده و فیلمسازموفق تلویزیونی که دو کار سینما ئی غیر موفق هم داشت به اوج فساد در روابط حرفه ای معروف شد و بازیگران زن و دختر جوان از وی شکایت رسمی و غیر رسمی متعددی کردند و او تقریبا از جایگاه حرفه ایش حذف شد اما نامش محفوظ ماند که شاید اگر این احتیاط ها نبود و نام او به نام یک اختلاسگر جنسی و یک سوء استفاده چی افشا می شد، جلوی خیلی از اتفاق ها گرفته میشد(با نهایت اخترام به فیلمسازان شرافتمند کشورمان) وحساب کار دست بعضی از امثال وی می آمد و حالا می توانستیم با شعار "امنیت شغلی در حرفه ی بازیگری) به سینمای پاک، نزدیک شویم.
صدف طاهریان (بازیگری که به شبکه فارسی زبان جم پیوسته است ) چند روز پیش در صفحه اینستاگرامش نوشته بود که بزودی طی مصاحبهای از چیزی که او در پیامی به دوستش «کثافات سینمای ایران» خوانده، پرده بر خواهد داشت. حالا وی در گفتگو با یکی از رسانههای فارسی زبان خارج کشور از پدیدههای غیراخلاقی سینمای ایران پرده برداشته است.
طاهریان گفته: برخی موسسات و شرکتهای سینمایی و حتی برخی کارگردانان و تهیه کنندگان برای بازی دادن او در فیلمهای خود از وی درخواستهای شرم آور میکردند. به گفته وی یکی از افراد یادشده حتی به او وعده داده که «اگر یک ماه با وی رابطه داشته باشد»، او را وارد بسیاری از پروژه های مهم سینمایی خواهد کرد.
وی تاکید کرده که این تجربه بد برای او و بعضی از دوستانش اتفاق افتاده است و شاید شامل همه زنان بازیگر ایرانی یا همه کارگردانان و دست اندرکاران سینما نباشد، در پاسخ به این پرسش که چرا در داخل ایران این مسائل را فاش نکرده گفت: «وقتی سراغ برخی اصحاب رسانه می رفتم و میگفتم، با کمال تعجب میگفتند که شاید خودت هم … داشتی که این کار را میکردند»!
صدف طاهریان می گوید :«هیچ ترسی از بازگشت به ایران ندارم. دیگر برایم مهم نیست که به سینمای ایران برگردم».
متن کامل گفتگوی اخیر وی با روزنامه "هابر تورک" را که سایت روزنامه ایران روی خروجی گذاشته می توانید در اینجا بخوانید:
خودتان را معرفی کنید ؟
28 سالم است . در دانشگاه تهران در رشته معماری تحصیل کرده ام . از 19 سالگی در کلاس های بازیگری شرکت کردم و در ایران در سینما و تلویزیون بازی کرده ام.بعد از این که در ایران ممنوع الکار شدم به استانبول آمدم.
چرا ممنوع الکار شدید؟
به خاطر انتشار عکس های بدون حجاب در اینستاگرام همه قرارداد های کاری ام لغو شد و در شرایط سختی قرارگرفتم.
چرا استانبول را انتخاب کردید؟
یکسال است که در ترکیه زندگی می کنم. به اینجا آمدم چون فکرمی کردم در اینجا می توانم آزادتر باشم اما اشتباه می کردم. شرایط آن طور که فکر می کردم نبود.
چرا این طور فکر می کنید؟
در برخی موارد اینجا آزاد تر است اما نه در همه موارد. من با خیال آزادی کشورم را ترک کردم. می خواستم اینجا به کارم ادامه بدهم. فکر می کردم اینجا شرایط فرق می کند اما اینجا هم باید برای بازی کردن رابطه داشته باشی. هرجا برای کار مراجعه می کنم به من پیشنهادهای غیر اخلاقی می شود.
از زندگی در ترکیه راضی هستید؟
نه . فکر می کردم اینجا فرق دارد ولی اشتباه می کردم. اینجا نمی توانم به شغل بازیگری ادامه بدهم. از شنیدن پیشنهادهای غیر اخلاقی خسته شده ام. اینجا کسی را نمی شناسم. اعتماد به نفسم را از دست داده ام. سه بار در کلاسهای زبان ترکی شرکت کردم ولی موفق نشدم زبانشان را یاد بگیرم. دیگر اعتماد به نفس ندارم.
دوست دارید در فیلم های سینمای مستقل بازی کنید؟
اگر پیشنهادی باشد نقش اول و یا نقش های فرعی بازی می کنم. اما هیچ پیشنهادی ندارم.
چقدر سینمای ترکیه را می شناسی؟
کارگردان های ترکیه ای را نمی شناسم. فقط سریالهای ترکیه ای را دوست داشتم نگاه کنم .
در ترکیه چطوری پول در می آوری؟
خانواده ام خرجم را می دهند. پولی که از اسپانسرها میگیرم مبلغ ناچیزی است. اگر پیشنهاد بازیگری نداشته باشم مجبورم به کارهای دیگری برای پول در آوردن فکر کنم.از آمدن به ترکیه پشیمانم