تیتراژ هم فرصت را از دست نمیدهد و در همان ابتدا، گره گشایی میکند. هر دقیقه در این فیلم کوتاه ارزشمند است و مریم اسمیخانی به عمد میخواهد در کوتاهترین زمان روایتی بلند داشته باشد.
حتی اگر نام کارگردان را هم نمیدانستیم به راحتی میتوانستیم حدس بزنیم که سازندهی این فیلم، یک زن است. زنی که هم مدیوم سینما را میشناسد و هم ساختار و فرم و هم درام را و هم حس زن بودن را که با او متولد شده و به نوعی همذاتپنداری بدل میشود.
در بدو ورود مادر و دختر به آپارتمان، به ما میگوید که آنها کی هستند و از کجا میآیند. مادر با اونیفرمی که نشان میدهد کارمند است و سر راه دخترش را از مدرسه میآورد. دختر که برای خلاصی از مقنعهی سفیدی که نمیداند در این سن چرا باید به سر کند، آن را پایین کشیده و روی گردنش آویزان کرده است.
مادر ناگهان از هوش میرود و کات.
در سکانس بعدی ما تکنسین اورژانس (سعید چنگیزیان) را میبینیم که در حال استیبل کردن وضعیت مادر است. با یکی دو پرسش و پاسخ و دیالوگهایی که بین دختر (نازنین) و مرد برقرار میشود هر چه باید از مادر در نگاه اول بدانیم را میفهمیم.
سی و چند ساله است، بیماری خاصی ندارد و مدتی است برای کم کردن وزنش زیر نظر پزشک رژیم لاغری سختی گرفته و حالا به دلیل اُفت فشار خون از حال رفته است.
چرا نازنین چند بار تکرار میکند که دختر بدی است؟ چرا انقدر نگران است؟ این وضعیت اورژانسی مختص همین لحظات است یا اینکه در حقیقت زندگی این مادر و دختر در وضعیت اورژانسی قرار دارد؟
تکنسین اورژانس (با بازی فوق العاده سعید چنگیزیان) که نازنین او را دکتر خطاب میکند و بیراه هم نمیگوید را نیز در دیالوگهای بعدی میشناسیم. هر چند از کنشها و واکنشهای او هم میتوانیم شخصیت درونگرا و مثبتش را حدس بزنیم و اینکه باید حدود چهل سال داشته باشد اما مجرد است چون به گفتهی خودش، برای تشکیل خانواده پول کافی ندارد.
ظرفهای شسته نشده هم کلید دیگری از قفل نابسامانی اوضاع روحی مادر را به تصویر میکشد و وقتی مرد ظرفها را میشوید، دختر به او پیشنهاد میدهد که با مادرش ازدواج کند. حتی برای قانع کردن مرد میگوید که مادرش پول هم دارد.
نازنین ادعا میکند که پدرش آنها را ترک کرده است:
"پدرم رفته، با خانم طاووسی رفته؛ منشی بابام. البته مادرم از خانم طاووسی خوشگلتره. فقط اون لاغره!!
من خودم عکسهاشونو تو موبایل دیدم."
یکی از فوقالعادهترین سکانسهای فیلم، زمانی است که نازنین میخواهد مقنعه را از سر مادرش در بیاورد تا مرد، موهای طلایی مادر را ببیند، شاید شیفتهی او شود و با مادرش ازدواج کند.
این بچه چه دردِ نهفته ای دارد!!؟
(بازیگر خردسال نقش نازنین، کودک بازیگری است تحسین شده که در رویارویی و نقش مقابل بازیگری چون سعید چنگیزیان کم نمیآورد گر چه یقینا چنگیزیان هم پارتنر موثری در درخشش اوست اما فرصت مناسبی است تا بتوانیم بازیگران کم سن و سال را محک بزنیم و با هم مقایسه کنیم. )
اما... با باز شدن درِ خانه همهی معادلات به هم میریزد. معادلات نازنین، معادلات مامور اورژانس و البته معادلات ما که مخاطب وضعیت اورژانسی هستیم.
گرچه این فیلم کوتاه در طول تماشای آن با مخاطب ارتباط برقرار میکند اما ویژگی آن در این است که ذهن ما بعد از دیدن فیلم، بیشتر درگیر آن میشود و این ویژگی یک فیلم خوب است که ثابت میکند تایم فیلم ارتباط مستقیمی در ماهیت و تاثیر آن ندارد و چه بسا به راحتی میشد از این قصه یک فیلم بلند و کسل کننده ساخت.
«وضعیت اورژانسی» در انجمن فیلم کوتاه ایران جایزه بهترین فیلمنامه و در جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلم کوتاه را دریافت کرده است.
مریم اسمی خانی، کارگردان "وضعیت اورژانسی" همچنین در جشنواره جهانی فیلم فجر لوح تقدیر بهترین فیلم را کسب کرده است.
پیشنهاد میکنم، تماشای این فیلم خوب را که هم اکنون در شبکه نمایش خانگی اکران آنلاین شده است، از دست ندهید.
هما گویا